صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

يکشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - 21 May 2023
جانشين فرماندهى سازمان بسيج مستضعفين گفت: شهیدان حسین اسکندرلو و محمد حسن حسنیان تنها یک فرمانده گردان نبودند بلکه پرچمدار دفاع مقدس بودند.
کد خبر: ۸۵۱۵۹۵۵
|
۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۸

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از کرج، سردار على فضلى در حاشیه یادواره شهدای عملیات حضرت سید الشهدا(ع) اظهارداشت : شهیدان حسین اسکندرلو  و شهید حسنیان تنها یک فرمانده گردان نبودند و بنده اگر تک تیر انداز دفاع مقدس بودم از شایستگی بی انتهای این شهداء والا مقام که پرچم داری دفاع مقدس را عهده دار بوده اند و فقط با خداوند معامله کرده اند است.
جانشين فرماندهى سازمان بسيج مستضعفين افزود: وقتی که بر میگردیم به آن دوران یعنی 29 سال قبل ساعت 10 صبح روز نهم اردیبهشت ماه سال 1365 در حالیکه روزهای بعد، عملیات دیگری در تکمیل عملیات 70 شبانه روزی والفجر8 انجام می دادیم، خبر رسید  دشمن عملیات جدیدی آغاز کرده است و حد مرکزی جزیره خیبر را به تصرف خود درآورده است و شما باید ماموریت خود را به زمان دیگری موکول کنید و در جزیره ام الرصاص حد مرکزی همین امشب اقدام کنید، وقتی ما از فاو با بالگردی به قرارگاه نصرت آمدیم شهید علی هاشمی سردار بزرگ سپاه اسلام و سردار حور گفتند: حد مرکزی سقوط کرده است و گردان حضرت حمزه سید الشهدا(ع) به فرماندهی برادر صبا ماموریت پیدا کرده است تا تشکیل محوری آن شب در آنجا عملیات کند و با نصرت الهی همراه شد و انجا اولین قدم عراقی ها را دفع کردند و باز پس گیری شد.
وی ادامه داد: در روز دهم اردیبهشت سال 65 به پادگان سید الشهدا(ع)(شهید کلهر) در دو کوهه آمدیم که در آنجا به ساخت و ساز پادگان برای عقبه تیپ حضرت سید الشهدا(ع)مشغول شده بودیم و در آنجا دو موضوع را رصد میکردیم که اولین آنها نیازمندی های جبهه جدیدمان در منطقه حد مرکزی جزیره خیبر و نیاز گردان حضرت حمزه سید الشهدا(ع) را تامین کنیم و دومین موضوع جلسه ای برای پادگان سازی پیش بینی شده بود، ساعت 3 بعد ازظهر خبر رسید که دشمن در جبهه دومی به نام دفاع متحرک باز کرده  و به فکه آمده است یعنی همین جغرافیای مقدس و مبارکی که امروز ما در آن اجتماع عاشورایی و کربلایی کرده ایم و غریب به 28 تا 30 کیلومتر دو طرف جاده آسفالتی را به تصرف در آورده و به خط نیروهای 16 زرهی قزوین تک زده است، جلسه با شنیدن این خبر تعطیل شد و ما به سمت فکه حرکت کردیم و به دلیل کمبود وقت در طول مسیر جلسات و فراخوانی های خود را انجام دادیم و حدود ساعت 5 به دفتر قرارگاه 16 زرهی قزوین رسیدیم، سرهنگ جمشیدی فرمانده لشگر 16 زرهی قزوین به ما گفت که دشمن به ما تک زده است و حدود 30 کیلومتر را تصرف کرده است.
سردار فضلی بیان کرد: با اخبار و اطلاعاتی که به دست آوردیم همان شب دو گردان را فراخوان کردیم که به فکه بیایند و در دو جناح جاده فکه مستقر شوند تا از پیشروی احتمالی دشمن جلوگیری کنند و ما فرصت پیدا کنیم ابعاد پیشروی جغرافیایی دشمن را شناسایی کنیم، رزمندگان عزیز تیپ حضرت سیدالشهدا(ع) با توجه به استعداد زیاد گردانهایش در دو جبهه به آنها داده بودیم و باید در جبهه سوم یعنی فکه نیز حضور پیدا می کردند، کارشناسایی همان شب توسط شهید کیانپور و یاران صدیق اطلاعات، عملیات، تخریب آغاز شد وچون زمان اندکی در اختیار داشتیم از هر گردان هم بر اساس پیش بینی که در جلسات فشرده خط و حدهای اولیه ای تعیین شده بود تعدادی از فرماندهان دسته و گروهان و بعضی از فرماندهان گردان برای شناسایی رفته بودند.
وی در ادامه عنوان کرد:مطلع شدیم لشگر یک مکانیزه عراق  در این جبهه حمله کرده است و قصد ادامه عملیات را به سمت سایت 4 و 5 و رادار و جبهه فتح المبین تا سه راه قهوه خانه تا خود حبس نادری را دارد و آن شب مانع از پیشروی احتمالی دشمن شدیم و فرصت برای شب 11 اردیبهشت مهیا شد و تا کنون سابقه ندارد برای منطقه ای با وسعت 30 کیلومتر در جلوی یک لشگر مکانیزه با یک شب شناسایی عملیات انجام دهیم، وقتی که رصد کردیم دیدیم که ذاقه مهمات ما به دلیل دو جبهه ای که داشتیم مهمات ذخیره برای بار مبنا و بار همراه برای شب عملیات در اختیار ندارد و به عزیزان  ارتش و لشگر16 زرهی نیز عرضه داشتیم که متاسفانه آنها نیز مهمات کافی برای عملیات 11 اردیبهشت نداشتند که در اختیار ما قرار دهند.
جانشين فرماندهى سازمان بسيج مستضعفين اینطور عنوان کرد: وقتی شهید محمد حسن حسنیان شاهد این صحنه بود به بنده گفت که اینجوری نمی شود که ما از برادران ارتشی چیزی برای عملیات نگیریم سپس به فرمانده قرارگاه کربلای ارتش سرهنگ خرم جاه که یک خودکار پارکر در جیب خود داشت با لهجه ای شیرین گفت برادر خرم جاه عجب خودکار زیبایی دارید و او گفت قابلی ندارد و شهید حسنیان خودکار را گرفت و درجیب خود گذاشت و به من گفت دیدی من یک چیزی برای عملیات ازارتش گرفتم،این نکته را گفتم که بدانید بچه ها در اوج سختی در جنگ وعملیات با همه آن شرایط ویژه ای که باید به آنها بپردازیم روحیه و نشاطشان کربلایی و شب عاشورایی است یعنی مزاحشان و شوخی هایشان سرجایش است.
سپس با قرارگاه خاتم النبیا(ص) تماس گرفتم و خدمت سردار صفوی عرضه داشتم که ما آماده عملیات هستیم ولی مهمات در اختیار نداریم اگر ممکن است برای ما مهمات بفرستید وما به واسطه نداشتن مهمات یک شب دیگر فرصت داشتیم که از دشمن اطلاعات کسب کنیم سپس فرماندهان هم قسم شدند که اگر مهمات برای شب دوم به حد کفایت نرسد حتما روز 12 اردیبهشت به دشمن حمله کنیم و برای هم قسم شدن بچه ها قرآنی در وسط گذاشته شد، همه دستها را روی هم فشردند و دیواری از دستهای مجاهدین در راه خدا که با هم هم پیمان و هم قسم برای شکست دشمن شده بودند تشکیل شد.
مهمات مقداری رسید و ما برای عملیات آماده شدیم و همه جلسات ستادی ما در قرارگاه لشگر 16 زرهی قزوین برگزار شد و کارها به مسئولین واگذار شد سپس فرمانده لشگر 16 زرهی قزوین از من سوال کرد این چه سری است که همه به شما مراجعه می کنند و شما با همه صحبت می کنید و همه آنها توجیه میشوند و هر کسی وظیفه خود را در عملیات می داند و من به ایشان گفتم که این یک فرهنگ است و متعلق به حضرت امام خمینی(ره) است و اوست که ما را اینگونه تربیت کرده است و چون کار برای خدا و معامله با اوست همه با هم هماهنگ می شویم و نیازی به گذر زمان نداریم و انگار ما دهها و صدها سال ریشه در خون یکدیگر داریم، سرهنگ جمشیدی به بنده گفتند این نگاه ستودنی است.
فضلی گفت: همه چیز برای انجام عملیات آماده بود و ساعت 11 شب را برای آغاز عملیات پیش بینی کرده بودیم و ساعت 10 شب باید گردانها به محل استقرار خود می رسیدند و در جناح سمت راست جاده گردان ظهیر به فرماندهی شهید داود حیدری و در جناح چپ جاده گردان حضرت علی اصغر(ع) به فرماندهی شهید حسین اسکندرلو و مابقی گردانها در جناح راست و چپ جاده مستقر شدند وما نیز برای اینکه در نزدیک ترین فاصله میدان درگیری حضور داشته باشیم با نفربری که سرهنگ جمشیدی در اختیار ما قرار داد در تپه های بلند منطقه مشرف به عملیات حضور پیدا کردیم تا نیروها را هدایت کنیم .
حدود ساعت 10 شب بود که خبر رسید دشمن جبهه خود را تقویت کرده و لشگر 10 زرهی دشمن به منطقه رسیده است و امشب میخواهند با لشگر 1 مکانیزه و لشگر 10 زرهی عملیات کنند و دشمن تمام عده خود را در قالب دو لشگر مکانیزه و زرهی در مقابل سپاه اسلام صف آرایی کرده بود من بلافاصله با شنیدن این خبر با قراگاه خاتم النبیا(ص) تماس گرفتم و شرایط را به برادر صفوی توضیح دادم و کسب تکلیف کردم و ایشان به من گفتند اگر نمیتوانید عملیات کنید میتوانید برگردید عقب و من در همان نفربر از فرماندهان نظر خواستم دیدم گروهی از اعضای قرارگاه با انجام عملیات مخالف هستند و می گویند که روز ما به لشگر زرهی عراق نمی رسد من در جواب به آنها گفتم که از فرماندهان گردانها نیز سوال میکنم اگر آنها نیز با شما هم عقیده بودند من هم با تصمیم شما موافقت میکنم.
در آن زمان به خداوند گفتم که اگر ما عملیات نکنیم دشمن بر ما عملیات خواهد کرد و دشمن اگرقرار باشد عملیات کند و ما زیر تانکها و نفربرها و چمکه های آنها له شویم که این خود ننگ و ذلت برای ما است و اگر امشب بچه ها عملیات نکنند لشگر دیگری نیست که جای ما بیاید و عملیات کند خدایا تمام سرمایه نظام اسلامی برای دفاع مقدس در جبهه فکه همین تیپ حضرت سیدالشهدا(ع) و تیپ دیگری نیست که جایگزین آن شود.
من ابتدا با شهید اسکندرلو تماس گرفتم و شرایط به او توضیح دادم و شهید اسکندرلو به من اعلام کرد آمادگی کامل برای رویا رویی با دشمن را داریم و دشمن در چند قدمی قرار دارد و ما برای انهدام دشمن لحظه ای تردید نداریم اما نظر شما هرچه باشد همان گونه عمل میکنیم وقتی شهید اسکندرلو نظر من را برای انجام عملیات شنید آمادگی صد در صد خود را اعلام کرد و دیگر گردانها نیز امادگی صد در صد خود را از این موضوع اعلام کردند.
من با قرارگاه خاتم الانبیا(ص) تماس گرفتم و به برادر صفوی گفتم که ما به فضل و عنایت خداوند آماده عملیات هستیم و اگر اجازه می دهید عملیات کنیم.
سردار فضلی در ادامه گفت: عملیات آغاز شد جنگ مردانه و سخت و نا برابری آغاز شد، انبوهی از تانکها، نفربرها در مقابل رزمندگانی که فقط به خداوند اعتماد و توکل دارند منهدم می شد و هیچ قاعده نظامی اصلاَ رویا رویی یک تیپ پیاده با دو لشگر مکانیزه را نمی پذیرد و فرماندهان با شروع عملیات فتوحات خود را گزارش می دادند وقتی که گزارش کلی عملیات را تنظیم کردیم متوجه شدیم که فرزندان دلبند امام خمینی(ره) 280 تانک و نفر بر و ادوات دشمن در فکه منهدم شده بود و غریب به 4000 هزار نفر کشته، زخمی و اسیر شده کرده اند.
در این بین خبر مجروحیت و شهادت رزمندگان یک به یک می رسید، از گردان حضرت علی اصغر(ع) برادر صادقی جانشین گروهان مجروح شده بود، حمید مقیمی دیگر جانشین گروهان مجروح شده است، سردار رشید سپاه اسلام حسین اسکندرلو به شهادت رسیده است پس از شهادت ایشان باید فردی را به عنوان فرمانده گردان حضرت علی اصغر(ع) انتخاب می کردیم و مرتضی خلج که جانشین گردان بود را به عنوان این گردان انتخاب کردم و همه رزمندگان با شنیدن این خبر از وی اطاعت می کردند و همچنین بعد از شهادت شهید حسنیان جانشین گردان هدایت نیروها را به عهده گرفته بود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: همه گردانها با توفیقات الهی عملیات را به مقصد خدا پسندانه ای رساندند و دشمن با تلفات سنگینی که در 12 اردیبهشت سال 65 متحمل شد دیگر به خود اجازه نداد تا پایان جنگ تحمیلی در آن منطقه دست به عملیات بزند.

ارسال نظرات