الگو باشیم؛
تبیین مسئله حجاب در جامعه / چگونه زیربنای اعتقادی افراد تأثیرگذار را اصلاح کنیم
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان-خبرگزاری بسیج حجاب یکی از ارکان فرهنگی و اجتماعی دین مبین اسلام است و اصلاً احکام این حوزه به واسطه آثار فرهنگی و اجتماعی حجاب بنا گذاشته شده است.
حجاب یکی از ارکان فرهنگی و اجتماعی دین مبین اسلام است و اصلاً احکام این حوزه به واسطه آثار فرهنگی و اجتماعی حجاب بنا گذاشته شده است. بسیاری از دختران و زنان جوان ما که با حجاب نامناسبی در اماکن عمومی حاضر میشوند، عملاً نوعی از آسیب فرهنگی را به نمایش میگذارند و بیشتر از هر کس دیگر خود آنها هستند که در این چرخه آسیب میبینند. شاید اگر تمام دستگاههای فرهنگساز و ذائقهساز کشورمان به وظایف خود عمل کرده بودند و مسئله حجاب و باورهای دینی به شکل ریشهای برای این افراد بیان شده بود، این ماجرا به شکل ریشهای حلوفصل میشد و امروز حجاب یکی از اصلیترین چالشهای ما نبود. امروز هم برای رسیدن به هدف و حل ریشهای این مسئله همچنان باید از رهگذر کار فرهنگی و تبیین موضوع عبور کرد. مهناز کهندانیتفرشی، دکترای فلسفه تطبیقی از مدرسه عالی شهید مطهری و مدرس حوزه علمیه معتقد است «برای داشتن یک کار تمیز فرهنگی لازم است مبانی اعتقادی را در گلوگاههای فرهنگی تقویت کنیم.» مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
خانم کهندانیتفرشی، همانطور که میدانید امروز با چالش جدی در مسئله حجاب مواجهیم که بخش مهمی از این چالش به تبییننشدن موضوع حجاب برای جامعه هدف یعنی زنان و دختران ما بازمیگردد. از نگاه شما ریشههای این مسئله در کجاست؟
مسئله حجاب، مسئلهای اجتماعی است و یک حکم فردی نیست که اگر کسی آن را اجرا نکرد، بگوییم خودش میداند و خدای خودش و، چون حجاب مسئله اجتماعی است، حاکمیت ملزم است برای اجرای این حکم اسلامی برنامه داشته باشد، اما از آنجا که حجاب به عنوان واجب دینی در دسته دستورات قرار میگیرد، ما باید ابتدا ادله آن را جا بیندازیم و تبدیل به فرهنگ کنیم و بعد انتظار داشته باشیم مانند سایر قوانین برای آن جرایم و محرومیتهایی را در نظر بگیریم. به طور نمونه مسئله کمربند ایمنی در حوزه راهنمایی و رانندگی موضوعی بود که علاوه بر قانون بودن، اجرای آن نیازمند فرهنگسازی بود. این هم از جمله مسائلی بود که خیلیها رعایت نمیکردند و درصد پایینی از افراد کمربند ایمنی میبستند، اما یک حرکت فرهنگی گسترده موجب شد فرهنگسازی صورت بگیرد و حالا این موضوع به عنوان امری عادی جا بیفتد. شما کانال تلویزیون را که عوض میکردید، میدیدید در رابطه با کمربند ایمنی صحبت میشود یا با اجرای طرح پلیسیار، بچهها خانوادهها را به بستن کمربند ایمنی ترغیب میکردند، اینجا که بحث یک امربهمعروف خانوادگی بود، با فرهنگسازی و کار رسانهای خانوادهها را به انجام این کار تشویق کردند. همین کارهای فرهنگی در زمینه حجاب هم میتواند انجام شود. در طرح جامع عفاف و حجاب که شورای عالی انقلاب فرهنگی سالها پیش تصویب کرد و ۲۶دستگاه در آن درگیر بودند، همه اینها دیده شده بود. با وجود این هیچ کدام از این دستگاهها به وظایفی که در این طرح بر عهدهشان گذاشته شده بود، عمل نکردند و با شرایطی مواجه شدیم که مسئله عفاف و حجاب به وضعیت امروز برسد، حتی اگر ماجرای مهسا امینی هم اتفاق نمیافتاد، جریان عفاف و حجاب کشور ما در همین مسیری که امروز در آن قرار گرفته است، میافتاد! حالا ماجرای مهسا امینی این جریان را تسریع و تسهیل کرد و اگر بنا بود در پنجشش سال آینده به چنین وضعی برسیم، موضوع را جلو انداخت، اما ما قطعاً با توجه به روندی که طی کردیم به این نقطه میرسیدیم.
