گفتوگو با کارشناس مطالعات زنان درباره تبیین نگاه اسلام و غرب به مسئله عدالت و برابری جنسیتی انگاره تشابه جنسیتی زن و مرد موجب ظلم بیشتر به زنان میشود
اگر ما اشتغال زنانه را تعریف کنیم و متناسب با نیازهای زنانه ساعتهای اشتغال زنان، دورکاری یا ساعتهای چرخشی یا در نظر گرفتن مهد کودک در کنار مکان کار و به طور کلی خصوصیات و اقتضائات زنانه را در محیطهای کاری مدنظر قرار دهیم، این توقع و انتظار درباره برابری جنسیتی کمتر میشود و ما میتوانیم بگوییم تناسب جنسیتی را که در اسلام مدنظر است، توانستهایم به دست بیاوریم
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان خبرگزاری بسیج-: عدالت و برابری جنسیتی دو مفهومی است که در حوزه زن و خانواده نقطه تقابل نگاه اسلام و غرب است. دیدگاه اسلام در مسئله زن و مرد نگاه عدالتمحور و بر مبنای خلقت، وظایف و مسئولیتهای تکوینی و تشریعی است. بر این اساس هر چند در نگاه اسلامی زن و مرد از منظر دستیابی به درجات معنوی و مقامات انسانی با یکدیگر برابرند و تنها معیار برتری هر یک از آنها به دیگری تقواست، اما در حقوق و مسئولیتها با یکدیگر برابر نیستند بلکه این حقوق و مسئولیتها بر مبنای خلقت متفاوت آنها طراحی شده و تناسب را رعایت کرده و عدالتمحور است. در مقابل، نگاه غربی زن و مرد را از هر نظر دارای تساوی و برابری میداند، بگذریم از اینکه این تساوی در عمل هیچگاه اجرایی نشده است و هنوز و در قرن ۲۱ حتی در مسئلهای همچون دریافت دستمزد برابر به ازای شغل یکسان، باز هم زنان در قلب دنیای غرب دستمزدی بسیار کمتر از همکاران مردشان در شغلهای مشابه دارند. در واقع شعار برابری جنسیتی در دنیای غرب ابزاری برای بیرون کشیدن زن از خانه و تأمین نیروی کار ارزان قیمت بود که زیر پرچم فمینیسم و تحت عنوان دفاع از حقوق زنان شکل گرفت و با کمک ابزار رسانهای به گفتمان مسلط تبدیل شد. برای واکاوی جهانبینی اسلامی و غربی در مسئله عدالت و برابری جنسیتی با زهره سادات میرجعفری، دکترای مطالعات زنان، مبلغ بینالمللی، مدرس حوزه و دانشگاه به گفتگو نشستهایم.
خانم دکتر میرجعفری، ما بحث عدالت جنسیتی را قبول داریم و نگاه اسلام هم نگاه عدالت جنسیتی است، اما غرب مسئله برابری جنسیتی را مطرح میکند. با توجه به خلقت متفاوت زن و مرد و مباحثی که در این حوزه وجود دارد و اهدافی که غرب از طرح برابری جنسیتی برای خارجکردن زن از خانه و تأمین نیروی کار ارزانقیمت و مسائلی از این قبیل دارد، چگونه میشود تفاوتهای جهانبینی اسلامی و غربی را در موضوع برابری و عدالت جنسیتی تبیین کرد؟
برابری جنسیتی و عدالت جنسیتی واژههایی هستند که میتوانیم بگوییم بعد از تحولات و جنبشی که فمینیسم در غرب به راه انداخت، بیشتر مطرح شد، حتی در داخل کشور هم بحث عدالت جنسیتی، مقداری با آنچه مدنظر اسلام است، خلط میشود. بر اساس برابری جنسیتی، زن و مرد حقوق و وظایف یکسان دارند و از فرصتهای برابر در جامعه برخوردارند. جنبشهای زنانه به خصوص فمینیسم در ظاهر به سمت دفاع از حقوق زن گام برداشتند و یکی از کارهایی که انجام دادند، این بود که قوانین بینالمللی را در راستای برابری جنسیتی تصویب کردند. بسیاری از کشورها این قوانین را نداشتند یا قبول نداشتند، بنابراین قوانین مختلف و کنوانسیونهای مختلف در سالهای مختلف تصویب شد. اینکه میگوییم نظر اسلام عدالت جنسیتی است به این معناست که هر صاحب حقی به حق خودش و به اندازه وسع خودش و با توجه به ظرفیتهایی که خداوند به صورت تکوینی و تشریعی در او به ودیعه گذاشته است، باید پیشرفت کند و به حق خودش برسد. بر این اساس خیلی وقتها هنگامی که واژه عدالت جنسیتی مطرح میشود، برخی افراد را به اشتباه میاندازد که ما وقتی میگوییم عدالت جنسیتی، تعریفی مشابه تعریف فمینیستهای اسلامی مدنظرمان است. در صورتی که اسلام تناسب جنسیتی را قبول دارد و تشابه و مانند همدیگربودن را قبول ندارد و واژه اصلی که ما باید به کار ببریم، تناسب جنسیتی است، در حالی که حالا بحث عدالت جنسیتی رایج شده است.
