در ستایش مادران خانهدار
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان خبرگزاری بسیج-کتاب «در ستایش مادران خانهدار» نوشته لورا شلسینگر، به توصیف و تحسین مادران موفقی که پرورش فرزندانشان را در اولویت زندگی قرار میدهند، میپردازد.
در ســــــتایش مــــــادران خانـــهدار (In Praise of Stay- at- Home Moms) به شکلی تمامعیار مادران خانهدار را تمجید میکند، البته مادرانی را که تمام وقت کار میکنند، نادیده نمیگیرد. این کتاب حتی درباره برتریهای کودکانی که در آغوش پر مهر مادر پرورش مییابند، نسبت به آنان که در مهد کودکها یا به وسیله پرستارهای منزل نگهداری میشوند نیز صحبت نمیکند.
نیمی از زنان بر این عقیدهاند که یک پرستار یا مربی مهدکودک میتواند جایگزینشان شود. جنین در بطن مادر به وجود میآید، ۹ ماه از بدن او و سپس با شیرش تغذیه میکند، صدای مادر از هر صدای دیگری در این دنیا برایش آشناتر است، پس چگونه میتوان باور داشت که آغوش، بوسه، خنده، نوازش، حرارت و زمزمههای مادر با اعمال روزمرهای مانند تغذیه و عوض کردن پوشک جایگزین شود؟
دکتر لورا شلسینگر (Laura Schlessinger)، مشاور مسائل خانوادگی و ازدواج و جزو ۱۰ نویسنده کتابهای پرفروش نیویورک تایمز است. وی پرمخاطبترین برنامه را در بیش از ۲۵ ایستگاه رادیویی بینالمللی دارد. او در این کتاب به تحسین مادران خانهداری پرداخته است که پرورش فرزندان را در اولویت زندگیشان قرار دادهاند.
وی به این موضوع که هویت زنان فقط با شغلشان تعریف میشود، هیچ اعتقادی ندارد. در این کتاب، تجربیات مختلفی از مادران خانهدار میخوانید که همه به نوعی پندآموز هستند. همچنین به تأثیر مثبت در خانه ماندن مادر برای فرزندان و همسر نیز اشاره شده و توصیههای مفیدی برای زنانی که میخواهند مادران خانهدار موفقی شوند و پدرانی که باید به همسرانشان در این زمینه کمک کنند، ارائه شده است.
نویسنده این اثر قصد ندارد به خانمی بگوید باید چه کار کند تا زندگیاش رضایتمند، هیجانانگیز و هدفمند شودو مطمئن است روشهای زیادی برای ایجاد رضایت فردی وجود دارند. او هیچگاه نخواسته به زنی بگوید که در خانه بیش از هر جای دیگری روی کره زمین به وجودش احتیاج است، زیرا نمیخواهد اگر انتخابش کاری تماموقت است، احساس گناه کند و هیچگاه به بانویی نمیگوید گرمی، حرارت، عشق و پرورشی که میتواند در خانه ایجاد کند، چه لذت، رضایت و آرامش بیانتهایی را برایش به ارمغان خواهد آورد، زیرا ممکن است در نظر آنها فردی مهاجم به نظر برسد.
نه اشتباه نکنید، شلسینگر در این کتاب نمیخواهد کسی را محکوم کند، بلکه قصد دارد به شما این فرصت را دهد تا با زندگی خانوادههایی که مادرانی خانهدار دارند، بیشتر آشنا شوید واین حقایق را با تمام وجود احساس و درک کنید.
در بخشی از کتاب در ستایش مادران خانهدار میخوانیم:
وقتی پرستار، نوزاد را برای شیر دادن نزد شما میآورد، کاملاً آرام، دوستداشتنی و گرسنه به نظر میرسد، اما حتماً هنگامی که به خانه برمیگردید، ورقهای را که در بیمارستان تحویل گرفتهاید، مطالعه کنید، زیرا درباره تغییر رفتار نوزاد در خانه اطلاعات مفیدی در اختیارتان قرار میدهد. از زمانی که ما به خانه رسیدیم، پسرم، گریه را سرداد و من اصلاً نمیدانستم مشکلش چیست تا بتوانم او را آرام کنم.
در اینگونه مواقع حتماً نصایحی از افراد مختلف- مثلاً او را در ماشین بگذارید و بگردانید تا آرام شود (البته وقتی از شدت خستگی نمیتوانید حتی چشمانتان را باز نگه دارید، اصلاً ایده جالبی به نظر نمیرسد)، از صندلیهای گهوارهای استفاده کنید (به نظرم واقعاً مؤثرند) یا کیسه آب گرم و حتی موسیقی هم مناسبند- خواهید شنید. اما به کار بردن هیچ کدام، برای آرام کردن نوزاد من مؤثر نبود و به این نتیجه رسیدم که نمیتوانم در تمامی لحظات، کاری کنم تا کودکم شاد و آسوده باشد.
برای زنی که رویارویی با مسائل و چالشها به نوعی برایش ارزیابی تواناییهای جسمانی و ذهنی محسوب میشده، این تجربه که نمیداند چه اتفاقی دارد میافتد و اکنون باید چه کاری انجام دهد، به حد غیرقابلباوری، درماندهکننده است و من احساس حماقت، ناشایستگی و شکست میکردم و بدتر از همه میترسیدم مامان بدی شوم.