نظر شما درباره طرح جدید عفاف و حجاب چیست و چقدر آن را راهگشا میدانید؟
برخی از افرادی که در حال حاضر کشف حجاب میکنند، کسانی هستند که قبلاً هم روسریشان عقب و موهایشان بیرون بود و حالا روسری را دور گردن میاندازند. دلیل این مسئله این است که مسئله حجاب برای اینها به خوبی تبیین نشده و برایشان جا نیفتاده است و حالا که کشور با وضعیت خاصی مواجه شده است، میخواهیم کاری انجام دهیم. مثلاً قوه قضائیه برای حجاب و عفاف طرحی نوشته، اما در طرحی هم که قوه قضائیه نوشته، ابعاد فرهنگی ماجرا متأسفانه دیده نشده است. در این طرح هم بیشتر جنبههای سلبی دیده شده و مسائل ایجابی کار دیده نشده است، البته در حال حاضر در شرایط بحرانی قرار داریم و وقتی شرایط به مرحله بحرانی و تشنج میرسد، باید ابتدا تب کار را پایین آورد و سپس به بررسی ماجرا و ابعاد آن پرداخت، پس ناگزیریم به گونهای رفتار کنیم که تب را پایین بیاوریم و شاید ناگزیر باشیم از پارهای اقدامات سلبی مانند جریمهها و محرومیتها استفاده کنیم، اما این کار درمان اصلی نیست و باید ریشههای مسئله را حل کنیم؛ و از نگاه شما این ریشهها چگونه حل میشود؟
طبیعی است که درمان اصلی مقداری طول میکشد و زمانبر است، اما اگر از همین حالا به فکر بیفتیم، سالهای آینده به نتیجه میرسیم. نمیگویم این کنترل نباید باشد و جریمه و برخورد انتظامی نباشد. چرا، با توجه به شرایط کنونی این اقدامات هم باید باشد، اما باید مخاطب آن مشخص باشد. در این لایحه مخاطب مشخص نیست، در لایحه کنونی افراد بیحجاب چهرهشان تشخیص داده شده و برایشان پیامک ارسال میشود و در صورت تکرار جرایم و مجازاتهایی برایشان در نظر گرفته شده است، اما باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که ممکن است این افراد به خوبی درباره حجاب توجیه نشده باشند، پس شاید با جریمه و مجازات مقداری رفتارشان کنترل شود و اصطلاحاً تبشان پایین بیاید، اما این کار درمان نیست. در مقابل، ما مخاطبی داریم به نام سلبریتی؛ افرادی که هم شناختهشده هستند، هم رسانه دارند، پس جریمه کردن اصلاً به این افراد برنمیخورد و شاید تازه برای آنها امتیاز هم بشود و چند پست در اینستایشان بگذارند و مخاطب بیشتری هم جذب کنند.
