خبرهای داغ:

کار فرهنگی بر دل زنان و دختران ایرانی می‌نشیند

کار فرهنگی بر دل زنان و دختران ایرانی می‌نشیند
کار تمیز فرهنگی در حوزه عفاف و حجاب و امر‌به‌معروف کم داریم، این یک واقعیت تلخ است که باید پذیرفت و بی‌تردید بخش مهمی از مسئولیت وضعیت کنونی حجاب و عفاف در جامه امروزی فقدان همین کار‌های فرهنگی و تلاش برای فرهنگ‌سازی در این حوزه است.
کد خبر: ۹۵۱۶۴۹۹
|
۰۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۳

به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان خبرگزاری بسیج-کار تمیز فرهنگی در حوزه عفاف و حجاب و امر‌به‌معروف کم داریم، این یک واقعیت تلخ است که باید پذیرفت و بی‌تردید بخش مهمی از مسئولیت وضعیت کنونی حجاب و عفاف در جامه امروزی فقدان همین کار‌های فرهنگی و تلاش برای فرهنگ‌سازی در این حوزه است. با تمام این‌ها جسته گریخته می‌توان در گوشه و کنار کشور نمونه‌هایی از کار موفق فرهنگی در حوزه عفاف و حجاب را مشاهده کرد، همچنان که کلیپ‌های کوتاه کار فرهنگی یک گروه دانشجویی در مترو تحت عنوان «ایستگاه‌های عاشقی» در فضای مجازی فراگیر شد و بسیاری از مردم ما رفتار این دانشجویان با دختران و زنان کم‌حجاب و نوع دعوت‌شان به حجاب را پسندیدند و نشر دادند. هر چند این کار فرهنگی و نمونه‌های مشابه آن در میان هجمه‌های سنگین علیه حجاب و گاه بدسلیقگی برخی دلسوزان و حواشی آن گم شد، اما گروه دانشجویی «مثل هانیه» همچنان برای انجام کار‌های فرهنگی در حوزه حجاب و عفاف در تلاشند و برنامه دارند، آخرین کار آن‌ها هم در نمایشگاه کتاب بود که مانند کار‌های پیشین این گروه نمونه‌ای از کار تمیز فرهنگی و نوعی از امر‌به‌معروف زیبا با رعایت اصول و قواعد و کرامت افراد امر‌به‌معروف شونده بود و به همین خاطر هم می‌توان از این نوع کار‌ها انتظار ماندگاری بیشتری داشت. سراغ زهرا توکلی، مسئول این گروه دانشجویی رفته‌ایم و پای صحبت‌هایش نشسته‌ایم.


ابتدا درباره گروه دانشجویی مثل هانیه بگویید، فلسفه تشکیل این گروه چه بود و چه برنامه‌هایی را پیگیری می‌کنید؟
گروه دانشجویی و مردمی «مثل هانیه» از حدود یک سال پیش توسط تعدادی از دانشجویان انقلابی و دغدغه‌مند کشورمان از دانشگاه‌های مختلف شامل دانشگاه علامه تا آزاد تهران جنوب و پیام نور و رشته‌های متفاوتی مثل میکروبیولوژی، گرافیک، مهندسی صنایع، مترجمی زبان، طراحی دوخت، علوم اجتماعی در مقاطع کاردانی، کارشناسی، ارشد و دکترا تشکیل شد. حلقه وصل این دوستان یک هدف بود و آن قدم برداشتن در جهت ایجاد جامعه مهدوی از طریق عمل به فرموده رهبرمعظم‌انقلاب یعنی شناساندن ارزش‌های اسلام و انقلاب به جوان‌ها از طریق شیوه‌های نوین است، البته بدنه گروه «مثل هانیه» از بانوان خوش‌فکر و دغدغه‌مند و انقلابی از همه اقشار از دانش‌آموز تا فرهنگی و خانه‌دار و فعال رسانه تشکیل شده است.

تاکنون چه برنامه‌هایی در حوزه گسترش فرهنگ عفاف و حجاب داشته‌اید و چه بازخورد‌هایی گرفته‌اید؟
ما برنامه‌های متفاوتی داشته و بازخورد‌های بسیار خوبی گرفته‌ایم، اما برنامه‌ای که بیشتر از بقیه دیده شد و توانست با مردم بیشتر و بهتر ارتباط بگیرد، برنامه «ایستگاه عاشقی» بود که در تابستان۱۴۰۱ سه دوره (هفته عفاف و حجاب، دهه اول محرم دهه امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر و دهه دوم ماه محرم (ایستگاه‌های کرج) اجرا شد. تجربه بزرگی که ما در طول برپایی و اجرای ایستگاه‌های عاشقی به دست آوردیم، به صورت کاملاً عملی به ما ثابت کرد قاطبه دختران و زنان ایرانی دل‌های پاکی دارند، دوستان ما در ایستگاه‌های عاشقی با دختران و بانوانی با پوشش‌های بسیار نامتعارف روبه‌رو می‌شدند و از طریق راهکار‌های عملیاتی که با بررسی نقاط قوت و ضعف گذشته به دست آورده بودیم، با این دوستان ارتباط برقرار می‌کردند و در همان چند دقیقه اول این ارتباط عاطفی و صمیمانه که فاقد هرگونه نگاه از بالا به پایین بود، باعث جلب اعتماد این عزیزان می‌شد و همین امر اثرگذاری کلام دوستان ما را چندبرابر می‌کرد.

