صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۰۲ خرداد ۱۴۰۲ - 23 May 2023
خواهران ستاد امربه معروف برخوار از آسایشگاه جانبازان شهید مطهری اصفهان بازدید کردند.
کد خبر: ۸۹۰۲۵۴۰
|
۲۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۱۱
به گزارش خبرنگار بسیج از برخوار؛ ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان برخوار (امور بانوان) دیداری با پرستوهایی پرشکسته داشتند که هر کدامشان هر چند بال و پرشان در دفاع مقدس سوخته است ولی وجودشان، مردانگی و ایستادگیشان به ما درس زندگی می دهد.
وارد حریم زیبای جانبازان شدیم…

هر کدام با اقتدار و صلابت مشغول انجام کارهایی بودند که باز حماسه هایشان برایمان زنده شد، بدون هیچ گلایه ای به زندگی مشغول بودند و ادعا داشتند که باز فرصتی پیش آید در راه دفاع از وطن حاضر به جان فشانی هستند…

نشستیم پای درد و دل یک جانبازی که آرام بود ولی دل شیر داشت. شروع کرد از دوست گمنامش گفتن که به خواب مادرش رفت و با دادن نشانی مادرش او را پیدا کرد و استخوان پسرش را در آغوش گرفت، از دورانی که شاید این همه معنویت و شجاعت در کنار آشفتگی جنگ باورکردنی نبود؛ از دیار عاشقان نه دیار حال و فراموش کنندگان…

در گوشه دیگر رزمنده ای مشغول ورزش بود و آرزویش دوباره دفاع و دفاع و دفاع بود. چشمانمان بارانی شد. آری نمی توانست این همه بزرگی شجاعت غیرت را ببیند و دم نزند.

الهی! زیستنی عطا بفرما که فرجامش شهادت باشد…

آمین….

ارسال نظرات