شما معتقدید این اخباری که سلبریتیها به دستگاه قضایی فراخوانده شدهاند، جریمه شدند و تذکر گرفتند، آنها را در شبکههای اجتماعی برجستهتر میکند، پس راهکار مواجهه با این گروه که اتفاقاً در حوزه عفاف و حجاب هم بسیار اثرگذارند چیست؟
باید رسانه را از این افراد گرفت. تذکر به افراد در خیابان و مترو شاید به صورت مقطعی خوب و لازم باشد، اما قطعاً درمان این ماجرا نیست. در خصوص سلبریتیها و افراد تأثیرگذار، باید رسانه و تریبون را از این گونه افراد گرفت، حتی باید این افراد را از کار در رسانه ملی و شبکه نمایش خانگی محروم کنند یا شبکههای اجتماعیشان را ببندند. در این صورت این افراد تنبیه میشوند و برایشان چارهساز است، اما در حال حاضر شاهد آن هستیم که با این دسته از افراد برخورد جدی نمیشود و از سوی دیگر قوانینی گذاشته میشود که بیشتر افراد عادی را درگیر میکند. کار فرهنگی هم که به هیچ عنوان انجام نمیشود یا اگر هم بنا باشد کار فرهنگی انجام شود، چند پوستر بیسلیقه و نامناسب در خیابانها و اماکن عمومی نصب میشود.
بله همانطور که اشاره داشتید بسیاری از این پوسترها و مقایسه زن و حجاب او با شکلات، سیب و مسائلی از این دست، هم تحقیر زن و هم تحقیر حجاب است.
من معتقدم اگر ارزشمندی زن در اسلام و جایگاه زن مسلمان تبیین شود، به طور یقین بخش مهمی از مسئله حجاب حل میشود. زن جنس لطیف و مظهر جمال و زیبایی الهی است و از این زیباییهای روحی و لطافت زنانه به خوبی میتوان در تبلیغات برای حجاب استفاده کرد، اما حداکثر چیزی که در حال حاضر در پوسترها شاهد آن هستیم این است که میگویند حجاب میراث مادران است و جملاتی از این قبیل که البته نسبت به گذشته بهتر شده است، اما خیلی از کارهای خلاقانه هست که میتوان از آن بهره گرفت.
به کار فرهنگی و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص گسترش راهکارهای عفاف و حجاب اشاره داشتید. در حال حاضر وضعیت دستگاههای فرهنگساز و زیربنایی کشور مانند آموزش و پرورش را چطور ارزیابی میکنید؟
وقتی شما در مدارس وارد میشوید میبینید مشکل اساسی بچهها نیستند بلکه معلمها هستند که از نظر دینی و اعتقادی مشکل دارند. وقتی معلمهای ما خودشان باورهای مذهبی و اعتقادیشان کمرنگ است و در این زمینه مشکل دارند، میخواهند چه چیزی را به فرزندان ما منتقل کنند؟
یعنی شما معتقدید اصلیترین مشکل در نظام آموزشی ما معلمها هستند؟
ما چند جلسه به دبیرستانها رفتیم و این مشکل را بهعینه مشاهده کردیم. در جلساتی که با بچهها داشتیم، بچهها تا حدود زیادی جذب شدند، اما بعد از اینکه به سر کلاس برگشتند و با معلمهایشان مواجه شدند، هر چه را ما رشته کرده بودیم پنبه شد! چون معلمهای ما و کسانی که جوان و نوجوان ما را تربیت میکنند، خودشان هنوز توجیه نیستند. اینها نشانه کمکاری آموزش و پرورش است که در گزینش و آموزش معلمها کوتاهی میکند و وقتی معلمی خودش تربیتنشده است، او را برای آموزش و تربیت بچهها به سر کلاس میفرستند. به طور نمونه شاهد این هستیم که وقتی غرفههایی مثل یک حس خوب طراحی میشود و جمعی از بچههای مذهبی در این غرفهها حضور پیدا میکنند تا بتوانند برای حجاب کار فرهنگی انجام دهند، به نتیجه مطلوبی نمیرسیم، چون اینها روبنایی است و ما در حوزه زیربنایی برای کار حفاف و حجاب خوب عمل نکردهایم و وقتی زیربناها درست نباشد، روبناها به نتیجه نمیرسد. آن کاری که وزارت آموزش و پرورش باید برای گزینش و آموزش معلم انجام دهد، انجام نشده است. کاری که وزارت علوم باید در حوزه آموزش و گزینش استادان انجام دهد، انجام نشده است، بنابراین باید زیربناهای فرهنگی ما درست شود.