اساس بحث عدالت جنسیتی یا به تعبیر شما تناسب جنسیتی در اسلام چیست؟
از همه اینها مهمتر اینکه ما باید بدانیم اسلام دینی کامل و جامع است و همه ابعاد وجودی انسان را مدنظر قرار داده است. یکی از این ابعاد تناسب ساختار زن و مرد متناسب با تکالیف حقوقی و تشریعی است که بر دوش آنها قرار داده شده است. در این زمینه هم هیچ برتریای بین زن و مرد وجود ندارد و کسی نزد خدا برتر است که باتقواتر باشد. در اسلام جنسیت عامل برتری نیست بلکه شرط برتری تقوا و عمل صالح است. وقتی در کنوانسیونهای بینالمللی بررسی میکنیم، میبینیم آنچه مدنظر غربیهاست، تشابه جنسیتی است تا برابری جنسیتی و این تشابه به یکنواختی و ظلم بیشتر به جنس ضعیفتر منجر میشود. ما وقتی اصطلاح برابری جنسیتی را به کار میبریم، وقتی به ظرفیتها و تفاوتهای تکوینی توجه نداشته باشیم، در واقع داریم یک چیزی را خارج از ظرفیت زن به او تحمیل میکنیم. به طور نمونه در یکی از کشورهایی که رفته بودیم، خانمی حضور داشت که روزانه باید ۱۴سال کار میکرد و جالب این بود که این خانم باردار هم بود! وقتی از او پرسیدم چرا؟ میگفت اینجا همه چیز تساوی است و من باید نیمی از مخارج خانواده را دربیاورم. وقتی برای او توضیح میدادیم که در اسلام این وظیفه نیست و لطف زن است اگر کار بکند و مرد وظیفه دارد هزینههای زن را به خصوص در ایام بارداری و شیردهی تأمین کند و حتی زن میتواند حقالزحمهای را در این ایام دریافت کند، برایشان خیلی جذاب و جدید بود، البته در کشور ما هم این مباحث خیلی شکل گرفته و خانمهای زیادی هستند که شاغل هستند و متناسب با زحمتی که میکشند، انتظاراتی که از آنها وجود دارد، انتظارات غربی است. اینجا هم بحث تشابه و برابری زیاد مطرح میشود. وقتی ما متناسب با نیازهای زنان و اقتضائات زنانه، فضا را نچینیم و این فضا متناسب با فضای مدرن باشد، در نتیجه میبینیم بسیاری از زنان از وضعیت اشتغال خود راضی نیستند، در حالی که پابهپای مردان تلاش میکنند، اما ممکن است حق و حقوقی که به مردان داده میشود، برای آنها نباشد و احساس رضایت در اشتغال زنان در جامعه ما هم کم باشد. اگر ما اشتغال زنانه را تعریف کنیم و متناسب با نیازهای زنانه ساعتهای اشتغال زنان، دورکاری یا ساعتهای چرخشی یا در نظر گرفتن مهد کودک در کنار مکان کار و به طور کلی خصوصیات و اقتضائات زنانه را در محیطهای کاری مدنظر قرار دهیم، این توقع و انتظار درباره برابری جنسیتی کمتر میشود و ما میتوانیم بگوییم تناسب جنسیتی را که در اسلام مدنظر است، توانستهایم به دست بیاوریم.
