به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از بافق، انقلاب اسلامی مرهون همت زنان و مردانی است که در مقابل رژیم ستمشاهی تا پای جان ایستادند و برخی نیز جان شیرین خود را فدای آرمانهای بلند انقلاب و قران و نظام اسلامی کردند. یادآوری آن روزها برای نسل فعلی از همه چیز مهمتر است. نسل امروزی کمتر میداند چه کسانی انقلاب را به پیش بردند و چگونه شد تا رژیم خودکامه استبداد طاغوت سرنگون شد. جوانان شهرستان بافق نیز مثل سایر جوانان با آگاهی کامل اهداف انقلاب را به پیش بردند؛ در این خصوص با ۲ تن از این بزرگواران که در خدمت به این آب و خاک و اسلام تلاشهای زیادی نموده اند گفتگویی انجام شد که توجه شما را به آن جلب میکنیم.
در گفتگویی " اصغر میراللهی" بازنشسته فرهنگی در رابطه با فعالیتهای آن زمان به صحبت پرداخت و گفت: به همراه آقایان میرغنی زاده، شهید اکبریان، برخورداری، شکوهی و تعدادی دیگر از دوستان نوارهای امام خمینی (ره) را که توسط کاظم برخورداری به بافق میآورد، شبانه گوش میدادیم و به صورت گروهی برای راهپیمایی و دیگر اقدامات برنامه ریزی میکردیم.
وی گفت: اعلامیههایی که باید به روستاها میبردیم را توسط ما و یا دیگر فعالین به دست اهالی روستا میرساندیم.
میراللهی به برنامه سراسری در روز عاشورا اشاره داشت و افزود: اعلامیههایی توسط امام خمینی (ره) آماده شده بود تا مردم در روز عاشورا با پیام امام به سمت شهربانی که در مکان پارککودک فعلی قرار داشت راهپیمایی کنند.
وی با بیان اینکه فعالین بافق روز تاسوعا را نیز به برنامهها اضافه کرده بودند، افزود: آن زمان در روز تاسوعا به سمت ژاندارمری و در روز عاشورا به سمت شهربانی راهپیمایی نمودیم. در سطح استان تنها بافق روز تاسوعا راهپیمایی داشت.
بازنشسته فرهنگی یاد آورشد: در آن روزها راهپیمایی بسیار خوبی با استقبال مردم برگزار شد؛ اما از قسمتی که پمپ بنزین قرارداشت سنگر بسته بودند و به مردم اعلام شد که اگر جلوتر برویم تیراندازی خواهند کرد و نگذاشتند تا درب مکانهای مورد نظر پیش برویم.
اصغر میراللهی در خصوص برگزاری نمایشگاه کتاب گفت: کتاب در آن روزها ممنوع بود و قصد داشتیم نمایشگاه کتاب بزنیم. به یزد رفتیم و یکسری کتاب را تحویل و با وانتی که به عنوان خودرو حمل روغن بود کتابها را پنهانی به بافق آوردیم. نمایشگاه آماده شد و مردم برای بازدید قرار بود بیایند که نیروها آمدند و همه کتابها را جمع کردند و با خود بردند.
وی با اعلام اینکه هنوز انقلاب پیروز نشده بود، من و آقای طباطبایی از ادارات و روسا و کارمندان طوماری تهیه و امضا و مهر ادارهها به پای آن حک شد، تا جهت چاپ به روزنامه کیهان و یا اطلاعات ببریم، بیان داشت: روز ۱۹ بهمن ۵۷ به تهران رفتیم صبح از مسافرخانه خارج شدیم و دیدیم که تمام خیابانها شلوغ است و بچههای نیروی هوایی قیام کرده بودند و با اسلحه داخل خیابان ریخته و همه کوچهها و خیابانها بسته شده بود. خواستیم به مدرسه رفاه خدمت امام (ره) برویم و ایشان را ملاقات کنیم که آنجا نیز از سر کوچه تعدادی از نیروهای هوایی حاضر شده بودند تا اعلام همبستگی با امام (ره) کنند که به ما اجازه ورود ندادند.
میراللهی ادامه داد: هنگام بازگشت به بافق با شرایط سختی روبرو بودیم، داخل اتوبوس بچههای انقلابی رادیو وصل بودند و لحظهبهلحظه خبر پخش میشد. فردای روزی که به بافق رسیدیم یعنی ۲۲ بهمن انقلاب پیروز شد و ما دیگر مشکل خاصی نداشتیم.
وی در پاسخ به این پرسش که توصیه شما به جوانان در زمان حال چیست، گفت: جوانان امروز خوب هستند. زمان گذشته اتحاد زیاد بود حتی پس از انقلاب بسیاری از بچهها کنار خیابان برای درو گندم و جو رایگان جهت کمک به مردم میایستادند. در زمان حال دیگر کمک پسران به پدران کمرنگ شده است.
در ادامه به سراغ "حاج جلال تشکری" جانباز ۵۶ درصد که دارای مدرک فوق لیسانس نظام، درجه سرلشکری و آزادهای که ۸سال در اسارت به سر برده به گفتگو پرداختیم که وی به خلاصهای از فعالیتهای خود در اوایل انقلاب پرداخت و گفت: شروع فعالیتهای قبل از انقلاب به ماه رمضان سال ۱۳۵۵ برمی گردد که کلاس دوم هنرستان بودم؛ و در تاریخ ۲۱ بهمن ماه سال ۱۳۶۱ اسیر و در پنجم شهریورماه ۶۹ آزاد شدم.
وی ادامه داد: برای گوش دادن سخنرانی شهید آیت ا… شهید صدوقی طبق گذشته با موتور به یزد (مسجد حظیره) رفته بودم. در پایان سخنرانی مقداری اعلامیه بین بعضی اشخاص پخش میشد که تعدادی هم به من داده شد. در آن لحظه شخصی نزد من آمد و سوال کرد اعلامیهها را به کجا میبری؟ که من پاسخ دادم از بافق آمدم و برای بافقیها میبرم.
وی با اشاره به اینکه آن شخص اسمش (شیخ کلانتر) بود و دست راست آیت ا…شهید صدوقی بود، یادآوردشد: از همانجا با شیخ کلانتر آشنا شدیم و تعدادی دیگر اعلامیه به من داد و گفت به دست آسید جواد میرغنی زاده برسانم.
جلال تشکری بابیان اینکه از همان روز به عنوان رابط بین آیت ا… شهیدصدوقی و مرحوم کلانتر و آقای آسید جواد میرغنی زاده و فعالین بافق، هر مدتی یکبار با موتور به یزد میرفتم، اذعان داشت: همیشه در مسجد حظیره با مرحوم کلانتر دیدار داشتم و اعلامیهها را تحویل میگرفتم و بصورت شب نامه در نیمههای شب به خانهها میانداختیم.
وی به مهمترین شب نامهها اشاره کرد و افزود: مراسم چهلم شهید آقا مصطفی خمینی آذر ۱۳۵۶ و راهپیمایی خونبار مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ از مهمترین شب نامهها بود تا مردم را از اتفاقات رخ داد، آگاه کنیم.
تشکری ادامه داد: برای چهلم شهدای تبریز مراسمی در مسجد حظیره گرفته شد که آیتا… راشد یزدی سخنرانی میکرد و از آنجا به خیابان ریخته بودند و اولین رویارویی و درگیری مردم و نیروهای مسلح بود که با اسلحه، مردم و مسجد را محاصره کردند وبا تیر هوایی جلو مردم را گرفتند.
وی به اینموضوع که بعد از آن هر فراخوانی که زده میشد به یزد میرفتم، اشاره کرد و افزود: پس از فراخوان فعالین آن زمان در مراسمهای عمومی و خصوصی و سخنرانیها و راهپیماییها شرکت داشتم.
خبرنگار_الهام نصیرزاده