در این میان مضحک تر از همه تلاش ها ، خبری بود که خبرگزاری ایلنا آن را منتشر کرد.
این سایت معلوم الحال در خبری تحت عنوان حمله به سخنرانی آذر منصوری در یاسوج از قول دبیر تشکل خودساخته دانشگاه آزاد، دست به کار شد و به نوعی به نوشتن یک فیلم نامه پلیسی از این ماجرا متوصل شد تا پازل از پیش طراحی شده جریانات تندروی افراطی رسانه ای اصلاح طلبان و ضد انقلاب را در آستانه انتخابات مجلس تکمیل کند.
این خبرگزاری مدعی شد برنامه افتتاحیه فرهنگ و سیاست یاسوج که قرار بود با سخنرانی آذر منصوری برگزار شود با فشار تندرو‌ها به هم خورد و در گفتگویی از قول منصوری با اعلام اینکه وی در این حمله آسیب جدی ندیده است،مدعی شد: این برنامه کنسل شده و اگر خانم منصوری می‌ماند مشخص نبود چه اتفاقاتی رخ می‌دهد.
ایلنا در ادامه از قول عارف یزدانی دبیر
تشکل یک بار مصرف انتخاباتی فرهنگ و سیاست با اشاره به اینکه روز چهارشنبه
مجوز این برنامه صادر شده است، نوشت: شب گذشته نیز فرماندار شهر آقای دکتر
محمدکاظم نظری تاکید کردند که این برنامه برگزار شود. مسئول حراست دانشگاه
آزاد هم در جلسه بود. اما در میان جلسه مسئول دفتر نمایندگی رهبری زنگ زد و
گفت شنیدم قرار است برخورد فیزیکی علیه ایشان انجام شود که مراقب باشید که
فرماندار اطمینان داد حراست قول داده همه تمهیدات را انجام دهد.
مشخص نیست اگر این برنامه یک برنامه دانشجویی در افتتاح یک تشکل دانشجویی
در یک واحد دانشگاهی دانشگاه آزاد بود چرا دبیر این تشکل خبر از برگزاری
نشست با فرماندار و تاکید ایشان بر برگزاری این مراسم می دهد و مسئول حراست
دانشگاه هم همه تمهیدات را برای برگزاری آن انجام داده است؟چرا اصلا سخن
از اصلاح طلب و اصولگرا به میان می آید؟ دبیر تشکل فرهنگ و سیاست دانشگاه
یاسوج در این خبر ادامه می دهد: "صبح خانم منصوری را به هتل آوردیم برای
صبحانه که به ما خبر رسید اجازه ورود به اعضای تشکل را به سالن نمی‌دادند و
وقتی وارد سالن شدیم دیدیم فقط اصولگرایان در سالن هستند! به یک نفر از
بچه‌های تشکل‌های اصلاح‌طلب اجازه ورود نداده بودند. بعد که ما آمدیم شعار
مرگ بر فتنه گر دادند و یک دفعه از سه طرف سالن شروع به حمله کردند و ما
ایشان را اسکورت کردیم و به یک اتاق بردیم و حتی می‌خواستند درب اتاق را
بشکنند!"
این که گفته شود وقتی وارد سالن شدیم با اصولگرایان مواجه شدیم و به بچه
های اصلاح طلب اجازه حضور داده نشد،مضحک و خنده دار است.مگر دانشگاه
جولانگاه جریانات سیاسی است که با حمایت فرماندار و حراست دانشگاه با دعوت
شخصی معلوم الحال به دنبال دو قطبی سازی فضای آن باشیم؟به نظر میرسد این
تفکیک سازی دانشجویان به دو جناح سیاسی آن هم در فضای دانشگاه به نوعی نشأت
گرفته از همان نگاه حداقلی و سیاسیت زده ی افراطیون اصلاح طلب به دانشگاه و
فضای دانشجویی است که عده ای را اصلاح طلب بنامند و عده ای را اصولگرا.
واقعیت ماجرا این است که در این قضیه وقتی دعوت کنندگان و برنامه ریزان با اعتراض شدید دانشجویان مواجه می شوند، در حین ترک سالن از شدت عصبانیت و ناراحتی ناشی از عدم وجود فضای مناسب جهت سیاست بازی های خود، بی رحمانه به صورت دختری دانشجو که معترض به حضور یک فتنه گر در دانشگاه بود سیلی می زنند و با هتک حرمت این دانشجو که توسط همراهان منصوری با لگد و کتک درگیری ها آغاز می شود، و سپس برای فرار به جلو تقسیم کار می کنند یکی به اورژانس می رود! و دیگری برای تجمع جلوی استانداری ! مگر یک خانم چند مرد را می تواند روانه بیمارستان کند؟لابد آن چاقویی که از آن نام برده می شود همان النگوی به غارت رفته دختر دانشجو است که با دستان بی شرم همراهان این فتنه گر هنگام کتک زدن به یغما رفته است