صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

چهارشنبه ۰۳ خرداد ۱۴۰۲ - 24 May 2023
جدیدترین سروده فریبا یوسفی به مناسبت سوم خرداد
فریبا یوسفی از جمله شاعران کشورمان همزمان با سوم خرداد روز آزادی خرمشهر شعری سروده است.
کد خبر: ۸۸۶۳۶۴۷
|
۰۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۴

به گزارش خبرگزاری بسیج، فریبا یوسفی از جمله شاعران کشورمان همزمان با سوم خرداد روز آزادی خرمشهر این شعر را سروده است.

 

از تن گذشت خاک وطن گل به تن کند

 

غلتید روی مین که زمین را چمن کند

 

تا گفت "یاعلی" و به کارون زد و گذشت،

 

آبی نبود چارۀ این سوختن کند

 

در شعر بی‌کلام "گذشتن ز خویشتن"

 

از "ما" سروده بود که معنای "من" کند

 

در عکس‌های جمعی قبل از شهادتش

 

لبخند زد که شرح دلش بی‌سخن کند

 

بر هر پلاک خانه، پلاکی به خاک خفت

 

دستی نبود تا بدنش را کفن کند

 

پنهان شد آنچنان که پس از سال‌های سال

 

تکرارِ قصۀ پدر و پیرهن کند

 

دلبستگی نداشت به دنیا، بُرید و رفت

 

تا شهر را دوباره پر از آمدن کند

ارسال نظرات