بانوان کردستان طلایهداران امید و شکوفایی

به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان- خبرنگار خبرگزاری بسیج از کردستان، بانوان کردستانی، نمادهای استواری و امید، همواره در مسیر تاریخ پرشکوه این سرزمین، پرچمدار عزت و پیشرفت بودهاند و در پرتو انقلاب اسلامی، زنانی از دل این دیار برخاستند که نهتنها خود را در مسیر توانمندسازی و رشد فردی قرار دادند، بلکه چراغ راهی برای سایر بانوان شدند.
این بانوان کارآفرین، با الهام از ایمان و اراده، دست در دست هم داده و با نوآوری و پشتکار، اشتغال را نهتنها برای خود، بلکه برای جامعه زنان کردستانی معنا بخشیدند، آنان با تأسیس کارگاههای تولیدی، تعاونیهای محلی و کسبوکارهای نوپا، بذر خودکفایی را در دل زنان این سرزمین کاشتند، از هنرهای دستی اصیل کردی گرفته تا تولیدات مدرن و صنایع پیشرفته، این زنان ثابت کردهاند که محدودیتها تنها در باورهاست و با تلاش میتوان از هر مانعی پلی به سوی موفقیت ساخت.
در سایه این همت والا، امروز دختران و زنان کردستانی افقهای روشنی پیش روی خود میبینند، افقهایی که با خون دل خوردنها، ایستادگیها و ازخودگذشتگیهای بانوان پیشگام این دیار شکل گرفته است و آنان نهتنها اقتصاد خانوادههایشان را رونق بخشیدهاند، بلکه الگویی برای دیگر زنان مسلمان شدهاند که چگونه میتوان با حفظ ارزشهای فرهنگی و دینی، به خودباوری رسید و جامعهای را به سمت پیشرفت سوق داد.
کردستان، این سرزمین کوههای استوار، در دامن خود زنانی پرورش داده که همچون کوه، تکیهگاه همنوعان خود شدهاند؛ زنانی که انقلاب اسلامی را نه فقط بهعنوان یک تغییر سیاسی، بلکه بهمثابه فرصتی برای بیداری و بالندگی دانستند و با عزم و ایمان، مسیر رشد را برای نسلهای آینده هموار ساختند.
بانویی که تار و پود گلیم را به حیات و امید گره زد
نرگس محمدی، بانوی کارآفرین کردستانی، قصهای از عشق، هنر و تلاش را در دل کوهستانهای استوار بلبانآباد به نگارش درآورده است، او که از کودکی با دستان مادر، سرپنجههای هنرمندانهاش را بر تار و پود گلیم آزموده، امروز بانویی نامآشنا در عرصه کارآفرینی و احیای هنر اصیل کردی است.
زندگیاش را با سختیهای روزگار گره زده، اما هر گره بر گلیم زندگیاش، قصهای از صبر و امید است، ۱۵ سال است که با دستانی توانمند و عزمی سترگ، نهتنها خود را به قلههای موفقیت رسانده، بلکه دستگیر بیش از ۳۵۰ زن دیگر نیز شده است.
گلیمبافی که روزگاری تنها یک هنر سنتی بود، به همت او و حمایت بسیج سازندگی، به صنعتی پویا بدل شد که برای صدها زن کردستانی، روزنهای به سوی خودکفایی گشوده است.
محمدی روایت میکند که چگونه زنان این سرزمین از دیرباز در تار و پود گلیم، فرهنگ و هویت خود را تنیدهاند و ریشسفیدان بلبانآباد از آسیه خانم، بانویی نامدار در عرصه گلیمبافی و زینسازی اسب، یاد میکنند، و امروز محمدی در همان مسیر، پرچمدار هنر کهن زنان کرد است.
او با نوآوری در طرح و رنگ، سلیقه مشتریان را پاسخ گفته و بازارهای تازهای را برای این هنر دیرینه گشوده است. حضور در همایشهای صنایعدستی، ثبت سه اثر ارزشمند در گلیمبافی و تأسیس تعاونی گلیمبافی بانوان در سطح استان، تنها گوشهای از افتخارات اوست.