ما برای بحثهای فرهنگی پیرامون حجاب مصوبه ۴۲۷ و ۸۲۰ شورای عالی انقلاب فرهنگی را داریم، اما اجرایی نمیشود! فکر نمیکنید بخشی از مشکل در حوزه نظارتی است؟
قطعاً همین طور است. ما به یک ساختار نظارتی هم نیاز داریم تا بتواند وظایفی را که قرار بوده دستگاههای مختلف در حوزه عفاف و حجاب انجام دهند، مورد پایش قرار دهد و ببیند چقدر دستگاهها به انجام تکالیفشان پایبند بودهاند.
در شرایط کنونی نه فقط ما در حوزه عفاف و حجاب پیشرفتی نداشتهایم بلکه پسرفت هم داشتهایم و هر چند در این حوزه درد را میدانیم، اما برایش درمانی نداریم! راهکارها و پیشنهادات شما برای مدیریت این فضا چیست؟
ما چند دستگاه فرهنگی داریم. آموزش و پرورش، آموزش عالی و بازوهای فرهنگی مانند سازمان تبلیغات، حوزههای علمیه و سازمان امور مساجد. به طور نمونه همین مساجد از ابتدای انقلاب محور بود، اما در حال حاضر مسجد محور نیست! نه به این معنا که اقداماتی صورت نمیگیرد، اقداماتی انجام میشود، اما باید فعالتر و خلاقانهتر وارد شوند. مساجد باید فعال شوند. ارتباط ارگانها با سازمان تبلیغات محکمتر شود.
حوزههای علمیه هم یکی از سازوکارهای قوی فرهنگی در کشور هستند. چرا این ساختار فرهنگی در حوزه تبیین فرهنگ عفاف و حجاب موفق نبوده است؟
درباره حوزههای علمیه از یک طرف از آنها انتظار وجود دارد و از سوی دیگر نسبت به آنها گارد دارند، چون استادان حوزه رتبه علمی دانشگاهی ندارند، در دانشگاهها و مجامع علمی مورد توجه قرار نمیگیرند، در حالی که این افراد به لحاظ علمی سطح بالایی دارند، با وجود این جدی گرفته نمیشوند و به آنها فضای کار داده نمیشود؛ چه در مدارس و چه در دانشگاهها. به طور نمونه آموزش و پرورش طرحی به اسم طرح امین گذاشته و از حوزههای علمیه به مدارس میروند، اما اغلب مدارس در این باره همکاری لازم را ندارند و فضای کاری کافی به طلبههای فرهنگی حوزه نمیدهند. جدای از اینکه خود آموزش و پرورش هم در این زمینه همکاری نمیکند، مدارس و مدیران هم در این حوزه همکاری ندارند. به همین خاطر طلبه ما هم که وارد کار میشود، انگیزههایش را از کار از دست میدهد، این در حالی است که علاوه بر اینکه ارتباط حوزه با مدارس در بحث آموزش دانشآموزان باید پررنگتر شود، آموزش و پرورش باید برای معلمها هم دورههای بازآموزی و تقویت باورها و تعمیق اندیشههای دینی برگزار کند تا اعتقاد و باورهای معلمان اصلاح شود. وقتی زیربنای اعتقادی آدمهایی که قرار است در جامعه اثرگذار باشند را درست کنید، این میشود یک کار تمیز فرهنگی و میتواند اثرگذار باشد. وقتی ما قرار است در حوزه عفاف و حجاب کار کنیم، لازم است یک واحد درسی به دروس معلمها در بحث هویت جنسیتی اضافه کنیم یا هویت و شناخت از هویت زنانه؛ این موضوعی است که در مدارس و دروس تربیت معلم جایش خالی است. برای داشتن یک کار تمیز فرهنگی لازم است مبانی اعتقادی را در گلوگاههای فرهنگی تقویت کنیم.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار