صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

پنجشنبه ۰۴ خرداد ۱۴۰۲ - 25 May 2023
عادت كردن به ديدن صحنه‌هاي زشت و از بين رفتن قبح بعضي كارهاي ناپسند، اتفاق بدي است كه طي چند سال گذشته در فوتبال كشور رخ داده و امروز به نظر مي‌رسد نمي‌توان جلوي آن را گرفت.
کد خبر: ۸۵۸۲۴۷۵
|
۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۳
به گزارش خبرگزاري بسيج،دو بازيكن بر سر تصاحب توپ با هم جدال مي‌كنند، با هم برخورد مي‌كنند و در اين ميان خطايي صورت مي‌گيرد. داور يا به نشانه خطا در سوت خود مي‌دمد يا به هر دليلي صحنه را خطا تشخيص نمي‌دهد تا اينجاي كار هيچ اتفاق غيرمعمولي رخ نداده، كاملاً طبيعي است ديدن چنين صحنه‌هايي در يك مسابقه فوتبال، اما زشتي كار از جايي شروع مي‌شود كه دوربين‌ها روي صورت بازيكنان صحنه درگيري زوم مي‌كند، آن وقت است كه بايد آرزو كنيم كاش تكنولوژي فيلمبرداري از مسابقات فوتبال اينقدر پيشرفت نمي‌كرد، كاش انواع و اقسام سبك‌هاي تصويربرداري و نمايش با وضوح بالا به فوتبال راه نمي‌يافت تا نتوان به راحتي فهميد كه بازيكن بعد از برخوردها در زمين فوتبال با چه الفاظ زننده‌اي يكديگر را مورد لطف قرار مي‌دهند.

امروز به همت سيستم‌هاي تصويربرداري آنالوگ و ديجيتال و در نهايت HD مي‌توان حتي ريزترين اتفاقات داخل زمين را از صفحه تلويزيون ديد. حالا ديگر وقتي دوربين مي‌تواند اينقدر روي صورت بازيكنان زوم كند كه حتي دانه‌هاي عرق سر و صورتشان را ديد پس خيلي سخت نيست كه بتوان الفاظ و حرف هاي رد و بدل شده ميان آنها را لب‌خواني كرد. آن وقت است كه اگر با خانواده به تماشاي بازي پاي گيرنده‌ تلويزيون نشسته باشي، از خجالت گوش‌هايت سرخ مي‌شود و در برخي موارد چاره‌اي نداري جز اينكه به بهانه‌اي كانال را عوض كني!
طبيعي است كه به هيچ عنوان نمي‌توان جلوي پيشرفت تكنولوژي را گرفت و حتي بايد اذعان داشت كه همين روش‌هاي مدرن تصويربرداري بسياري از معضلات مسابقات ورزشي را برطرف كرده است. پس آنچه بايد اصلاح شود، فرهنگ ورزشكاران است، فرهنگي كه گويا در نبرد با پرداخت‌هاي بي‌حساب و كتاب به آنها قافيه را باخته است.

اتفاقاتي كه در جريان بازي پرسپوليس و صبا رخ داد از همين دست اتفاقات بود. البته اين بازي تنها ديداري نبوده و نيست كه اين قبيل برخوردها در آن رخ مي‌دهد اما اين بازي را نمونه آورديم چون قرار بود يك بازي ويژه باشد، يك بازي جوانمردانه در بزرگداشت هادي نوروزي، كاپيتان درگذشته پرسپوليس، ولي وقتي چهار بازيكن پرسپوليس و صبا با الفاظي ناشايست كه همه ديدند و لب‌خواني كردند، در جريان چنين ديداري مايه شرمساري مي‌شوند، آن وقت چه انتظاري مي‌توان از بقيه بازي‌ها داشت. جالب‌تر اينكه دو بازيكن صبا سابقه حضور در پرسپوليس و بازي كنار همين بازيكنان پرسپوليس را داشتند و مثلاً قبل از بازي براي زنده كردن ياد نوروزي اشك ريختند و هم‌قسم شدند اما وقتي كار بالا گرفت با فراموش كردن تمام آنچه در پي‌اش بودند، فقط شرمساري و خجالت برجا گذاشتند و يك خاطره زشت را رقم زدند، تا ديداري كه قرار بود تاريخي شود حتي ارزش به خاطر سپردن را نيز نداشته باشد.

تكرار مكررات است اينكه عنوان كنيم فرهنگ فوتبال مرده، اما بايد كاري كرد تا حداقل اگر نمي‌توان به ورزشگاه رفت! حداقل در خانه با خيال راحت فوتبال را ديد نه اينكه شرمنده خانواده شد، راستي تن‌ هادي نوروزي جمعه شب در قبر لرزيد و اگر مي‌توانست حتماً فرياد مي‌زد كه خواهشاً به اسم من اينگونه آبروريزي نكنيد.
ارسال نظرات