نخهای رنگارنگی که روزگاری تنها زینتبخش خانههای کردی بود، امروز با دستان پرتوان زنان لیلاخ، راهی بازارهای عراق و ترکیه شده است، جالب آنکه این مشتریان خود با اشتیاق به دنبال این هنر آمدهاند و تمام هزینههای آن را پذیرا هستند، چراکه میدانند در هر تار و پود این گلیم، داستانی از فرهنگ، هنر و استقامت زنان کردستان نهفته است.
بانویی که هنر و اصالت را در تار و پود دستسازههایش زنده کرد
در دل سرزمین هنرپرور مریوان، بانویی برخاسته که با دستانی هنرمند و روحی سرشار از خلاقیت، نقشهایی از فرهنگ و اصالت را بر صنایعدستی کهن این دیار حک کرده است. بهار سعیدپور، بانوی کارآفرین و هنرمند کردستانی، با عشق به سنتها، پارچههای قدیمی را جان تازه بخشیده و گنجینهای از هنرهای دستساز خلق کرده است.
گردنبندهای دستدوز، میخکهای اصیل، صندوقچههای کهن و آینههایی که انعکاسگر گذشتهای پرشکوهاند، همگی به دستان پرمهر او جان گرفتهاند و در کنار این آثار، دور سرخمههای قدیمی و کمربندهای سنتی نیز با ذوق و مهارتش احیا شدهاند تا پلی باشند میان گذشته و امروز، میان فرهنگ دیروز و هنر معاصر.
او که هفت سال پیش در مسیر صنایعدستی گام نهاد، امروز نهتنها خالق آثاری بیبدیل است، بلکه چراغ امید را در دل هفت بانوی دیگر روشن کرده و آنان را به استقلال مالی رسانده است و دستسازههای او تنها هنر نیستند، بلکه روایتگر ریشهها، هویت و زیباییهای سرزمین کردستاناند.
بهار سعیدپور با تمام شور و اشتیاق، صنایعدستی و زیورآلات اصیل کردی را از دل تاریخ بیرون کشیده و به زندگی مردم بازگردانده است، او از مسئولان تقاضا دارد که این مسیر را هموارتر سازند، تا بتواند دامنه فعالیتهایش را گسترش دهد و فرصتهای شغلی بیشتری برای زنان این سرزمین فراهم آورد؛ چراکه هر دستِ هنرمندی که حمایت شود، چراغی است که آیندهای روشنتر را برای هنر و فرهنگ این دیار رقم میزند.
ریسندگی اشتغال و اصالت در کردستان
گلی سعیدی، بانوی کارآفرین کردستانی، با سوزن و نخ، نهتنها تار و پود لباسهای کردی را در هم میبافد، بلکه داستانی از اراده و تلاش را نیز در دل این سرزمین جاودانه میکند.
در کارگاهی کوچک، اما سرشار از عشق، او هنرش را نه فقط برای زیبایی، بلکه برای زنده نگه داشتن میراثی دیرینه به کار گرفته است. از همان روزهای کودکی، دوخت لباس کردی را نه بهعنوان یک حرفه، بلکه بهمثابه میراثی گرانبها آموخت. امروز، این بانوی سختکوش، با دستان خود نهتنها لباسهای فاخر کردی را خلق میکند، بلکه امید و اشتغال را نیز در دل هشت خانواده دیگر میپروراند.
