تعارض بین الگوی غالب اشتغال و مسئولیتهای خانوادگی زنان
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان؛ خبرگزاری بسیج - زنان همواره محور خانواده و نقطه کانونی آن محسوب میشوند. پیش از این در جامعه ما زنان اغلب در خانه میماندند و به صورت اختصاصی و انحصاری به وظیفه همسری و مادری میپرداختند و کار و اشتغال آنها معمولاً درون خانه و در کنار همسر و فرزندان انجام میشد، اما امروزه، زنان جامعه ما علاوه بر نقش همسری و مادری، نقشهای اجتماعی را هم پذیرفتهاند و در حوزههای گوناگون اجتماعی اعم از دیگری را به عنوان یک فرد شاغل در بیرون از خانه و خانواده ایفا میکنند. هر یک از این دو نقش متفاوت، اقتضائات، شرایط و الزامات خاص خود را دارد که گاه با یکدیگر جمعپذیر نیستند. اگر برای سازگاری این دو نقش تدابیر و تمهیدات مناسبی اندیشیده نشود، بیم آن میرود علاوه بر تنشها و فشارهای روحی و روانی، آسیبهای جدی هم بر کار و اشتغال و هم بر خانه و خانواده وارد آید.
بر اساس آمارهای ارائهشده از سوی نهادهای رسمی ۲ میلیون زن ۱۵ تا ۳۹ سالهای که مخاطب اصلی سیاستهای جمعیتی هستند، اغلب با مسئولیتهای خانوادگی درگیر هستند و بین الگوی غالب اشتغال در جامعه و این مسئولیتها تعارض وجود دارد.
زنان شاغل در گروههای عمده شغلی، بیشتر در مشاغل تخصصی فعالیت دارند. این مشاغل شامل تمامی شغلهایی است که نیاز به تخصص دارد، اعم از پزشکی، پرستاری، مامایی، معلمی و فناوری اطلاعات.
طبق آمارها حدود ۳۱ درصد از زنان شاغل در مشاغل تخصصی فعالیت دارند که این مشاغل معمولاً با تعهد خدمت به کارفرما همراه هستند و ایجاد انعطاف در آن راه مناسبی پیش روی رسیدگی به مسئولیتهای خانوادگی زنان باز میکند.
رتبه بعدی مربوط به مشاغل مرتبط با صنعت است که سهمی ۲۰ درصدی برای این زنان دارد. گروه کارمندان و مشاغل اداری نیز سهمی ۷ درصدی دارند که در جای خود میتوانند مخاطب سیاستهای حمایتی باشند.
باید توجه داشت همه این زنان نمیتوانند مخاطب کل سیاستهای حمایتی باشند، اما گروهی که در استخدام بخش دولتی یا عمومی هستند و گروهی که در قالب فعالیت شرکتی نهادهای مختلف در بخش خصوصی استخدام شدهاند در صورت اراده دولت میتوانند مورد حمایت واقع شوند.
نکته دیگر اینکه بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای عالی تأمین اجتماعی، زنان ۸۰ درصد شاغلان بدون بیمه بخش صنعت و خدمات را به خود اختصاص دادهاند. فارغ از مشکلات این گروه از افراد از قبیل نبود بیمه، درآمد محدود و پایین و گرفتن سفته و چکهای بدون امضا از سوی کارفرمایان، به دلیل عدمثبت اطلاعات دقیق از این گروه از زنان امکان حمایتگری نیز کاهش پیدا میکند و چالش تعارضهای نقشی در خصوص این افراد قابل حل نخواهد بود.
به عبارتی آمار اشتغال رسمی زنان نمیتواند تصویر درستی از مشارکت اقتصادی زنان و متغیرهای وابسته به آن ارائه دهد و حجم بالای اشتغال غیررسمی در کنار اشتغال رسمی زنان اهمیت حل مسئله تعارضات نقشی را پررنگ میکند، بنابراین اگر قرار است در حوزه حمایت از زنان شاغل و در راستای سیاستهای جمعیتی قدمی برداریم لازم است موضوع بازتعریف الگوهای اشتغال و انواع حمایتهای قانونی در اولویت قرار گیرد.
مطابق اعلام مرکز آمار ایران از بین زنان شاغل ۱۵ ساله و بیشتر، ۲۵درصد در بخش عمومی شاغلند. از ۷۵درصد مابقی نیز ۴۱درصد کارکنان مستقل، کارفرما یا کارکن بدون مزد هستند که راه برای تنظیم روابط کار و مسئولیت خانوادگی برای آنان هموارتر است. از این بین ۳۴درصد زنانی که در بخش خصوصی شاغلند و حقوقبگیر هستند در اولویت حمایتها قرار میگیرند چراکه انعطاف شغلی کمتری دارند.
از سوی دیگر زنان غیرشاغل به نوبه خود به حمایتهای لازم نیاز خواهند داشت. ۱۷ میلیون زن خانهدار در مناطق شهری و ۳/۵ میلیون زن در مناطق روستایی کشور زندگی میکنند. در واقع بخش بزرگی از جمعیت زنان ایران را زنان خانهدار تشکیل میدهند و آنها نقش مهمی در حفظ ارکان خانواده و تربیت فرزندان ایفا میکنند، شناسایی کیفیت زندگی آنان از اهمیت خاصی برخوردار است، چراکه محصوربودن زنان در حوزه خصوصی باعث میشود، بسیاری از مسائل و مشکلات آنها مورد غفلت واقع شود. مسائلی که میتواند روی کیفیت زندگی خانوادگی و بروز آسیبهای اجتماعی جامعه تأثیرگذار باشد.