کار تشکیلاتی با طعم انقلابی +تصاویر

به گزارش خبرگزاری بسیج از بوشهر، حاضران در دوره که در دو برنامه پنج روزه برای برادران و خواهران به صورت مجزا قریب به 300 نفر دانش آموز مقطع متوسطه دوم که سال جاری تحصیلی به عنوان فرمانده واحد در مدرسه خود مشغول به فعالیت می شوند را تشکیل می دادند.

اساتید و کارشناسان زیادی در کلاس ها و کارگاه ها به تدریس پرداختند؛ مهراب کیانی مسئول سازمان بسیج دانش آموزی استان بوشهر، محمد پای بست مدیر قرارگاه جنگ نرم سپاه امام صادق(ع)، حجت الاسلام حامد بردستانی معاون تبلیغ حوزه علمیه استان، حجت الاسلام جواد نصرالله پور امام جمعه شهرستان ارزوئیه کرمان، عبدالرحیم افروغ مسئول اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان، حجت الاسلام عباسیان مسئول تعلیم و تربیت سپاه امام صادق(ع)، حجت الاسلام جعفری زاده مسئول بسیج طلاب استان و ... از جمله این اساتید بودند.

دغدغه مسئولین دولتی استان در آموزش و پرورش نیز قابل ستایش بود و سیروس فتحی، معاون پرورشی و فرهنگی اداره کل به همراه جمعی از همکاران خود در مراسم حضور داشت و دانش آموزان را با اشعاری از فضای جبهه و جنگ به حال و هوای دوران دفاع مقدس برد. جایی که سال ها پیش غالب خاکریزها را امثال همین نوجوان ها و جوان ها تثبیت کردند و آن قدر معرفت داشتند که کوله پشتی و تفنگ جنگ را با کیف و قلم درس عوض کنند.

در این برنامه همچنین از شهید شاخص دانش آموزی سال 95 استان بوشهر شهید عباس حسین نژاد رونمایی شد که سازمان بسیج دانش آموزی استان بخشی از برنامه های خود در این سال را به معرفی این شهید بزرگوار اختصاص می دهد.

در ادامه به حاشیه نگاری بخش هایی از اردوی یاوران ولایت را مطالعه می کنید:

اتوبوس ها و خودروها یک به یک می رسند و دانش آموزان، خسته از مسیرهای چند ساعته و گرمای طاقت فرسای جاده های استان بوشهر و فارس. این خستگی اما بیشتر به فکر و خیال شباهت دارد، نزدیک تر که می شوند و در آن حال لباس های بسیجی و چفیه خود را مرتب می کنند... زهی خیال باطل! پر انرژی تر از خودشان وجود ندارد.

حال و هوای جنگ می شود، اولی پشت شانه دومی شروع به گره زدن سربند سرخ «یا حسین» می کند، سومی پشت سرش و ... عجب حال و هوایی. مداح چه گرم می خواند:

«ما بسیجی‌های روح الله                   با شهیدان عهد خون بستیم

روز اول یا علی گفتیم                      تا به آخر با علی هستیم»

باید باشی تا ببینی. اینجا مسئول و مهمان با هم فرقی ندارند، کسی به کسی دستور نمی دهد. یکی بنر حوزه بسیج خود را در دست می گیرد، دیگری صف ها و ستون های دانش آموزان را مرتب می کند، آن را بگو که ظرف اسفند در دست می گیرد و روبروی همکلاسی هایش می ایستد.

دیگری ایستگاه صلواتی را راه انداخته و لیوان به لیوان به بسیجی ها شربت تعارف می کند و به شوخی می گوید: «اینجا مانور و خشم شب داریم، یهو دیدی این شربت شد شربت شهادت» هوا رو به غروب هست ولی خنده و شادی، چهره ها را روشن تر نموده، نور عجیبی فضای اردوگاه را پر کرده است.

غروب شده، صدای مرحوم موذن زاده آوای مشترکی است که گوش ها را نوازش می دهد و نشان از آن دارد که دانش آموزان اوقات شرعی تلفن های همراه خود را روی شهر کازرون تنظیم کرده اند. اینجا هر تخصصی که فکرش را بکنی وجود دارد، یک صدای جا افتاده تر -که به نظر می رسد سرپرست یکی از حوزه های بسیج باشد- شنیده می شود که: «موذن، اذان بگو»

سخت ترین کاری که در حضور چنین دانش آموزان فعالی باید بکنی این است که یک گوشه بنشینی و فعالیت های آن ها را نظاره و فقط تعجب کنی! وقتی وارد نمازخانه می شوی می بینی تا یکی نشریه پخش می کند، دیگری پیام های فرهنگی را به دیوار می چسباند، آن را ببین که دارد محیط نمازخانه را تزئین می کند...

اگر اینجا مسئول باشی و قصد برگزاری افتتاحیه برای دوره بصیرتی – مدیریتی «یاوران ولایت» داشته باشی با این خلاقیت ها و عملکردی که از دانش آموزها دیده باشی – آن فقط ظرف چند ساعت - دیگر رویت نمی شد صحبتی از مراسم به میان آوری، ولی خوب باید روال رسمی طی شود.

دیگر خیالت راحت است که در چنین جمعی استرس و اضطرابی برای قرآن و شعر و سرود و نظم برنامه نداری.

«یک قاری قرآن...؟»

همین یک عبارت کافیست تا یک دانش آموز از انتهای نمازخانه بگوید: «بله آقا؟ یا علی!»

یک دانش آموز درشت اندام که به او می خورد سنش از بقیه بیشتر باشد جلو می آید و می گوید مجری نمی خواهید؟ ناگهان صفی پشت او تشکیل می شود؛ یکی می گوید شعری در خصوص مدافعان حرم نوشتم که بخوانم، دیگری بالا و پایین می پرد که سرودی آماده کرده، یک نفر که قد کوتاه تری دارد و به نظر می آید سن او کمتر از بقیه باشد می گوید مسابقه پیامکی به همراه جایزه داریم و این قصه سر دراز دارد...

شب اول گذشته، حجت الاسلام بردستانی که معاون تبلیغ حوزه علمیه نیز می باشد به عنوان یکی از مدرسان در اردوگاه حضور دارد، پس از اقامه نماز صبح و قرائت دعای عهد همه بچه ها را به صف می کند. زمان زمان خودآزمایی هست و اینکه چه کسی توان بیشتری در بدن دارد تا ورزش صبحگاهی را پا به پای همکلاسی هایش انجام دهد. بگذریم که برخی هنوز چشم هایشان را با دست می مالند و صورت پف کرده دارند که همان ها هم مجبورند برای اینکه جلوی دوستانشان کم نیاورند با سرعت برق و باد بدوند.

ساعت، ساعت مراسم ویژه صبحگاه هست و فضا تا حدی نیمه نظامی و رسمی می شود، دیگر از آن شوخی های یک ساعت پیش خبری نیست. همه هر چه سریعتر خود را به صف ها می رسانند تا منتظر اجرای اولین مراسم صبحگاه دوره باشند. مراسم مثل همیشه با قرآن شروع و پس از آن سرود ملی پخش می شود.

یک دانش آموز روبروی بقیه ایستاده تا همزمان با سرود فرمان اجرای گارد پرچم را صادر کند. نگاه تند و تیزی دارد و کلاه کج به ابهت او اضافه کرده اما وقتی بیشتر در چهره او و دیگر بسیجی ها دقت می کنی، گهگاه به دور از نگاه مسئولان، خنده های ریزی بر لبانشان غنچه می زند.

نوبت آن می رسد که دانش آموزان به سمت کلاس های خود بروند تا اصلی ترین بخش اردوی یاوران ولایت آغاز شود. کلاس ها شامل عناوین فضای مجازی، اخلاق تشکیلاتی، آمریکا شناسی، آشنایی با تاریخ مبارزه با استعمار، شخصیت شناسی امام خامنه ای، آموزش شهروند خبرنگاری و کتاب کار ویژه فرماندهان واحد است.

کارگاه هایی با موضوعات مسئله شناسی، جذب و نگهداری، سازماندهی، برنامه ریزی، مستندسازی و ارزیابی و ... نیز برای دانش آموزان پیش بینی شده که زمان بیشتری نسبت به کلاس ها دارد و به صورت تعاملی به همراه تمرین در کلاس انجام می گیرد تا دانش آموزان احساس یکنواختی نداشته باشند. کلاس ها و کارگاه ها برنامه روزانه دانش آموزان فرمانده واحد مستقر در اردوگاه الغدیر هست.

بوشهری باشی و کازرون رفته باشی اما به زیارت حرم امام زاده سیدحسین نروی یعنی یک جای کار می لنگد. دانش آموزان هم که مشتاقانه چشم انتظار بودند تا خود را به حرم برسانند و با زیارت امام زاده سیدحسین دل های خود را آرامش بخشند، وقتی هنوز هوا روشن بود آماده حرکت شدند تا نماز را هم به جماعت در محل متبرکه به جا آورند.

کلاس ها، کارگاه های متنوع و فضای موجود در اردو باعث شده بود دانش آموزان خود پیگیر مراسم های فوق برنامه و ویژه ای مانند جنگ شادی، تریبون آزاد، مناظره، شبی با شهدا و مسابقات ورزشی و فرهنگی دیگر باشند.