به گزارش خبرگزاری بسیج از کرمان،ریحانه دو ساله که هویتش از روی کاپشن صورتی و گوشواره های قلبی اش مشخص شد قلب های بسیاری را تکان داد و به نماد مظلوميت این حادثه تروريستي تبدیل شد.
وقتي به ديدار پزشک تشخيص هويت پزشکي قانوني کرمان رفتيم بغض چند روزه اش شکست و اشک چشمانش سرازير شد و گفت: هيچ وقت فکر نمي کردم دختر معصومي که هيچ نشاني نداشت و تنها راه شناسايي اش کاپشن صورتي و گوشواره هاي قلبي او بود تبديل به نماد مظلوميت يک حادثه تروريستي شود.
اين پزشک پر تلاش با اينکه چند روز از شهادت ريحانه سلطاني نژاد يعني همان دختر کاپشن صورتي با گوشواره هاي قلبي ميگذشت اما باز دستانش مي لرزيد و بغض گلويش را ميفشرد و اشک بي تابش کرده بود.
او در ادامه گفت: لحظه اي که پيکرهاي شهدا را براي تشخيص به پزشکي قانوني آوردند هيچ کس قادر نبود جلوي گريه خود را بگيرد؛ واقعا لحظه سختي بود انگار تمام لحظه ها جلوي چشمم است و هرگز در ذهنم محو نخواهد شد.
اما در بين همه شهدا پيکر بي جان دختر بچه اي دو ساله بيش از همه خودنمايي مي کرد چراکه به سبب شدت انفجار تشخيص هويت او سخت بود و يکي از راه هاي تشخيص او نشاني لباس ها و علائمي بود که در پيکر کوچکش وجود داشت؛ کودکي که مظلوميت او از جنس مظلوميت بازماندگان دشت کربلا و معصوميت او از جنس يک حقيقت تلخ در دل اين حادثه تروريستي بود.
وي با نگاهي عميق به دست خط خود بر روي نوشته اي که در لحظه شناسايي پيکرهاي شهدا تنظيم شده بود گفت: اين مشخصات در همان لحظات سخت و جانکاه تشخيص هويت نوشته شد"دختري با کاپشن صورتي و گوشواره هاي قلبي"
وقتي اين را به زبان آورد حس و حالش توصيف ناپذير بود و افزود: قسم به پيکرهاي بي جاني که تا پاي جان ايستادند و مقاومت کردند اين مقاومت ادامه خواهد داشت حتي اگر مقاومت از جنس کودکان خردسال بسياري با کاپشن صورتي و گوشواره هاي قلبي باشد.
و در اين لحظه اشک چشمانش بيش از قبل جاري شد و گفت: دختر کاپشن صورتي با گوشواره هاي قلبي، راهت ادامه خواهد داشت.
گفتني است "ريحانه سلطانينژاد" يک و سال و نيمه، فرزند يکي از وابستگان مجموعه انتظامي همان دختر کاپشن صورتي با گوشوارههاي قلبي، از جمله شهداي انفجار تروريستي مسير گلزار شهداي کرمان بود که به همراه 7 نفر ديگر از اعضاي خانوادهاش آسماني شد.