کردستان، سرزمینی که در هر گوشه آن، ردپایی از تاریخ و فرهنگ کهنش باقی مانده، هنوز هم شاهد بانوانی است که برای حفظ هویت و اصالت، از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند. لباس کردی، که روزگاری زینتبخش هر کوچه و بازار بود، هنوز در کارگاههای خیاطی این دیار، با دستان پرمهر زنانش دوخته میشود. اگرچه در گذر زمان، برخی از جوانان پوشیدن این لباس را تنها به مناسبتهای خاص محدود کردهاند، اما در کوچههای قدیمی سنندج، هنوز هم صدای چرخهای خیاطی به گوش میرسد و لباسهای رنگارنگ کردی، نمادی از فرهنگ غنی این سرزمین، در ویترین مغازهها خودنمایی میکنند.
در میان کوچههای باریک منطقه کانیکوزله، جایی که هنوز مردمانش با افتخار لباس کردی بر تن دارند، بانویی بیادعا، اما پرتوان، با هنر و ذوق خویش، نهتنها چرخ زندگی خود، بلکه زندگی بسیاری از خانوادههای این منطقه کمبرخوردار را به حرکت درآورده است. او بدون هیچ آموزش رسمی، تنها با علاقه، سلیقه و ایمان به هنر نیاکانش، به منبع درآمدی برای خود و دیگران تبدیل شده است.
گلی سعیدی، بانویی که در تار و پود هر لباس، داستانی از صبر، امید و هویت را به تصویر میکشد، ثابت کرده است که هنر، نهتنها زینتی برای دیده شدن، بلکه ابزاری برای ایجاد تغییر و ساختن آیندهای روشنتر است.
روایتی از سختکوشی و تلاش بانوی کارآفرین کردستانی
بسیاری از ما در جستوجوی موفقیت و تحول اقتصادی، چشم به افقهای دوردست میدوزیم، بیآنکه بدانیم گاهی شکوفایی درست در قلب زادگاهمان، در دستان توانمند و عزم راسخ ما نهفته است.
سروه خالدیان، بانوی کارآفرین کردستانی، با ایمان به تواناییهای خویش و اتکا به پشتکاری ستودنی، چراغی از امید را در دل خود و دیگر زنان این دیار روشن کرده است، او نه در سرزمینی دور، بلکه در همان جایی که ریشه دوانده، با حمایت کمیته امداد، دست در دست زنان دیگر، بذر اشتغال و خودکفایی را کاشته است.
قصه او، حکایت زنی است که به جای انتظار برای تغییر، خود آن را رقم زده است؛ زنی که باور دارد با اراده و تلاش، میتوان حتی از دل سختترین روزها، راهی به سوی روشنی گشود.
سخن آخر…
در سایهسار انقلاب اسلامی، زنانی از دیار کردستان برخاستند که نهتنها صلابت کوههای سرزمینشان را در دل داشتند، بلکه گرمای امید را در دستانشان به همراه بردند، آنان با عزمی سترگ و روحی خستگیناپذیر، تار و پود زندگی را با هنر، مهارت و کارآفرینی در هم تنیدند و پرچم خودباوری را در این خاک برافراشتند.
این زنان، فراتر از رؤیاپردازیهای خام، به میدان عمل گام نهادند و ثابت کردند که ایمان و تلاش، مرزهای محدودیت را درهم میشکند، از گلیمبافی تا خیاطی، از زیورآلات سنتی تا صنایع مدرن، از کارگاههای کوچک روستایی تا صادرات جهانی، آنان نشان دادند که کردستان نهتنها مهد هنر و فرهنگ، بلکه خاستگاه زنانی است که امروز در کشور، الگویی برای کارآفرینی و استقلال شدهاند.
امروز، صدای تلاش بانوان کردستانی از دشتها و کوههای این سرزمین فراتر رفته و در سپهر اقتصادی و فرهنگی ایران طنینانداز شده است، آنان، وارثان زنان دیروزیاند که در دل تاریخ، فرهنگ و اصالت را پاس داشتند و حال، خود روایتگر فصل جدیدی از شکوه و افتخارند و به راستی اینان نهتنها برای خود، بلکه برای نسلهای آینده نیز افقهای تازهای گشودند و ثابت کردند که زن کردستانی، نه در سایهها، که در متن تاریخ میدرخشد.