صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

دوشنبه ۰۸ خرداد ۱۴۰۲ - 29 May 2023
سروده‌ای از حمیدرضا برقعی به مناسبت شبهای قدر؛
شب قدر به مانند بسیاری از مضامین والای دینی از منظر شاعران فارسی دور نمانده است. شبی که در ادبیات ما از روشن‌ترین پنجره‌های معنویت و عرفان به آن نظر شده است.
کد خبر: ۸۵۳۶۱۶۳
|
۱۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۹

به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، ‌،در «ترجمان القرآن جرجانی» شب قدر ، شب اندازه کردن کارها ذکر شده است. شب قدر به مانند بسیاری از مضامین والای دینی ازمنظر شاعران فارسی دور نمانده است.

شبی که در ادبیات ما از روشن ‌ترین پنجره‌های معنویت و عرفان به آن نظر شده است. همیشه نگاه به شب قدر، نگاه به شبی بوده است که انسان در وسعت بی‌کرانه ‌اش غوطه ‌ور شده و از سیاهی و تباهی به دور مانده است‌.

در ادبیات و عرفان فارسی شب قدر، شبی است که عارف خدا را، به تجلی خاص مشرف می گردانند تا با آن تجلی، حبیب قدر و مرتبه خود را به محبوب بشناساند و آن وقت ابتدای وصول سالک به مقام اهل کمال در معرفت است.

بنابراین در شعر فارسی از همان دوره ‌های نخستین ردپای پررنگ رمضان وشب ‌های قدر در شعر فارسی را می‌توان به وضوع مشاهده کرد،‌ از اشعار سعدی و حافظ گرفته تا مولانا،‌ رودکی و سنایی.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی که رشد قابل توجهی را در شعر و ادبیات فارسی شاهد بودیم نیز شاعران معاصر هر یک به فراخور حال خود اشعاری را درباره شب قدر سروده‌اند،‌ این درحالی است که بسیاری از پیشکسوتان شعر معاصر هم‌چون علی موسوی گرمارودی،‌ عبدالرحیم سعیدی راد و... معتقد هستند که اشعار شاعران کلاسیک درباره شب قدر از عمق و محتوایی بیشتری برخوردار بوده چراکه شاعر شناخت بیشتری از این شب کسب کرده بوده است.

بااین حال درمیان شاعران معاصر و البته جوان شعر فارسی نیز اشعاری پرمایه درباره شب قدر به چشم می‌خورد.

شعر زیر از حمیدرضا برقعی یکی از این اشعار است.


در شب قدر دلم با غزلی همدم شد
بین ما فاصله ها واژه به واژه کم شد
چارده مرتبه قرآن که گرفتم برسر
حرم یک به یک ابیات غزل، محرم شد
ابتدا حرف دلم را به نگاهم دادم
بوسه می‌‌خواست لبم، گنبد خضرا خم شد
خم شد آهسته از اسرار ازل با من گفت
گفت: ایوان نجف بوسه گه عالم شد
بعدهم پشت همان پنجره ی رویایی
چشم من، محو ضریحی که نمی دیدم شد
خواستم گریه کنم بلکه بر این زخم عمیق
گریه مرهم بشود، خون جگر مرهم شد
گریه کردم، عطش آمد به سراغم، گفتم:
به فدای لب خشکت ! همه جا زمزم شد
روی سجاده ی خود یاد لبت افتادم
تشنه‌ام بود، ولی آب برایم سم شد
زنده ماندم که سلامی به سلامی برسد
از محمد(ص) به محمد(ع) که میّسر هم شد
من مسلمان شده مذهب چشمی هستم
که در آن عاطفه با عشق و جنون توام شد
سال‌ها پیر شدم در قفس آغوشت
شکر کردم، در و دیوار قفس محکم شد
کاروان دل من بس که خراسان رفته است
تار و پود غزلم جاده ابریشم شد
سال‌ها شعر غریبانه در ابیات خودش
خون دل خورد که با دشمن خود همدم شد
داشتم کنج حرم جامعه را می‌خواندم
برگ در برگ مفاتیح پر از شبنم شد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده به او کار جهان مبهم شد
بیت آخر نکند قافیه غافلگیرت
آی برخیز! که این قافیه «یاقائم» شد...



ارسال نظرات