به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، فاطمه تقینژاد در یادداشتی آورده است:
بچه که بودیم محرم را با پوشیدن لباس مشکی شروع میکردیم، چادر به سر درب خانهی همسایهها را میزدیم که روضه مسجد محل شروع شده تشریف بیاورید.
گاهی به مادرمان اصرار میکردیم یک مرتبه روضه خانهی ما باشد. گاهی هم وسط روضه بی هوا دلمان میگرفت و با مداح شروع به خواندن میکردیم و مداح هم ما را تشویق می کرد و با مرحبا گفتن او صدایمان بلندتر میشد برای یا حسین گفتن.
در همان عالم کودکی با گریه و شیون مادر ناراحت می شدیم و ما هم با او هم نوا میشدیم. حتی فکر میکردیم از شروع دهه تا عاشورا روزی یک نفر از اصحاب امام شهید میشده و این داغ و مصیبت بزرگی بود برایمان که صبر تحمل آن را نداشتیم.
روز اول ... روز دوم ...روز سوم...روز هفتم علی اصغر، روز هشتم علی اکبر، روز نهم ابالفضل العباس، روز دهم امام حسین (ع ).
اما بزرگتر که شدیم فهمیدیم گریهی مادرمان برای این نیست که یاران امام هر کدام یک روز شهید می شدند بلکه این واقعه آنقدر سوزناک بوده که
هنوز داغی بر دل تمام نشده داغ و سوگ دیگری رخ میداده است.
بزرگ شدیم و مصیبتمان هم بزرگ شد؛ در عالم بزرگی فهمیدیم هفتاد و دو یار وفادار امام را یک صبح تا عصر کشتند و امان نفس کشیدن نبود برای آل الله یکی میدان می رفت؛ برنگشته دیگری می رفت.
آه چه مصیبت عظمایی بود روز عاشورا!! حالا فهمیدیم اگر فقط بخواهیم عاشورا گریه کنیم تا عصر از غصه، تاب ماندن برایمان باقی نخواهد ماند و راز لباس پوشیدن و داستان هر روز یک شهید کربلا برایمان کشف شد.
بزم اشک برای حسین علیه السلام از روز اول محرم برپاست تا در عاشورا وسعت مصیبت جانت را نگیرد. گریه بر حسین (ع) را از اول شروع می کنیم تا بفهمیم در عاشورا چه گذشت؟
دهه ی اول محرم ایجاد توجه و آمادگی صرف برای عاشوراست. عاشورایی که رمز بقای نهضت حسینی شد قیامی که پاسداشت نیکی و دفاع از حق در برابرظالم بود.
عاشورایی که نه تنها کهنگی نمی گیرد بلکه روز به روز و سال به سال تازه تر می شود. عاشورا ماند تا یزید و یزیدیان بدانند که اگر کار خالص برای خدا باشد ماندگار خواهد شد
عاشورا ماند تا بدانیم کشتی نجات ما همیشه در دریای بیکران هستی هدایت شده می راند. راز بقای عاشورا و قیام حسین بن علی ع چهره ای از اسلام ناب محمدی ص است برای آنکه از ضلالت و گمراهی رها شویم و به ساحل معرفت روی بیاوریم.
عاشورا رسم دلدادگی زینب برای بردارش حسین را به ما آموخت. رسم وفاداری عباس برای برادرش حسین ع را به ما آموخت. حالا که مصیبت یاران حسین غمم را چند برابر کرده من هم میخواهم مثل بچگی ام روضه خوان قیام حسین (ع )شوم.
بخوانم از خار مغیلان و طفل رباب ...
بخوانم از بی مرهمی تاول پای طفل سه ساله ..
نجوا کنم بر عمه ام زینب که در محمل تنهای تنها بود و قافله سالار وعلمدار و همه ی هستی او نبود ولی صبر کرد و گفت ما رایت الا جمیلا...
راستی چه شد که با این مصیبت عظما جز زیبایی چیزی ندید؟ پاسخ دندان شکن حضرت زینب( س) به ابن زیاد حاکی از نگاه توحیدی اش بود نگاهی که بهطور تام فقط در حضرت زینب تجلی یافت. او همه چیز را به انتخاب اذن الهی دانست که خیری در آن بود و نگاه توحیدی اش بود که اسارت، پیروزی، شهادت و جراحت را زیبا و از طرف خدا دانست.
به قلم فاطمه تقینژاد