صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - 10 May 2023
میرشفیعی
گفتگو با مادر شهید حبیب اله زمانی؛
پسرم سرباز وظیفه بود ولی ایشان علاقه شدیدی به رفتن جبهه داشت و همواره می گفت باید برای اسلام و وطنمان مبارزه کنیم.
کد خبر: ۸۹۲۵۰۶۳
|
۰۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۵

گوهر زمانی مادر شهید حبیب اله زمانی اهل روستای سنگ سفید است همان صلابت، سادگی و صفای روستایی در چهره این مادر شهید موج می زند. همان صفایی که در شهدا سراغ داریم و همان صلابتی که به واسطه آن برای ایران اسلامی آبرو خریده شد.

با هماهنگی دفتر راهبردی بسیج سپاه ناحیه خوانسار در جوار این مادر دریادل و صبور جان هایمان را به واگویه های عاشقانه اش سپرده ایم.
با شما این زمزمه عاشقانه را مرور می کنیم؛

 خصوصیات اخلاقی رفتاری شهید در دوران کودکی نوجوانی و جوانی چگونه بود؟

بچه با ایمان و باتقوایی بود وهوای مردم نیازمند روستا را داشت. در حق من و اعضای خانواده خیلی دلسوز ومهربان بود و همیشه به آنها احترام می گذاشت.

احترام زیادی به خواهران وبرادران خود می گذاشت و در همه امور به آنان کمک می کرد. در دامداری کمک حال پدرش و کمک خرج خانواده بود.

 از فعالیت های شهید و علاقمندی هایشان بگویید؟
قبل انقلاب در پخش اعلامیه فعالیت می کرد و در تظاهرات شرکت داشت. بعد انقلاب هم در مساجد و هیات ها حضور داشت.

 نحوه اعزام و شهادت ایشان را بگویید؟
45 روز دوره آموزشی خدمت را که گذراند با توجه به مخالفت های شدید من مجدد برای ادامه خدمت سربازی عازم کردستان شد و در کردستان در تاریخ 29/1/62در سن ۱۸سالگی به شهادت رسید.

علاوه براینکه پسرم سرباز وظیفه بود ولی ایشان علاقه شدیدی به رفتن جبهه داشت و همواره می گفت باید برای اسلام و وطنمان مبارزه کنیم.

روزی یکی از دوستان پسرم نزد ما آمد و قرار شد نان هایی را که پخته بودیم به همراه مقداری پول برایش ببرد ولی هیچ وقت سوغاتی هایم به دست فرزندم نرسید چون قبل از رفتن دوستش به شهادت رسیده بود. من افتخار می کنم که تا آخرین گلوله تفنگش از اسلام و میهنش دفاع کرد وسوغات پسرم خیرات حسینیه شد.

 

آخرین لحظه ای که ایشان را دیدم هیچ وقت یادم نمی رود، در باغمان مشغول کشاورزی بودم که آمده بود کلید خانه را برای برداشتن برگه خدمت بگیرد وبرای همیشه رفت و دیگر پسرم را ندیدم.

ارسال نظرات