در بعضی خانوادهها، کودک بهجای اینکه صرفاً نقش یک فرزند را داشته باشد، وارد موقعیتهایی میشود که وظایف بزرگسالانهای بر عهدهاش گذاشته میشود؛ از مدیریت زمان و برنامهریزی برای والد گرفته تا مراقبت عاطفی از آنها. این پدیده در روانشناسی با عنوان «فرزند-والدی» یا Parentification شناخته میشود و میتواند پیامدهای روانی و رشدی عمیقی بر کودک داشته باشد.
۱. فرزند-والدی چیست؟
فرزند-والدی نوعی برهم خوردن تعادل نقشها در خانواده است؛ جایی که کودک وظایفی همچون مراقبت، حمایت یا تصمیمگیریهای سنگین را بر عهده میگیرد؛ مسئولیتهایی که فراتر از سن و توان او هستند.
منبع: Jurkovic, G. J. (۱۹۹۷). Lost Childhoods
۲. این پدیده چگونه شکل میگیرد؟
عوامل مختلفی میتوانند زمینهساز این وضعیت باشند:
اشتغال والدین و خستگی مزمن ناشی از آن
نبود حمایتهای خانوادگی یا اجتماعی
اتکای عاطفی یا اجرایی والدین به فرزند
توقعات بیشازحد از فرزندان مستعد و مسئولیتپذیر
منبع: Hooper, L. M. (۲۰۰۷). The Family Journal
۳. نشانههای کودکِ مدیر چیست؟
تنظیم برنامههای روزانه والدین
مراقبت از خواهر یا برادر کوچکتر
میانجیگری و حل تعارضهای خانوادگی
ایفای نقش مشاور برای دغدغههای والدین
۴. پیامدهای روانی و رشدی این وضعیت
اضطراب مزمن و تنش دائمی
احساس گناه، ناکافی بودن و خستگی روانی
اختلال در شکلگیری هویت مستقل
دشواری در برقراری روابط سالم در بزرگسالی
منبع: Chase, N. D. (۱۹۹۹). Burdened Children
۵. چه میتوان کرد؟
آگاهسازی والدین درباره بارهای نامرئی که بر دوش کودک قرار میگیرد
فراهمکردن حمایتهای روانی برای خانوادههای پرمشغله
اختصاص زمان کیفی به فرزندان بدون انتظارات مدیریتی
آموزش مسئولیتپذیری به شیوهای متناسب با سن کودک
نتیجهگیری
کودکان نباید مدیر زندگی والدین باشند.
هرچند مشارکت در امور خانه میتواند احساس مسئولیت را تقویت کند، اما وقتی این مسئولیتها از حد طبیعی فراتر میروند، کودک بهتدریج از دنیای کودکی خود محروم میشود. سلامت روان فرزندان، پیشنیاز ساختن خانوادهای سالم در آینده است.