صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

پنجشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - 11 May 2023
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: اگر قشنگ بگویی هرچه خدا بخواهد، امتحانت می‌کنم تا ببینم وقتی که روزی‌ات یک خورده کم می‌شود چه می‌کنی؟ این در و آن در می‌زنی! آن وقت هرچه خدا بخواهد کجاست؟
کد خبر: ۸۸۳۵۳۸۱
|
۱۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۶
به گزارش خبرگزاری بسیج، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:  عزیز من! بسته به نیت خودت معامله کن. اگر تصمیمت این طور بود که امشب دیگر کارمان را تمام می‌کند، به صورتی که دیگر هیچ آثاری از طبیعت و دنیا در کار ما نباشد، یک وقت دیدی خدا با تو چنین کرد. این جور است! به خودت مربوط است. وقتی خدا می‌خواهد بدهد، از راه خودت به تو می‌دهد. وقتی می‌خواهد یک لقمه دهانت بگذارد آن را در دهان خودت می‌گذارد – آیا ساده‌تر از این بگویم؟ با عقل خودت و فهم خودت به تو می‌دهد.

می‌گویند بده دیگر! شما تسلیم باش؛ او می‌دهد. او دریغ ندارد، او چون خورشید، چتر زده است. همه اینها که می‌گویم و نگفته‌ام و همه آنهایی هم که بلد نیستم و آنچه پیامبران(ص) گفته‌اند، به همراه آنچه آنها نمی‌دانند، همه نزد اوست. آنهایی که پیامبران(ص) نتوانستند بگویند هم نزد خداست. خدا بالا سر همه، چتر دارد و هرکس با نیّت خودش از او استفاده می‌کند. ببین که چقدر کار را به خودمان واگذاشته است.

آیا مرتبا بگوییم هرچه خدا می‌خواهد – آن هم تنها به لب، بدون اینکه آمادگی در کار باشد – بعد راحت این پایین سرگرم شویم؟ اگر قشنگ بگویی هرچه خدا بخواهد، امتحانت می‌کنم تا ببینم وقتی که روزی‌ات یک خورده کم می‌شود چه می‌کنی؟ این در و آن در می‌زنی! آن وقت هرچه خدا بخواهد کجاست؟ خانه می‌رود می‌بیند دیزی پشت رو شده است، زن را کتک می‌زند. پس هرچه خدا می‌خواهد کو؟ دیزی زهر بود، نگذاشتند آن را بخوری! گربه آمد و آن را پشت و رو کرد. گربه را خدا  مامور کرد و گفت برو آبگوشت را بریز. شما مگر نمی‌گفتی هرچه خدا بخواهد؟ آیا این فقط برای جاهایی است که زحمت دارد؟ آن وقت هرجا که چاپیدن در کار است. غصّه می‌خوری و زحمت می‌کشی؟

خوبتر خوب است. هرچه را با تو نشان دادند بگو این خوب است. اما خوبترف خوب است. اگر می‌گویی چنین نیست فردا با هم به بازار می‌رویم، یک زن هم همراهمان می‌بریم – هرچند مردها هم این طور هستند. مغازه‌دار پارچه می‌آورد. پارچه خوب است، اما خریدار می‌گوید آیا خوبتر از این نداری؟ من این روش را دوست دارم. معلوم است که این خریدار می‌خواهد خوب را بخرد. فروشنده بنده خدا، خوبترش را می‌آورد. باز می‌گوید این هم خوب است اما آیا خوبتر نداری؟ ببین که او خوبتر را می‌خواهد! آیا درست نیست؟ وقت خرید کفش هم این طور است. کفّاش مرتباً کفش‌ها را نشان می‌دهد. خریدار می‌گوید اینها خوب است، اما آیا خوبتر نداری؟

کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم - ص 20

مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی
ارسال نظرات