شما برای نمایشگاه کتاب هم برنامه‌های ویژه‌ای داشتید. درباره این برنامه‌ها برای‌مان بگویید.
امسال اولین سالی بود که کار فرهنگی کاملاً مرتبط با حجاب و عفاف در نمایشگاه کتاب اتفاق می‌افتاد، به همین خاطر از نمایشگاه با ما تماس گرفتند و از من خواستند همکاری و حضور پیدا کنیم. ما در نمایشگاه سه غرفه داشتیم؛ دو غرفه در ورودی متروی شهید بهشتی و متروی مصلی و یک غرفه هم داخل حیاط.
روند کار به این صورت بود که ما در داخل غرفه‌های ورودی گردونه‌ای داشتیم که به تصویر شهدا مزین شده بود. ما از خانم‌هایی که به غرفه‌ها دعوت می‌کردیم، می‌خواستیم گردونه را بچرخانند. گردونه به اسم هر شهیدی که در می‌آمد، یکسری کارت پستال ویژه داشتیم که به خانم‌ها هدیه می‌دادیم. در این کارت پستال‌ها جمله‌های تلنگری از وصیت‌نامه شهید و شعر‌هایی که منتسب به وصیتنامه شهدا بود. این جملات در خصوص خانم‌ها و حجاب و عفاف بود. علاوه بر این بچه‌ها درباره شهیدی که گردونه به نامش درآمده بود، توضیح می‌دادند و درباره زندگینامه این شهدا با خانم‌ها صحبت می‌کردند و خاطرات کوتاهی که مربوط به شجاعت، غیرت و پایبندی به حفظ ارزش‌های اسلامی این شهدا بود تعریف می‌کردند. همچنین خانم‌هایی که حجاب خوبی نداشتند، ابتدا به آن‌ها تسبیحی مزین به نقش شهید هدیه می‌شد و بعد هم یک گیره روسری به آن‌ها هدیه می‌دادیم و از آن‌ها می‌خواستیم هر چه بیشتر شبیه این شهدا که منتخب امام زمان (عج) بوده‌اند، نزدیک شویم و خودمان را کمی به آنچه این شهدا خواستند نزدیک کنیم، بنابراین روسری‌های‌شان را با گیره روسری‌های اهدایی خودمان مدل دار می‌بستیم. همچنین به خانم‌هایی که شال و روسری همراه نداشتند و با کلاه بودند، روسری هدیه می‌دادیم.

برای دختربچه‌ها و نوجوانان هم برنامه‌ای داشتید؟
بله، برای دختران دهه نودی هم هدایایی را در نظر گرفته بودیم. تعداد زیادی از مراجعان به غرفه‌های ما این بچه‌ها بودند که ما به آن‌ها روسری هدیه می‌دادیم. همچنین بچه‌ها با این دختران درباره شهدا و همراهی شهدا در زندگی‌شان صحبت می‌کردند و اینکه حالا که به سن تکلیف رسیده‌اند باید چه اتفاقاتی در این باره زندگی‌شان بیفتد. علاوه بر این ما در غرفه‌های ورودی برای دختر خانم‌های دهه نودی که حجاب‌شان را کامل رعایت کرده بودند، اسباب‌بازی‌های مناسبی که به سن‌شان می‌خورد تهیه کرده بودیم و به آن‌ها هدیه می‌دادیم.

کار ویژه شما در نمایشگاه کتاب چه بود؟
ما در غرفه حیاط یک کار خیلی ویژه کردیم و چالشی تحت عنوان چالش عکاسی یا آتلیه عکاسی رایگان داشتیم.