یعنی از نگاه شما در جامعه ما هم با وجود اینکه جامعه مسلمان هستیم و روی این موضوعات تأکید داریم، به نوعی در حال پیادهسازی برابری جنسیتی غربی هستیم؟
نه که بخواهم بگویم کاملاً آن را پیاده میکنیم، هنوز با آن معیارها فاصله داریم، اما در جامعه ما هم انتظار برابری جنسیتی اقتضائات مدرنیته وجود دارد. این گونه است که خیلی از زنها زنانگی خود را فراموش و سعی کردهاند در این جامعه با اقتضائات مدرنیته موفق باشند و به سمت مردانگی و برجستهکردن صفات مردانه بروند. همچنان که حضرت آقا هم خیلی قشنگ اشاره کردند که از مردوارهشدن زن بپرهیزید. یکی از مصادیق مردوارهشدن زنان این است که اگر ما اشتغالی را برای زنان تعریف میکنیم، باید احساس راحتی و احساس رضایت از شیوههای اداره محیط اداری در نظر گرفته شود تا آنها احساس رضایت داشته باشند و بتوانند بهرهوری کاریشان را افزایش دهند، اما وقتی ما بگوییم اسلام نظرش این است، اما در جامعه این نظر اجرایی نشود، در واقع ما داریم دوگانگی نظری و عملی را در جامعه پیاده میکنیم.
برداشت من از صحبتهای شما این است که اقتضائات مدرنیته باعث شده است زنان ما از محیط خانه بیرون کشیده شوند و شرایط کاری با نقشهای زنانه متناسب نباشد. خانمهای ما هم همان تعداد ساعات را سر کار هستند و انتظاراتی متناسب با مردان از آنها وجود دارد. در حالی که در دنیای غرب هم به این موضوع پی بردند که اشتباه کردهاند و جنبشهای طرفدار خانواده تشکیل شده و تلاش میشود خانمها به خانه بازگردند و مادران تماموقت باشند، اما ما با وجود آنکه میدانیم و این هشدارها هم وجود دارد، مقداری بد عمل کردهایم. درست است؟
بله، یک بخشی از مسئله هم به این تأکید حضرت آقا بازمیگردد که جلوی ظلم به زن در درون خانواده باید گرفته شود. در واقع یک بخشی از ماجرا به عملکردها بازمیگردد؛ هم عملکرد مسئولان در سیاستگذاری و برنامهریزی و هم عملکرد مسلمانی ما! یعنی ما خیلی وقتها بحث مدیریت شایسته مرد را در خانه مطرح میکنیم، اما اینکه چگونه مردان ما به این مدیریت شایسته دست پیدا بکنند و اینکه آیا آموزش لازم برای رسیدن به مدیریت شایسته به مردان خودمان به عنوان سرپرستان خانوار داده میشود یا نه، این هم حائز اهمیت است. اگر زنان ما در درون خانه احساس کرامت و عزتنفس داشته باشند، کمتر خودشان را درگیر فضای اشتغال مردسالاران میکنند و این هم نکتهای است که میتواند موجب شود ما به مشکل بربخوریم.
اسلام حمایت ویژهای از زنان دارد، اما ما مسلمانان نتوانستهایم این را برای سایر ادیان و اقوام بیان کنیم و شاهد این هستیم در مواردی که قوانین مقررات اسلامی در حوزه خانواده برای سایر ادیان بیان میشود، نگاه اسلام برای آنها خیلی جالب است. ما چگونه میتوانیم این الگو را برای مخاطبان اصلی خودمان یعنی سایر افراد دنیا ارائه دهیم؟
ما دو مشکل داریم؛ یکی بحث عمل است و یکی بحث انتقال مفاهیم. امام رضا (ع) میفرمایند: «اگر مردم زیباییهای کلام ما را میدانستند، حتماً از ما تبعیت میکردند.» ما زیباییهای حقوق زن و احساس آرامش زنانه را در جامعه خودمان به طور کامل و جامع عملی و روایت نکردهایم. در روایتگری بحث رسانه خیلی مهم است، بحث تبیین و جهاد تبیینی که مقام معظم رهبری فرمودند، خیلی مهم است. لازم است ما اینها را ترجمه کنیم و انتقال و در رسانه انتشار دهیم.
ما شاهد حجم بالای خشونت علیه زنان، رهاشدن خانمها، فرزندان خارج از ازدواج و مسائل اینچنینی هستیم که تبعات آن بیشتر برای خانمهاست تا آقایان. نگاه برابری جنسیتی در دنیای غرب چه تبعاتی برای خانمها داشته است؟
گمشده بشر امروز یا مدرنیته، آرامش است. آرامش در زندگی بسیار مهم است. وقتی ما متناسب با ساختار بدنی، روحی و روانی زن از او انتظار داشته باشیم، احساس آرامش میکند، وقتی که نیازهای طبیعی زن یعنی نیاز به مادری و نیاز به همسری تأمین شود، احساس آرامش میکند، اما دنیای غرب اینها را از زن دور کرده است. غرب شاید خیلی چیزها را در زمینه موفقیتهای مادی، اسم و رسم و شهرت مال و مقام و جاه و مسائل اینچنینی به زن داده باشد، اما آرامش را از زن گرفته است. اینکه زن احساس میکند، خودش نیست و نقشی غیر از نقش فطری خود را بازی میکند، در یک زمان محدود و موقت موفق است، اما بعد از مدتی روح و روانش افسرده میشود. اکثر فمینیستهایی که معتقد بودند زن باید به نیازهای بیولوژیک خودش توجه نکند تا بتواند موفق باشد و اینها همه بر ساخت جامعه است، بعد از مدتی که خودشان پا به سن گذاشتهاند، دیدهاند که خودشان نتوانستهاند به آنچه دلشان میخواهد یا احساس رضایت قلبیشان را تأمین میکند، دست پیدا کنند. از سوی دیگر، چون زن نمیتواند از جلوهگریها جاذبههای جنسی و بدنی خودش دور باشد و هر چقدر هم بخواهد دور باشد، دنیای مدرنیته او را برای موفقیت در صحنه اجتماع یا حتی سیاست به استفاده از ابزارهای جنسی و بدنی تشویق میکند، بعد از مدتی تبدیل به کالا میشود، این مسئله زن را خالی از معنویت و احساس درونی قلبی میکند.
بعد از مدتی در جریان زندگی خانوادگی میبینید که زن خیلی از چیزها را فدا کرده است تا به توسعهای که دنیای مدرنیته میخواهد دست یابد و خودش خالی از احساسات شده است. غیر از این در بحث خانواده و تحولات خانواده شاهد این هستیم که خیلی از زنها به مردواره تبدیل شدهاند و از خودشان انتظارات بالایی داشتند. خودشان ملاکهایی را برای خودشان قرار دادهاند که تا حدی پیش رفته است که مردان جامعه غربی از بسیاری از مسئولیتها استنکاف میکنند. زنی که بخواهد همه کارها را دست بگیرد و همه چیز دستش باشد، موجب میشود به قول دکتر علیخواه پدیده زنان فرهیخته و مردان آویخته را شاهد باشیم. وقتی زنی بیش از حد روی توانمندیهای اجتماعی خودش تمرکز میکند، این مسئله مسئولیتپذیری را در مردان کم میکند. الان شاهد آن هستیم که بسیاری از خانوادههای مدرنیته تک والدی هستند. در چنین شرایطی هم جنس زن ارزان و هم در دسترس است و هم زنها خودشان را بسیار مردواره کردهاند، بنابراین دیگر مردان تمایلی به حس مسئولیت ندارند. بسیاری از زنان زیر این بار مسئولیت بیش از حد خرد میشوند و جسم زن بیش از پیش افسرده و خسته میشود.
در کتاب خانم مری استرانبرگ تحت عنوان «چگونه غرب خدا را از دست داد» اشاره شده است که ابتدا غرب خانواده را از دست داد و بنیان خانواده متلاشی شد و بعد اعتقادات و افکاری که تمایل به معنویت دارد و الهیاتگرایی در آنها کمرنگ شد. در حال حاضر میبینیم که لائیکبودن یا بیدینبودن خیلی رواج دارد چراکه به احساس پوچی رسیدهاند و این احساس که بنیان قوی به اسم خانواده حمایتگر داشته باشند، وجود ندارد.
اومانیسم و فردگرایی موجب شده است افراد فقط به دنبال تأمین نیازهای اولیه خودشان باشند. وقتی در جامعه فداکاری و گذشت کمرنگ شود و مسئولیت اجتماعی پایین بیاید، افراد تنها به شدت تنها میشوند و در دنیای تنهایی خودشان خیلی از آسیبهای اجتماعی ضربه میبینند و قطعاً رسانه روی آنها تأثیر بیشتری خواهد گذاشت. انحراف افکار و آسیبهای اجتماعی مثل خودکشی، جنایت و ظلم بیشتر میشود چراکه فقط خودش را ملاک میداند تا دیگر افراد را، اما وقتی نگرشهای اسلامی پررنگ شود، قطعاً مسئولیت اجتماعی بسیار برجستهتر میشود.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار