صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

پنجشنبه ۰۴ خرداد ۱۴۰۲ - 25 May 2023
صدای هل من ناصر حسین در زمان می‌پیچد و دلدادگان لبیک گویان به ارض کربلا می شتابند.
کد خبر: ۸۷۷۰۳۲۸
|
۱۰ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۱

به گزارش خبرگزاری بسیج در قزوین، اربعین برایم یادآور چهل روز تحولل و صبر بی بدیلی از  دختر بچه سه ساله ایست که نازدانه پدر بود، یادآور خواهری که دیگر برادرش، همه خواسته اش در دو جهان در  کنارش نیست و او که زمانی دیدن سایه اش بر نامحرمان حرام بود به اسارت رفته و با دیدن داغ جوانان و دلبندانش، در اوج  حزن به بچه ها واهل بیت حسین(ع) دلداری میدهد.

جگرم را به آتش میکشند آه جانسوز بازماندگان دشت نینوا، و دقیقا ما گریه کنان کجای این عزا ایستاده ایم،

ما که بعد از گذشت 1400 سال دیده های خون بار و جگرهای داغ دیده داریم کجای این داستان ایستاده ایم؟ ما که از عاشورا گذشتیم و منزل به منزل با خاندان پیامبر گریستیم، ایستادیم و ارز ناغه افتادیم.

اما اربعین و پیاده تا بین الحرمین رفتن شور دیگری دارد، اصلا صفای دیگری است؛ کیست که این شوق را دریابد و لبیک نگوید؟

با یک نگاه به عشاق حسین، این پابرهنگان، این سختی به جان خریده ها، این در ره ماندگان، به راستی کیست این حسین که امروز هزاران عاشق سینه چام را به قلب تپنده زمین، دشت کربلا می کشاند؟

 این حسین کیست که پیر و جوان، سیاه و  سفید را این چنین به سوی خود می‌کشاند و به واقع کدام یک از آنها از تحمل سختی هاشان شکایت می کنند؟

و اما حسین جان! ما می‌آییم به سوییت، شاید دیر، شاید ندای "هل من ناصر" تو را دیر پاسخ گفتیم و نبودیم آن روز تا یاریت کنیم، اما امروز در مسیر ظهور تورا و قیامت را یاری می‌کنیم.

ما جوانانی داریم که سرما و گرما برایشان اهمیتی ندارد، سختی و خستگی برایشان بی معنی است، لیبک گویان به سویت می‌شتابند، می‌آیند تا به دشمنانت یک بار دیگر یادآور شوند حسین دیگر تنها نیست.

به یاد دارم سال گذشته خبرنگار از پسر جوانی که پرچم بسیار بزرگی در دست داشت پرسید" این پرچم به این بزرگی را چگونه با خود حمل میکنی؟ فکر نمیکنی تا پایان مسیر خسته شوی؟

جوان پاسخ داد درست است این پرچم بزرگ است اما وسعت عشق حسین در دل من بسیار بیشتر است، من این پرچم را با دل می‌برم نه با دست و آن را تا بین الحرمین خواهم برد."

من یقین دارم شور حسین در دل جوانان روز به روز، عاشورا به عاشورا، اربعین به اربعین بیشتر و بیشتر خواهد شد، چرا که می‌دانند حسین برای امربه معروف ونهی از منکر بود که خون خود را فدای اسلام کرد پس هدف و ایثار حسین را گرامی داشته، تلاش می کنند پا جای پای یاوران حسین(ع) بگذارند.

1006/ت30/ب
ارسال نظرات