دل نوشته...
شلمچه را می گویم ،اولین قدمگاه امام هشتم به خاک ایران جایی که ستاره امامت و نبوت ایران را صدا می زند
شلمچه را می گویم ،اولین قدمگاه امام هشتم به خاک ایران جایی که ستاره امامت و نبوت ایران را صدا می زند.
شلمچه چه ارتباطی با شهدای دوعیجی و دشت عباس و سایر نقاط آسمانی دارد جاییکه امام رضا پای مبارکش را بر زمین نهاده است بیش از هزاران شهید تقدیم امامت و ولایت می شود تا اسلام عزیز دوباره خورشید فروزان و پناه مستضعفان شود.
شهدا همه به خط شده و در شلمچه از میهمانان خود پذیرایی می کنند و گرد راه سفر از آنان می گیرند.سالی که با شهدا آغاز شود و دادادگان مکتب عاشورا ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین را در این سرزمین تجربه کردند.
روز ها بی قرار جبهه بود اما جای مرزها را باید شناخت امروز بلندی های جولان عراق و لبنان و یمن را باید مهیای کاروان های راهیان نور کرد.
ماندن در این دنیا برای خوردن و خوابیدن و لذت نیست بلکه برای زندگی باید دنیا را به زیر کشید و بر دنیا و نفس خود پادشاهی کرد.
همان کاری که امیر مومنان با دنیا کرد و شهدا به دنبال او مسیر شهادت را برگزیدند مردان سرزمینم در سوریه می جنگند تا دنیای کفر سرزمین آسمانی ام را مورد تاخت تاز کفتار ها قرار ندهند.
دور از وطن در سرزمین شام بلا دوباره فرزندان شمر و ابوسفیان به پا خواسته اند و دست به غارت نوامیس شیعه می زننو باز هم حسینی را می طلبد و یا ذوالفقار علی را که در آن خیبر را بشکند و طایفه بنی قریضه را به اسارت بگیرد و گردن طغیانگرشان را ببرد.
روزهای بی قراری و شب های عملیات را در رفتار زایرین شهدا می توانستیم مشاهده کنیم که گریه هایی که فقط راز آن را می داند.
رازی که امروز ب استخوان ها و پلاک ها بر می گردد و غواصان دست بسته ای که با دستان بسته ایستادند تا ما با دستان باز ایستادگی کنیم.
دستان حسین بسته شد و بر جسدش اسب راندند تا بر اسلام اسب نتازند مردان طایفه سلمان هم اینک به خون خواهی علی آمده اند تا روی اشعث ها را سیاه کنند.
1001/پ30/ب/188
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: