نقش هوش مصنوعی روی از بین رفتن تفکر انتقادی
به گزارش خبرگزاری بسیج؛ گسترش ابزارهای هوش مصنوعی بسیاری از جنبههای زندگی روزمره را دگرگون کرده، اما تأثیر آن بر تفکر انتقادی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
اخیراً مطالعهای نشان داده که استفاده زیاد از ابزارهای هوش مصنوعی، به دلیل افزایش واگذاری شناختی، میتواند تأثیر منفی بر مهارتهای تفکر انتقادی داشته باشد. نتایج نشان داد که افراد جوانتر بیشتر به این ابزارها وابستهاند و نمرات پایینتری در تفکر انتقادی دارند، در حالی که افراد با تحصیلات بالاتر، مهارتهای بهتری در این زمینه نشان میدهند. این تحقیق اهمیت آموزش برای استفاده انتقادی از هوش مصنوعی را برجسته کرده است.
تأثیر هوش مصنوعی بر تفکر انتقادی
ابزارهای هوش مصنوعی جنبههای مختلف زندگی بشر را متحول کرده و روشهای جدیدی برای پردازش اطلاعات، حل مسائل و تصمیمگیری ارائه دادهاند. با این حال، تأثیر این ابزارها بر مهارتهای تفکر انتقادی پیچیده و چندبعدی است و ابعاد مختلفی مانند تحلیل، ارزیابی و استنتاج را تحت تأثیر قرار میدهد.
تحلیل اطلاعات یکی از مؤلفههای کلیدی تفکر انتقادی است که شامل تفکیک اطلاعات پیچیده به اجزای سادهتر برای درک بهتر آن میشود. ابزارهای هوش مصنوعی مانند نرمافزارهای تحلیل داده و الگوریتمهای یادگیری ماشین میتوانند این توانایی را با پردازش حجم عظیمی از دادهها و شناسایی الگوهایی که ممکن است برای انسان دشوار باشد، تقویت کنند. برای مثال، ابزارهای هوش مصنوعی در زمینه بصریسازی دادهها میتوانند روندها و ارتباطات موجود در مجموعه دادههای بزرگ را نشان دهند و به تفکر تحلیلی کمک کنند. با این حال، اتکای بیش از حد به هوش مصنوعی برای انجام تحلیلها ممکن است به تضعیف مهارتهای تحلیلی انسان منجر شود و ظرفیت تحلیل مستقل و عمیق را کاهش دهد.
ارزیابی اطلاعات شامل بررسی اعتبار و مرتبط بودن اطلاعات و کیفیت استدلالها است. ابزارهای هوش مصنوعی مانند سیستمهای توصیهگر و خدمات خودکار بررسی صحت اطلاعات میتوانند با حذف منابع غیرقابلاعتماد و برجستهسازی محتوای باکیفیت به این فرآیند کمک کنند. بهعنوان مثال، خبرخوانهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند اخبار را بر اساس اعتبار منابع شخصیسازی کنند. با این حال، الگوریتمهای این ابزارها گاهی ممکن است به تقویت سوگیریها و محدود کردن دیدگاههای متنوع منجر شوند. این پدیده که به سوگیری الگوریتمی معروف است، میتواند ارزیابی انتقادی را مختل کرده و باعث افزایش سوگیری تأییدی شود.
استنتاج بهعنوان یکی از اجزای اصلی تفکر انتقادی، شامل نتیجهگیری منطقی از شواهد موجود است. ابزارهای هوش مصنوعی مانند پردازش زبان طبیعی و تحلیل پیشبینی میتوانند با ارائه بینشها و پیشبینیهای مبتنی بر تحلیل دادهها از این فرآیند پشتیبانی کنند. اگرچه این ابزارها میتوانند به تصمیمگیریهای آگاهانه کمک کنند، شفاف نبودن فرآیندهای هوش مصنوعی گاهی کاربران را به پذیرش نتایج بدون بررسی دقیق سوق میدهد و تعامل انتقادی را کاهش میدهد.
نقش ابزارهای هوش مصنوعی در تنبلی شناختی
واگذاری شناختی از طریق ابزارهای هوش مصنوعی شامل برونسپاری وظایفی مانند حفظ اطلاعات، تصمیمگیری و بازیابی اطلاعات به سیستمهای خارجی است. این رویکرد میتواند ظرفیت شناختی را افزایش دهد و به افراد اجازه دهد روی فعالیتهای پیچیدهتر و خلاقانه تمرکز کنند. با این حال، اتکای بیش از حد به هوش مصنوعی برای واگذاری شناختی پیامدهای مهمی برای ظرفیت شناختی و تفکر انتقادی دارد.
واگذاری شناختی از یک سو میتواند با کاهش بار شناختی، بازدهی را افزایش دهد، اما از سوی دیگر ممکن است به کاهش تلاش ذهنی و آنچه برخی پژوهشگران «تنبلی شناختی» مینامند منجر شود. استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی برای وظایفی مانند حافظه و تصمیمگیری میتواند باعث کاهش توانایی افراد در انجام این وظایف بهصورت مستقل شود. این امر ممکن است انعطافپذیری شناختی و تابآوری ذهنی را در طول زمان کاهش دهد .
یکی از پیامدهای بلندمدت اتکای مداوم به هوش مصنوعی برای واگذاری شناختی، تحلیل رفتن مهارتهای اساسی مانند حفظ اطلاعات، تفکر تحلیلی و حل مسئله است. مطالعات نشان دادهاند که استفاده مکرر از موتورهای جستوجو احتمال یادآوری اطلاعات بهصورت مستقل را کاهش داده و افراد بیشتر به یادآوری محل اطلاعات متمایل میشوند تا خود اطلاعات.
علاوه بر این، واگذاری شناختی از طریق ابزارهای هوش مصنوعی ممکن است باعث کاهش تعامل شناختی شود. با خودکار شدن وظایف روزمره توسط سیستمهای هوش مصنوعی، افراد ممکن است تمایل کمتری به مشارکت در تفکر انتقادی و حل مسئله داشته باشند. پژوهشهای اخیر نشان دادهاند که وابستگی بیش از حد به ابزارهای دیجیتال و اینترنت میتواند توجه، حافظه و تفکر انتقادی را تحت تأثیر قرار دهد و پیامدهای منفی احتمالی استفاده سنگین از این فناوریها را نشان دهد.
مطالعات اخیر همچنین بر نگرانیهای فزاینده در مورد تأثیر منفی ابزارهای هوش مصنوعی بر مهارتهای تفکر انتقادی تأکید دارند. بهعنوان مثال، پژوهشی نشان داد که دانشآموزانی که بهشدت به سیستمهای گفتگوی هوش مصنوعی وابسته بودند، توانایی تحلیل انتقادی و تصمیمگیری کمتری از خود نشان دادند. این یافتهها بر اهمیت یک رویکرد متعادل در استفاده از هوش مصنوعی تأکید میکنند تا واگذاری شناختی به قیمت تضعیف تفکر انتقادی تمام نشود.
در نهایت اگرچه ابزارهای هوش مصنوعی میتوانند فرآیندهای شناختی را تسهیل کنند، اما وابستگی بیش از حد به این ابزارها ممکن است باعث کاهش مهارتهای تفکر انتقادی و تواناییهای تحلیلی شود. بنابراین، برای کاهش اثرات منفی این فناوریها، لازم است تعادلی میان استفاده از هوش مصنوعی و حفظ تعاملات شناختی ایجاد شود.
منبع: تبیان