ایثار، اخلاص و دل دادگی تحسینبرانگیز این شهید به ولایتفقیه به مذاق کوردلان خوش نیامد و تیر زهرآگین کینه ضدانقلاب بر سینه شهید حسینی نشست تا عاشقانهای دیگر در تاریخ ایران اسلامی طنینانداز شود.
همسر شهید عبدالحمید حسینی در گفتگو با خبرگزاری بسیج از کرمانشاه، شهادت را آرمان همسرش بیان کرد و گفت: برکت پایبندی شهید به نماز اول وقت ایشان را به آرزوی دیرینش رساند و زبان قاصر از بیان بزرگی و منش ایشان است اما بهواسطه شهادت همسرم بسیاری از افرادی که تاکنون آنان را ندیدم منقلب شدند و مسیر زندگیشان تغییر کرده است.
پایبندی به نماز اول وقت شهید را به آرزوی دیرینش شهادت رساند
سیده سعیده سادات حسینی بیان کرد: شهید حسینی همواره آرزوی شهادت داشت و در نمازش خالصانه مرگ باعزت را از پروردگار منان مسألت میکرد، ایشان همواره دائمالذکر و دائمالوضو بودند و هرگز حتی در بدترین شرایط از نماز اول وقت غافل نشد و تمام دوستان، همکاران و آشنایان ایشان از پایبندی او به نماز اول وقت در شگفت بودند.
وی افزود: همسرم اعتقاد بسیار قوی به خداوند داشت و با این اعتقاد، بیباک و نترس زندگی کرد و همواره در تمام مشکلات و سختیهای پیشرو زبانش معطر به ذکر« فَاللّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» بود.
ایشان پیرامون تحصیلات و وضعیت کاری همسرش گفت: شهید حسینی متولد ۲۵ تیر سال ۶۳ بود و به هنگام شهادت تنها ۳۱ سال داشت، تحصیلاتش را در دانشگاه امام حسین(ع) به پایان رساند و در سال ۸۲ به خدمت سپاه پاسداران درآمد، آرمانگرایی و شهادت طلبی و شور مقابله با اشرار و آزادگی همسرم تا بدان جا پیشرفت که فرزند دلبند ۱۳ ماههاش نتوانست او را از هدفش بازدارد و آرمانش را بر همه چیز ترجیح داد.
وی بیان کرد: وجود همسرم در تمام لحظات زندگی آرامش خاطر بود و چون از شدت علاقه من به خود باخبر بود هرگز برای رفتن به عملیاتها و ماموریتهای کاریاش مرا نگران نمیکرد و بدون اطلاع قبلی به مأموریت میرفت حتی اسفند سال گذشته نیز که برای مقابله با عناصر تکفیری داعش به عراق رفته بود تا مدتها بعد از بازگشت ایشان از این سفر اطلاعی نداشتم.
مردمداری از ویژگیهای بارز شهید بود
حسینی پیرامون ویژگی بارز اخلاقی شهید حسینی میگوید: ایشان بسیار مردمدار بود، تلاش خستگی ناپذیرش برای رفع مشکلات مردم زبانزد خاص و عام شده بود به طوریکه همکارانش اتاق کار ایشان را بابالحوائج لقب داده بودند، شهید تکیهگاه همه بود و ۸ بار توفیق زیارت حرم اباعبدالله الحسین را یافت، همیشه آرزو داشت روز اربعین در جوار حرم حبیبش حسین بن علی(ع) باشد، آنچه او را محبوب دیگران ساخته بود فروتنی و بیریا بودنش بود، تکبر نداشت و ولایتمداری ریشه تمام اعتقاداتش بود و عاشقانه در رکاب امام خامنهای به جهاد با عناصر شرور پرداخت.
وی با بیان خاطراتی از همسر شهیدش افزود: زیباترین خاطرهای که از ایشان به یاد دارم سفر اربعین سال گذشته بد که با وجود اینکه فرزندم را دو ماهه باردار بودم و از شرایط ناامن عراق مطلع بودیم پنهانی و دور از چشم خانواده برای زیارت حرم امام حسین(ع) در روز اربعین راهی کربلای معلا شدیم.
وی در مورد اتفاقات روز شهادت شهید حسینی گفت: روز قبل از شهادت من به دلیل کسالت در بیمارستان بستری شدم و همان موقع شهید به من گفت که قرار است برای عملیات به منطقه اعزام شویم، شب عملیات نیز مرتب با من تماس میگرفت و از من میخواست تا منزل را سریعا ترک کنم و به سفارش ایشان به منزل یکی از دوستانم رفتم، اما نیمههای شب دلم طاقت نیاورد و به منزل بازگشتم، آن شب فرزندم محمد یاسین نیز بسیار بیتاب و بیقرار بود و با نگرانی و دلهره در شهر غریب شب را به صبح رساندیم.
حسینی ادامه داد، صبح روز هشتم شهریور ماه ساعت حدود ۱۱ صبح همسرم با من تماس گرفت و با این تماس او از تمام نگرانی رها شدم، بسیار شوخ طبع بود و به خاطر دارم که وقتی از ایشان سوال کردم که کجا هستی در جواب گفت هیچ جا الان سیزدهبدریم... این آخرین تماس همسرم بود تا اینکه چند ساعت بعد صدای زنگ منزل به صدا درآمد و من به خیال اینکه همسرم پشت در است با اشتیاق در را گشودم و در کمال ناباوری یکی از آشنایان ایشان در حالیکه مرتب اشک میریخت را جلوی در دیدم و به من گفت که عبدالحمید تصادف کرده و کمی حال نامساعدی دارد و از من خواستند که برای دیدن همسرم راهی کرمانشاه شوم.
وی افزود: در طول راه نیز با وجود اصرار فراوان من، از وضعیت همسرم اظهار بیاطلاعی کردند تااینکه به بیمارستان امام حسین(ع) کرمانشاه رسیدیم و وقتی بر بالینش رفتم در وهله اول به نظرم رسید که آرام روی تخت دراز کشیده و لبخند دل نشینی نیز بر لب داشت گویی با من حرف میزد و من در جواب گفتم خدا را شکر زندهای و انگار در جواب به من گفت بله زندهام؛ باز هم باورم نشد دستانش را گرفتم و با احساس سردی پیکرش فهمیدم که همه چیز تمام شده.
همسر شهید افزود: عبدالحمید با چشمان باز در حالیکه لبخندی به بلندای لبخند سردار عاشورایی خیبر بر لب داشت به دیدار معشوق بال پرواز گشود و روز شهادت همسرم همزمان شد با سالروز ازدواجمان در هشتم شهریور ماه.
شهید حسینی به باور شهادت رسیده بود
وی ادامه داد: من به یقین رسیده بودم که همسرم شهید خواهد شد اما تصور نمیکردم به این زودی اتفاق بیفتد شهید نیز چند روز قبل از شهادتش به من گفت که همین روزها آماده باش که خبر شهادتم را به تو خواهند داد.
وی بیان کرد: سید پسر عموی من و پسر سوم خانواده بود نه تنها برای فامیل و خانواده بلکه تکیهگاهی استوار برای دیگران بود هرگز به درخواست اطرافیان و نیازمندان جواب رد نمیداد و مادیات ذرهای برایش اهمیت نداشت، تنها آنچه برایش مهم و ارزشی بود مقابله با اشرار ضدانقلاب و نثار ارادت خالصانه به ساحت مقام معظم رهبری بود، باوجود اینکه بارها به ایشان پیشنهاد انتقالی و خدمت در مکان دیگری را دادند اما با اعتقاد راسخ خدمت در منطقه جوانرود را ترجیح داد.
وی در ادامه عنوان کرد: همسرم فوقالعاده مهربان بود آنچه شهید به من توصیه میکرد تربیت فرزندم محمد یاسین با منش ولایتمداری و عشق و ارادت به خاندان اهل بیت(ع) بود همواره به من میگفت دعا کن تا مرگ باعزت نصیبت شود.
