ماجرای فلسطین به زبان ساده
به گزارش خبرگزاری بسیج؛ جنگ جهانی اول که پایان گرفت امپراطوری عثمانی از هم فروپاشید و نحوه مدیریت مناطقی که تحت سلطه عثمانی بود به دست پیروزهای میدان افتاد. فلسطین هم در این قائله نصیب انگلیس شد. انگلیس هم برای اینکه بتواند آنجا را مدیریت کند، از طرف خود فرمانداری گذاشت و اسم فلسطین، به «فلسطین بریتانیا» تغییر پیدا کرد. ماجرا گذشت تااینکه تشکیلاتی از یک جمله ملی گرای خارج از دین یهودی، که خود یهودیان هم آن را قبول نداشتند به اسم صهیونیسم شکل گرفت و مدعی شد با حمایت انگلیس میخواهد یک خانه یهودی در غرب آسیا تاسیس کند. وقتی دیدند چنین شرایطی فراهم است، انگلیس از سازمان ملل خواست زمینه را برای مهاجرت یهودیان کل اروپا به فلسطینِ بریتانیا فراهم کند
در آن زمان ترکیب جمعیتی فلسطین، از حدود۷۵ درصد مسلمان۱۱ درصد یهودی و بقیه مسیحی تشکیل میشد و وقتی یهودیها سر از این سرزمین درآوردند، و ۳۵ درصد شدند، خواستار تشکیل سرزمینی برای یهودیان شدند.
آن زمان سازمان ملل که با شیطنت انگلیس فعالیت می کرد و هدفش این بود خواسته جنبش صهیونیسم را محقق کند، گفت: بیایید منطقه فلسطین را تبدیل به دو کشور کنید. یکی فلسطین و کشور مسلمانان و اعراب و دیگری کشور صهیونیستها.
اما مسلمانان از همان اول مخالفت کردند. هم به این علت که جمعیت بیشتری داشتند هم بخاطر اینکه آنجا کشور و منطقه آبا و اجدادی شان بود و باید اگر کشوری تاسیس می شود به نام کشور فلسطین باشد.
این ماجرا تا جنگ جهانی دوم ادامه پیدا کرد و روی موجی که از افسانه هلوکاست شکل گرفته بود صهیونیست ها توانستند افکار عمومی را جوری هدایت کنند که زمینه برای اشغال کل فلسطین فراهم شود و نهایتا در سال ۱۹۴۸ میلادی رژیم صهیونیستی( اسرائیل) تاسیس شد.
از همان ابتدا رژیم صهیونیستی همیشه میخواست از حدود خود خارج شود و اشغالگری خود را افزایش دهد و کل سرزمین فلسطین را به حیطه حکومتی خود اضافه کند و از طرفی دغدغهای که فلسطینیها داشتند این بود که سرزمین مادری شان را پس بگیرند.
راهکارهای متفاوتی درباره این ماجرا طرح شد که مهم ترین آن راه حل دو دولتی، یعنی بخشی برای فلسطین و بخشی برای اسرائیل، است. اما همین راهکار دو دولتی شدن از طرف هیچکدام از طرفین پذیرفته نمی شود و هیچکدام زیر بار این مسئله نمی روند.
ماجرای فلسطین ماجرای تعیین تکلیف حاکمیت۱۰۰ ساله بر یک سرزمین است. اگر این را درست متوجه شویم و به فرایندهای خبری را دقیق پی ببریم حالا می شود برای آن راه حل داد و آن هم تصمیم گیری مردم ساکن فلسطین و همه پرسی خود مردم است.
جنگ نیابتی ایران و اسرائیل
جنگ نیابتی یعنی جنگی که به جای اینکه دو سر قدرت مستقیم با هم وارد جنگ شوند با حمایت مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی از کشورهای دیگر، سعی بر تضعیف و شکست طرف مقایل دارند.
جنگ نیابتی ایران و اسرائیل بعد از انقلاب سال1357 با حمایت حزب الله در درگیریهای جنوب لبنان از سال1985 تا2000 شکل گرفت و سال 2005 به یک درگیری منطقهای نیابتی تبدیل شد. در سال ۲۰۰۶، جمهوری اسلامی بهطور فعال در حمایت از حزبالله در طول جنگ اسرائیل و لبنان مشارکت داشت و به موازات آن حمایت از حماس و جهاد اسلامی فلسطین را آغاز کرد.
از طرف دیگر، اسرائیل با استفاده از چندین شبه نظامی در داخل ایران، یک کمپین برای آسیب رساندن به برنامه هستهای ایران شروع کرد و بهانه درست کردن بمب هستهای بهانه بزرگ کشمکشهای ایران با اسرائیل است.
اسرائیل، نگران برنامه تسلیحات هستهای ایران است و تلاش میکند تا متحدان و نمایندگان نیابتی جمهوری اسلامی مانند حزبالله لبنان را تضعیف کند.
اسرائیل، جمهوری اسلامی را به تلاش برای ایجاد یک مسیر حمل و نقل زمینی مستقیم از عراق و سوریه به لبنان متهم کرده و جمهوری اسلامی هم اسرائیل را رژیم صهیونیستی غیرقانونی میداند و رهبران اسرائیل را همراهان آمریکا در جهت نابودی مسلمانان. بد هم نمیگوید همانطور که در اول متن گفتیم اسرائیل در کشتار مسلمانان بیگناه در منطقه، ترور دانشمندان علمی و هستهای کشورمان، ناامن کردن منطقه غرب آسیا، تشکیل گروهک تروریستی داعش و هزار جنایت ریز و درشت دیگر دست داشتهاست.
برخی تحلیلگران جنگ اسرائیل و لبنان، جنگ اسرائیل و غزه، پروژههای جنگ سایبری مانند ساخت بدافزارهای استاکسنت و شامون و جنگ داخلی سوریه را در چارچوب این جنگ نیابتی تفسیر میکنند. تحلیلگران معتقدند در این جنگ نیابتی اسرائیل از حمایت ایالات متحده آمریکا برخوردار است.
خلاصه اصل داستان این دشمنی کهنه یکی دوتا نیست و برعکس خیلی از دشمنیها که علتش از تصاحب مرز میآید، مشکل ما با قلدری و کارنامه جنایتهای انسانی اسرائیل است که تمامی ندارد.
منبع: تبیان