صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۰۲ خرداد ۱۴۰۲ - 23 May 2023
حجت الاسلام امیری در حلقه ناصرین پایوران ناحیه خاتم به بیان حدیث "عنوان بصری" پرداخت و خاطر نشان کرد:علم حقیقی، از طریق آموختن حاصل شدنی نیست، بلکه نوری است که خداوند بر قلب انسان اشراق می‌کند.
کد خبر: ۸۹۳۶۲۲۳
|
۲۷ مهر ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۸
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج، صبح امروز پس از کوهپیمایی پایوران حلقه صادقین با حضور امام جماعت روستای باغ معدن و کارکنان ناحیه برگزار شد.
حجت الاسلام امیری در این حلقه ناصرین به بیان حدیث "عنوان بصری" پرداخت و خاطر نشان کرد: این حدیث بازگو کننده داستان مردی ۹۵ ساله است که از علوم متداول زمان خود بهره‌مند شده و می‌خواست تا از علوم ائمه (ع) نیز برخوردار شود، ولی با این حقیقت مواجه شد که علم حقیقی، از طریق آموختن حاصل شدنی نیست، بلکه نوری است که خداوند بر قلب انسان اشراق می‌کند و سرّ نائل شدن به آن را باید در حقیقت عبودیت جست و جو کرد.

وی ادامه داد: از عنوان بصری نقل شده است که: من نزد "مالک بن انس" رفت و آمد داشتم؛ چون جعفر صادق (ع) به مدینه آمد، من به نزد او رفت و آمد کردم و دوست داشتم همان طور که از "مالک" تحصیل علم می‌کردم، از او نیز تحصیل علم نمایم. آن حضرت روزی به من فرمود:: من تحت نظر دستگاه حکومتی هستم و علاوه بر این، در هر ساعتی از شبانه روز اوراد و اذکاری دارم که بدان‌ها مشغولم و تو مرا از ذکرم باز مدار و علومت را از مالک بگیر، همچنان که سابقاً هم این طور بود که نزد او رفت و آمد می‌کردی. من از این مطلب غمگین شدم و از نزدشان بیرون رفتم و با خود گفتم اگر در من خیری می‌دید من را از رفت و آمد به نزد خود و بهره بردن از علمش منع نمی‌کرد.

پس به مسجد رسول الله (ص) رفتم و بر آن حضرت سلام کردم و فردای آن روز دوباره به روضه نبوی برگشتم و دو رکعت نماز گزاردم و عرض کردم: خدایا! خدایا! از تو می‌خواهم که قلب جعفر را بر من متمایل گردانی و مرا از علم او تا حدی که باعث هدایت من به صراط مستقیم تو باشد بهرمند کنی.

امام جماعت روستای باغ معدن ادامه: بعد با حال اندوه و غصه به خانه ام برگشتم و، چون دلم از محبت جعفر مالامال شده بود دیگر پیش "مالک" نمی‌رفتم و از منزلم هم خارج نمی‌شدم، مگر برای نماز واجب، تا این که صبرم تمام شد .... در حالی که سینه ام تنگ شده بود و تحملم به پایان رسیده بود نعلین خود را پوشیدم و ردای خود را بر دوش افکندم و قصد دیدار جعفر را نمودم؛ و این زمانی بود که نماز عصر را بجا آورده بودم. چون به در خانه اش رسیدم اذن دخول خواستم، پس خادمی که داشتند، بیرون آمد و گفت: چه حاجتی داری؟ گفتم: می‌خواستم بر شریف سلام کنم. گفت: او در محل نماز خویش به نماز ایستاده، پس من روبروی در منزلش نشستم. مدت زیادی نگذشته بود که خادمی آمد و گفت: داخل بیا به برکت خداوند. من داخل شدم و بر حضرتش سلام کردم. سلام مرا پاسخ گفتند و فرمودند: بنشین! خداوند تو را بیامرزد! پس من نشستم. قدری به حال تفکر سر به زیر انداختند و سپس سر خود را بلند نمودند و گفتند: کُنیه ات چیست؟

گفتم: ابو عبد الله. حضرت گفتند: خداوند کُنیه ات را ثابت گرداند و تو را موفق بدارد،‌ای ابو عبد الله! سؤالت چیست؟ با خودم گفتم: اگر از این دیدار و سلامی که کردم غیر از این دعای خیر، چیزی نصیبم نشود باز هم بسیار است.

سپس حضرت سر خود را بلند نمود و فرمود: : چه می‌خواهی؟ گفتم: از خدا خواستم که قلب شما را بر من منعطف گرداند و از علم شما به من روزی کند و امیدوارم که خدا آنچه را که از او در باره [حضرت]شریف تقاضا کرده ام اجابت نماید.

فرمود::‌ای اباعبد الله! علم به آموختن نیست. علم نوری است که در قلب کسی که خدا بخواهد او را هدایت کند قرار می‌گیرید، پس اگر طالب علمی اول در نفس خودت حقیقت عبودیت را جست و جو کن و علم را با عمل به آن طلب کن و از خدا بپرس تا به تو پاسخ گوید و بفهماند.
ارسال نظرات