شهید حسینی از پاسداران تیپ انصارالرسول(ص) سپاه جوانرود بود و نقش بسیار کلیدی در اجرای عملیات مقابله با ضدانقلاب داشت و در یکی از عملیات پیکار با عناصر تکفیری و ضد دین داعش افتخار همکار با سردار سلیمانی را داشت.
برادر شهید سید عبدالحمید حسینی نیز با بیان مختصر خصالی از ارادت غیر قابل وصف ایشان به شهید همت گفت و بیان کرد: عبدالحمید همواره خاطرات آن شهید یگانه روزگار را مرور میکرد و در تمام لحاظ عکسی از ایشان به همراه خود داشت، تمام زندگیش را وقف کار کرده بود و من بااینکه ۱۲ سال در تهران مشغول به خدمت در ارتش هستم هر بار که با ایشان تماس میگرفتم متوجه میشدم که در محل کارش است.
سید علیرضا حسینی افزود: بیان حکمت گونه شهید همیشه برایم آرامش عجیبی به همراه داشت وآنقدر پایبند رازداری و حفظ اسرا کاریاش بود که من تا لحظه شهادت نمیدانستم که برادرم اسلحه به دست میگیرد و وارد نبردهای تن به تن با اشرار میشود.
وی ایثار را زیباترین واژه در توصیف منش و بزرگواری شهید دانست و گفت: ایشان در سختترین شرایط از نماز اول وقت غافل نمیشد و تمام سخنش این بود که تا میتوانید از انقلاب و نظام دفاع کنید، ایشان علاقه بسیار زیادی به ورزش کاراته داشت و از قهرمانان کشور در این رشته است اما به دلیل مشغله زیاد کاری آنگونه که میخواست نتوانست در این رشته بهطور حرفهای و مستمر ادامه فعالیت دهد.
الگوی شهید حسینی سردار عاشورایی خیبر بود
برادر شهید در ادامه عنوان کرد: الگوی ایشان شهید حاج ابراهیم همت بود و تا پای جان به سوگندش در پایبندی به امام و ولایت در دانشگاه امام حسین(ع) وفادار ماند، بیش از حد به ظاهرش اهمیت میداد و برای خرید لباسهای نظامیاش بسیار هزینه میکرد دوست داشت همیشه مرتب و آراسته به نظر آید.
وی تاکید کرد: پیام خون شهید حسینی برای اشرار ضدانقلاب این است که آنان هرگز به خواستهشان نخواهند رسید و تا شهید حسینیها در این مرز و بودم هستند دنیا به کام بدخواهان انقلاب تلخ است.
شهید حسینی از قهرمانان ملی رشته کاراته بود
یکی از دوستان شهید حسینی نیز اظهار کرد: من از سال ۷۱ با ایشان آشنا شدم و از همان موقع در باشگاهها مشغول انجام تمرینات کاراته کیوکوشین بود یک دوره عنوان قهرمانی ملی و چندین دوره نشان قهرمانی استانی بخشی از افتخارات این قهرمان شهید است ایشان علاقه خاصی به ورزش کاراته داشت و در میان دیگر ورزشکاران از همه زودتر فنها را یاد میگرفت و زیباتر از همه کار میکرد.
نبی فتحی افزود: شهید بسیار بامتانت بود و ادب و فروتنی از ویژگیهای بارز ایشان بود در خانوادهای مذهبی و معتقد به دنیا آمد پدر ایشان بهاندازهای بر فرزندانش تعصب داشت که تا از دوستان شهید مطمئن نمیشد اجازه همراهی و دوستی با فرزند خود را نمیداد.
وی بیان کرد:من هیچگاه از ایشان کوچکترین تندخویی ندیم و هرگز مرا ناراحت نمیکرد هنگامی که مسابقات مختلف ورزشی را برگزار میکردیم اگر میتوانست به محل مسابقات میآمد و من آن موقع باوجود ایشان خیالم جمع بود که همه کارها منظم و طبق روال پیش میرود.