آتلیه عکاسی رایگان! یعنی از مردم رایگان عکس می‌گرفتید؟ شرطش چه بود؟
بچه‌ها از خانم‌های کم‌حجابی که داخل حیاط حضور داشتند دعوت می‌کردند تا به داخل غرفه ما بیایند، با این عنوان که ما یک عکاسی رایگان ویژه داریم. عمدتاً این خانم‌ها می‌پذیرفتند. برخی از آن‌ها با دوستان، همسر یا مادرشان حضور پیدا می‌کردند. ما قسمتی از غرفه را شبیه آتلیه درست کرده بودیم و بک‌گراند زیبایی برای آن طراحی شده بود. در اینجا هم با آن‌ها صحبت می‌کردیم و یکسری هدایای متفاوت داشتیم مثل کارت پستال‌های امام زمانی یا آینه‌ای که مزین شده بود به این جمله که «بیعت می‌کنم همین ساعت همین لحظه» که ما بیعت‌مان با امام زمان (عج) را در این آینه می‌دیدیم. یکسری هدایای شکیل و زیبایی که متبرک شده بود به جملات شهدا در خصوص امام زمان (عج) و دوستی با امام زمان (عج) و هر چیزی که باعث دوستی و نزدیکی ما به امام زمان (عج) می‌شد. به طور نمونه یکی از این هدایا کارت پستالی مزین به این جمله شهید آوینی بود که می‌گویند: «سرباز امام زمان (عج) سربازان امام زمان (عج) از هیچ چیز جز گناهان خودشان نمی‌ترسند.»
ما این دوستان را دعوت و شروع می‌کردیم با آن‌ها درباره امام زمان (عج) صحبت کردن. اینکه امام زمان (عج) پدر آسمانی همه ما هستند و چقدر با امام زمان (عج) دوست هستیم. چقدر ارتباط داریم و چه می‌توانیم بکنیم تا لبخند رضایت را به روی لب‌های امام زمان (عج) بیاوریم. چالش ما به این صورت بود که هر کس به این غرفه می‌آید با خودش عهد می‌بندد کار خطایی که تا الان انجام می‌داده و نباید انجام دهد یا کار درستی که باید انجام می‌داده و انجام نمی‌داده را اصلاح کند و از این به بعد برای رضایت امام زمان (عج) کاری بکند. در ادامه توضیح می‌دادیم یکی از کار‌هایی که ما می‌توانیم لبخند رضایت را روی لبان امام زمان (عج) می‌آورد، این است که ما حجاب‌مان کامل باشد. بچه‌ها می‌گفتند کسی که می‌خواهد در این آتلیه عکس بگیرد، باید حجابش به گونه‌ای باشد که وقتی امام زمان (عج) آن عکس را می‌بینند لبخند بزنند. به این ترتیب بود که این خانم‌ها می‌آمدند و روسری‌های‌شان را مدل دار درست می‌کردند و حجاب‌شان کامل می‌شد یا به صورت تکی یا در کنار خانواده همسر و فرزندان‌شان این عکس گرفته می‌شد. بعد از این کار از آن‌ها خواسته می‌شد تا عکس را برای یکی از عزیزان‌شان که بیشتر از همه تحت تأثیر قرار می‌گیرد، ارسال کنند و بازخورد‌های خیلی جالب و قشنگی می‌دیدیم.

یعنی چگونه؟
بعد از ارسال عکس با آن شخص که مادر همسر یا هر کس دیگری بود، تماس می‌گرفتند و آن‌ها عکس را می‌دیدند و نظرشان را می‌گفتند.

قشنگ‌ترین خاطره‌ای که در این مدت از غرفه‌های نمایشگاه کتاب به خاطر دارید و قشنگ‌ترین واکنشی که دیدید، چیست؟
یادم می‌آید یکی از روز‌ها خانمی برای غرفه عکاسی داخل آمدند و خودشان کارت پستالی را برداشتند و باز کردند. یک جمله دلی سمت راست کارت پستال داشتیم و جمله‌ای هم از خود امام زمان (عج) سمت چپ بود. این خانم با خواندن جملات شروع به اشک ریختن کردند. بعد از اینکه از غرفه خارج شدند هم دقایقی دیدم روی پله‌های شبستان ایستاده بودند و گریه می‌کردند.

چرا این خانم این همه منقلب شده بودند؟
این خانم گفتند من امروز صبح با امام زمان (عج) حرف زدم و به ایشان توسل کردم. فکر نمی‌کردم اینقدر سریع جواب بدهند و با من حرف بزنند. در این مدت خیلی از خانم‌ها در برابر امام زمان (عج) ابراز عجز می‌کردند. خیلی از این خانم‌هایی که شاید در ظاهر خیلی محجبه نبودند، نسبت به امام زمان (عج) خیلی ادب داشتند. خیلی از آن‌ها می‌گفتند ما در برابر امام زمان (عج) خیلی کم و ناچیز هستیم و خجالت می‌کشیم با امام زمان (عج) حرف بزنیم، اما خیلی ارتباط خوبی برقرار می‌کردند و این کار اثرگذاری خوبی داشت.

زهرا چیذری

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار