صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

پنجشنبه ۰۴ خرداد ۱۴۰۲ - 25 May 2023
آن زمان که چون حیدر غریبانه از در خانه ات اسیرت کردند... اصلا خودت می دانی که لحظه اقتدا به ارباب، رئیس جمهور حکم تحلیف چهارسال دومش را گرفت..و تو شهید شدی، شهید مدافع حرم.. نه بهتر است بگویم مستشاری که پس از اسارت سرش را جدا کردند
کد خبر: ۸۹۰۲۲۳۸
|
۲۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۱

به گزارش خبرگزاری بسیج در قزوین، معادله عجیبی است، اصلا نمی دانم می توان نامش را معادله گذاشت یا نه... بهتر است بگویم نامعادله ای عجیب. هر سمت این نامساوی سنگینی خودش را دارد. یک طرف مناقصه چند میلیاردی آقازاده ی ژن برتر، طرف دیگر هم چشمان پر صلابت و سینه سپر شده ی تو. اما گمان می برم ژن از وجود آدمی است و نه از جیب آقایان به اصطلاح ذخیره ی نظام؛ ذخیره هایی که فرصت بازی ندارند، همیشه روی نیمکت و پشت میز وظایفی مهم تر از توپ بازی و موشک بازی به دوش می کشند.

گوی و میدان را به تو و باقی رفقای دهه هفتادی ات داده اند؛ به هدف نشاندن توپ و موشک ها با شما و عکس و سلفی اش با ذخایر...

خیالت از این بابت راحت باشد، اطمینان می دهم دیروز کسانی  در اسارت رژیم بعث حتی برای رساندن خبر سلامتشان به خانواده هایشان راضی به هم صحبت شدن با نماینده خانم صلیب سرخ هم نشدند و حالا همین چند روز پیش سلفی شان را با خانم نماینده اتحادیه اروپا گرفتند و گویا آن لحظه ذره ای هم به عزت میلیون ها ایرانی فکر نکردند.

خبرت بدهم، اعضای جدید مجمع تشخیص مصلحت هم معرفی شدند، بسیاری هم غصه دار جای خالی چند نفری در این لیست و نگران بهم خوردن مصلحت نظام اند، اما به عقیده ی من مصلحت این نظام را پیکر بی سر تو و دل یتیم شده ی طفل سه ساله ات رقم می زند.

راستی! هیچ میدانی برایمان آیینه ای از تاریخ شده ای...؟ همان روز که از مرزها گذشتی و آن جا که عراق و سوریه گره خوردند به نانجیبان معنای ایثار و عزت را چشاندی، همان روز که چون برادران غواص ات با دستی بسته به عباس(ع) اقتدا نمودی.

آن زمان که چون حیدر غریبانه از در خانه ات اسیرت کردند... اصلا خودت می دانی که لحظه اقتدا به ارباب، رئیس جمهور حکم تحلیف چهارسال دومش را گرفت..و تو شهید شدی، شهید مدافع حرم.. نه بهتر است بگویم مستشاری که پس از اسارت سرش را جدا کردند..(!)

حتی نمی توانم تصور کنم چند سعدی و حافظ و فردوسی گردآیند تا بیتی در وصف چشم های عزت مند تو و در مقام واژه مرد در برابرت بگویند، از عشق و حماسه ات و آن سلفی عزت

خیال خامی است که اگر پندارند اسیر شده ای چرا که تو اسیر کرده بودی روح و جان تمام آن سَلَفی ها را..

شرمنده ولی تکرار تاریخ است و ما مردمان هم به اجبارِ تاریخ مجبور به زخم زدن بر جان و دل سه ساله و زینبت.. خلاصه که شرمنده محسن جان!

1006/ت30/ب

ارسال نظرات