مردانی، چهره اول، ممتاز و برتر، نصرالله مردانی در شعر انقلاب بود
به گزارش خبرگزاری بسیج از فارس، هر کشوری، در عرصههای مختلف، برای خود نامآورانی دارد که برای همیشه در تاریخش نام آنها ثبت میشود. ایران، از قبل از اسلام، به شعر و شاعری معروف بوده و ادبا و شاعران فراوانی را در خود پرورش داده، اما بعضی نامآورترند و در همه دنیا، اسم آنها، آشناست. حفظ، سعدی، فردوسی...اما در قرن حاضر و در عصر کنونی هم شاعرانی دراین خطه پرورش یافتند که نامشان برای همیشه تاریخ ثبت شده است.
نصرالله مردانی، از جمله شاعرانی است که در عصر حاضر و با انقلاب اسلامی رشد یافت و در هشت سال جنگ تحمیلی، با حضور در این میدان، به اوج بلوغ شعری خود رسید و به گفته ادبای حاضر، سبک خاص در عرصه شعر حماسی خود را بوجود آورد که شاعران حماسیسرای پس از او، وی را الگوی خود قرار میدهند.
این شاعر کازرونی که چهره ماندگار ادبیات ایران در سال ۱۳۸۲ است، در برههاي از زمان که اشعار انقلاب به سمت شعار گونگي و تهي شدن از تشبيهات و استعارههاي شاعرانه پيش ميرفت، به ياري ادبيات انقلاب شتافت و با ترکيبسازي و نو آوريهاي خود، افقهاي تازهاي را به روي شاعران ديگر گشود. اشعار وي، گاهي آنقدر سرشار از تصاوير بکر و شگفت بود که هنوز تجسم يک تصوير در ذهن، تمام نشده، تصوير ديگري در پيشرو قرار ميگرفت. اين سبک شعري وي، شاعران بسياري را به دنبال خود کشاند. به طوري که جاي پاي ترکيبات و تصويرهاي زيباي او را ميتوان در غزلهاي ديگران تعقيب کرد. او آميزهاي از لطافت و استقامت بود و به همين دليل توانست حماسه و غزل را که همواره در دو نقطه ي متضاد و مقابل هم قرار داشتند، با هم درآميزد.
وي، دفاع مقدس را مانند اشعارش، ترکيبي از حماسه و عشق ميدانست و عقيده داشت که براي سخن گفتن در مورد آن نيز بايد از زبان خاص خودش استفاده کرد؛ که کشف اين زبان، از دستاوردهاي ديگر مرداني بود.
مرداني، سبکنويني در شعر فارسي به وجود آورد و به همراه چند تن از شاعران متعهد و آرمانگرا، نخستين محورهاي شبکهي ذهني- زباني شعر انقلاب را پيريزي کرد. او، نو بودن را در ذات شعر جستوجو ميکرد و به همين خاطر به قالبهاي کلاسيک و کهن شعر فارسي وفادار ماند.
دکتر غلامرضا کافی، از شعرا و نویسندگان ادبیات پایداری، در گفتوگو با خبرنگار ما، اظهار داشت: از آنجا که من علاقه وافری به شعر، بخصوص با حال و هوای انقلابی و جنگ داشتم، از سال 60 نصرالله مردانی را میشناختم؛ چرا که مردانی شعر را با انقلاب شروع کرده بود و خیلی زود هم به جنگ پیوست؛ هم خودش در جبههها حضور داشت و هم اشعارش حال و هوای جنگ را داشت و اشعارش در کتب درسی، زمینه آشنایی بیشتر را فراهم میکرد.
وي تصريح کرد: من به شعر مردانی، سبک حماسی و لحن و حالت تازگی در ترکیبهایش علاقهمند بودم؛ اگرچه شاعران دیگری هم در آن زمان بودند، اما سبک و ترکیبهای مردانی خاص بود و رنگ کلام و طنطنه شعرش باعث میشود توجهانگیزی بیشتری نسبت به اشعار او وجود داشته باشد و به همین دلیل هم مورد استقبال و تقلید دیگر شاعران بوده و هست.
به گفته کافي، شاعران نسل دوم انقلاب به خاطر تأثیری که مردانی و اشعارش داشت، از او تقلید میکردند. از طرفی به دلیل لحن حماسی اشعارش، خیلی زود در قالب سرودها و آهنگهای انقلابی درمیآمد و با منتشر شدن اشعار، مردانی را هرروز بیشتر به جامعه، بخصوص به ادبیات توپای انقلاب اسلامی معرفی میکرد؛ بهطوری که بدون شک چهره اول، ممتاز و برتر، نصرالله مردانی در شعر انقلاب بود.
اين نويسنده دفاع مقدس ادامه داد: بعد از اینکه مردانی به عنوان یک شاعر راسخ در حوزه ادبیات انقلاب معرفی شد، در حوزه پژوهش هم دست به کارهای دیگری زد، از جمله "ستیغ سخن"، و "حافظ از نگاه مردانی"، که به شخصیت مردانی فراتر از یک شاعر بعد داد و توجهانگیزی ارباب پژوهش و مسئولین فرهنگی را به همراه داشت.
اين شاعر انقلابي معتقد است که سبک و شیوه خاص مردانی و تأثیرگذاری که در مقطع زمانی جنگ بهطور ویژه داشت، از او یک چهره ماندگار در این حوزه ساخت. در حوزه دفاع مقدس، چهرهاي به اندازه مرداني از جهت حضور و تأثيرگذاري و القاي حماسي که نياز آن روز بود، نداشتيم.
اين پژوهشگر دفاع مقدس با بيان اينکه در ادبيات انقلاب اسلامي، چهرههاي ديگري از جمله حميد سبزواري بودند، تصريح کرد: اما اشعار سبزواري، انگار با گذشته پيوند، و رنگ و بوي گذشته را داشت؛ درحاليه اشعار مرداني، ضمن داشتن لحن تپنده و حماسهورانه، افقهاي و زبان تازهتري داشت و آن مايه از خيال و رنگيني کلام که در شيوه و سبک نئوکلاسيکها در دهه 50 پديد آمده بود را داشت؛ در عين حال، جنبه انقلابي و حماسي و تهييجي داشت و در راه اين نهضت معکوسسازي که در دهه 60 مخصوص وي بود، اين توسعه واژگاني را هم اساتيد ملي ميهني ميگرفت و هم از نماد و نمودهاي مذهبي و انقلابي؛ و اين، کار او را برجستهتر و پيشروتر از ديگران نشان ميداد.
به عقيده کافي، سياسي بودن شخصيت مرداني، شايد يکي از عللي باشد که بعد از فوت وي، کمتر از او ياد ميشود. ضمن اينکه نياز روز هم از جمله عوامل موثر در اين زمينه است.
وي تأکيد کرد: شايد بتوان گفت با اتمام جنگ، مرداني رو به افول رفت، چون نياز زمان، ديگر به آن سرودههاي حماسي نبود؛ ضمن اينکه اين خاصيت زمان است که آدمي رفتهرفته به فراموشي سپرده ميشود؛ اما ما هم خيلي زود با سرگرم شدن به روزمرگيها، بزرگان فرهنگي را فراموش ميکنيم؛ اگرچه اين به معني فراموش شدن مطلق مرداني نيست. مرداني هنوز هم از خيلي از شاعران ديگر، بسيار برتر است.
انتهاي پيام/