صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - 18 May 2023
مخترع جوان جهادگر به همراه همسرش در قالب اردوهای جهادی در منطقه قلعه‌گنج حضور پیدا کرده و در فعالیت‌های عمرانی مشارکت می‌کنند.
کد خبر: ۸۸۳۲۴۰۱
|
۱۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۵۶
به گزارش خبرگزاری بسیج در کرمان، تجربه حضور به همراه همسر در اردوهای جهادی از خاص‌ترین سوژه‌های گزارشی اردوهای جهادی است. حسین فراهانی که کارشناسی صنایع داشته و جزو مخترعین جوان هم محسوب می‌شود این تجربه را دارد. سه سال است که از ازدواجش می‌گذرد و در این سه سال بارها به همراه همسرش به اردوی جهادی رفته است.

حسین فراهانی مقام سومی در مسابقات مخترعین مالزی را کسب کرده و در سال 2007 نیز در رشته‌های شیمی و مکانیک رتبه‌های جهانی به دست آورده و همچنین تاکنون 5 اختراع از خود ثبت کرده است.

نخستین تجربه اردوی جهادی فراهانی مربوط به سال 87 و حضور در مناطق محروم شهرستان قلعه‌گنج در جنوب غربی استان کرمان است. او که کاردانی عمرانی نیز دارد در اردوهای جهادی بیشتر مشغول کارهای عمرانی می‌شود.

وی از تجربه خاص حضور به همراه همسر در اردوهای جهادی می‌گوید و عنوان می‌کند: باید همگرایی خاصی بین زوجین وجود داشته باشد که به همراه یکدیگر به اردوی جهادی بروند. وقتی به خواستگاری همسرم رفتم شرایط‌ام را برایش توضیح دادم. بر خلاف تصورم ایشان بسیار استقبال کرده و گفت که پیش‌تر بسیار علاقه‌مند بوده که در اردوهای جهادی شرکت کند. اما به دلیل محدودیت‌هایی که برای دختران جوان وجود دارد موفق نشده بود.

فراهانی می‌افزاید: وقتی با همسرم برای نخستین بار و در اوایل زندگی مشترک به اردوی جهادی رفته بودیم، در روز شاید کمتر از یک ساعت را با هم می‌گذراندیم. سختی برایمان معنا نداشت، زیرا با رضایت و اشتیاق خود به این سفر رفته بودیم و اجباری در کار نبود.

فراهانی خاطره‌ای از اردوهای جهادی خود نیز گفت: در یکی از سفرها به عنوان پیش‌قراول رفته بودیم تا مقدمات حضور سایر دوستان جهادی را فراهم کنیم. یک نیسان نیز در اختیار ما بود. دو نیسان نیز اجاره کرده بودیم تا مصالح را به دوستان خود رسانده و کارها به پیش رود. پس از مدتی دیدیم که دو نیسان جوابگو نیست و خودرویی که در اختیار خودم بود نیز برای کار انتقال مصالح اختصاص دادم و خود نیز در این امر مشارکت می‌کردم.

روزهای نزدیک حضور بچه‌های جهادی بود و مصالح هنوز کامل منتقل نشده بود تا پایان شب کار می‌کردیم و در یکی از شب‌ها نزدیک دوازده شب در گردنه یکی از کوه‌ها که به محل استقرار ما منتهی می‌شد، بنزین تمام کردیم و ماشین در میان راه خاموش شد. به سختی ماشین را تا سرپایینی رساندم که بتوانم در حالت خلاص به مکانی برسم که تلفن همراه آنتن داده و با دوستانم تماس بگیرم تا برایم بنزین بیاورند.

منتظر ماندم تا دوستانم برسند و در تاریکی شب و در دل کوه‌ها استرس خاصی بر من غلبه کرده بود. آن محدوده ملاحظات امنیتی خاصی هم داشت و به همین دلیل استرسم افزایش پیدا کرده بود. با تلفن همراهم مداحی پخش کردم و به آن گوش سپردم تا کمی آرامش بگیرم. در همین حین یک نوری را از دور دست دیدم که به من نزدیک می‌شود با چراغ به من علامت داد و من هم با چراغ خودرو پاسخش را دادم و مطمئن شدم که دوستانم هستند و برایم بنزین آورد‌اند. وقتی به من نزدیک شد و از ماشین پیاده شد دیدم دوستانم نیست و لباس محلی پوشیده است.

با توجه به اینکه وی با یک ماشین تویوتا از بیراهه آمده بود دیگر ترسم به بیشترین حد رسیده بود تا جایی که شهادتین را خواندم. با کمی صحبت متوجه شدم که از اهالی روستاهای اطراف است. تصورش این بود که من هم از اهالی هستم و در جاده مانده‌ام. پس از کمی صبر، دوستانم آمدند و بنزین دادند و به محل استقرار برگشتیم. اما این خاطره همیشه برایم مانده و هر موقع به یاد آن می‌افتم استرس آن لحظات برایم تداعی می‌شود.


تسنیم

ارسال نظرات