فتحی افزود: ایشان در سالن تمرینات نیز هرگز از نماز اول وقت غافل نمیشد و در غوغای مسابقات برای بهجا آوردن نمازش از سالن بیرون میرفت.
وی گفت: شهید حسینی بسیار گشادهرو بود و همیشه در لابهلای سخنانش لبخند را چاشنی میکرد در کنار پرورش جسم روحش را نیز پرورش میداد پهلوانی به تمام معنا بود و اگر در سالن تمرینات درشتی از سوی کسی میدید با فروتنی چشم پوشی میکرد و هرگز باکسی وارد بحث و مجادله نشد.
یکی از همرزمان و دوستان شهید حسینی نیز بیان کرد: ایشان بسیار مردمدار و از ورزشکاران بنام استان بود حساسیت زیادی به حقالناس و بیتالمال داشت، مدیریت فوقالعادهای در کارش انجام میداد و در کنار جدیت در کار با بچهها سازش داشت و هرگز کسی را از خود ناراحت کرد و هماکنون نیز باوجود گذشت چند روز از شهادت ایشان همه در شوک هستیم.
احسان عباسی بابیان خاطراتی از همرزم شهیدش گفت: روز شهادت چند ساعت قبل از عملیات درگذر از یکی از روستاهای منطقه با دیدن تعدادی از بچههای روستا به میان آنان رفت و گویی به او الهام شده بود که امروز شهید میشود و مقداری شیرینی میان بچهها توزیع کرد.
وی ادامه داد: من در عملیات بیشماری همراه شهید بودم و ایشان در تمام عملیات در خط مقدم درگیریها مستقر میشد، لازم به توضیح است که شهید برای اشرار منطقه چهرهای شناختهشده بود و در روز عملیات آخر نیز با اصابت گلوله به قلبش به شهادت رسید.
تبعیت محض از ولایتفقیه پیام شهادت شهید حسینی است
عباسی افزود: شهید حسینی به معنی واقعی بیباک و خطرپذیر بود، همواره او را دائمالوضو و دائمالذکر میدیدیم، عاشق اهل بیت بود و تاکید زیادی بر به جا آوردن نماز اول وقت داشت حتی روز عملیات نیز به هنگام اذان، آخرین نمازش را به جا آورد.
وی افزود: شهید بسیار خستگی ناپذیر و دلسوز و واقعا حلال مشکلات دیگران بود و لحظاتی پش از شهادتش متوجه حال عجیب او شدم یقینا به او الهام شده بود که لحظه شهادتش نزدیک است.
عباسی در پایان پیام شهادت دوست و همرزم شهیدش برای تمام مردم را استواری و ثابت قدمی در حراست از دستاوردهای انقلاب و تابعیت محض از ولایتفقیه عنوان کرد و گفت: ایشان در وصیتنامه خود به ما متذکر شدند که پس از شهادتم برای من اشکی نریزید مگر اشکی که در راه امام حسین(ع) و یارانش باشد.
شهید سید عبدالحمید حسینی یکی از آن هزاران آلاله انقلاب است که شهادت را آرمان و پیشه راهش ساخت و ثابت قدم در دفاع از ولایت کوچکترین هراسی به خود راه نداد.
قلم ناتوان از بیان ایثار، آزادگی و جانفشانی این شهید است و گویی پایان نبرد دفاع مقدس سرفصل تازهای برای خلق حماسهای دیگر از جنس شهادت است و پیام آزادگی و دفاع از ولایتفقیه شهدا مسیر را برای ما هموار کرده و شهادت شهید حسینی این پیام را دربردارد که فرزندان روح الله در تمام برههها و زمانها آماده شهادتاند.
شهید سید عبدالحمید حسینی در روز هشتم شهریور سال ۱۳۹۴ در درگیری با اشرار ضدانقلاب در شهرستان جوانرود به ضرب گلوله دشمنان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.