به گزارش خبرگزاری بسیج ازفلاورجان،همزمان باایام الله سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع)وماه پیروزی خون برشمشیر زندگی نامه یکی ازسرداران رشید اسلام می پردازیم.
سردارشهید مصطفی قدیری سال ۱۳۳۸ در روستای لارگیجی از توابع شهرستان فلاورجان دیده به جهان گشود و با شمیم جان پرور وجودش درکالبد مرده زمین جانی دیگر بخشید دوران کودکی را تحت سرپرستی خانواده با تعالیم مذهبی گذراند.
وی با شرکت در مجالس مذهبی با فلسفه قیام عاشورایی آشنا شد. او به سبب هوش و ذکاوت بسیار در سال های تحصیل، دانش آموزی نمونه و ممتاز بود و با تحمل مشقات وسختی های فراوان درسال۱۳۶۰ موفق به اخذ دیپلم اقتصاد شد. اوج مبارزات مردمی مصادف با سال های تحصیل شهید قدیری در دبیرستان بود.
او در سنگر مدرسه بیرق خونین قیام را بردوش گرفته و عفریت جهل و نادانی را به مسلخ نابودی کشاند و همراه با عاشقان روح الله، میلاد رهایی را نظاره گر شد. او با پخش نوارها و اعلامیه های انقلابی امام خمینی (ره) قاصد و پیام آور نور بود. پس از افول نظام طاغوت شهید قدیری دامنه فعالیت های خود را گسترش داد و با جمعی از دوستانش به تأسیس صندوق قرض الحسنه موسی بن جعفر (ع) و انجمن اسلامی همّت می گمارد. تا گرمابخش دل های محرومان و مستضعفان و شادی بخش قلوب رنج دیدگان باشد او از مکتب اسلام و عشق به پیامبر اکرم و ائمه هدی علیهم السلام که با جانش درآمیخته و با اعتقاد به کلام رهگشای “کُل یومٍ عاشورا وکُل عَرضٍ کربلا” راه خویش را انتخاب کرد و با فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) و تأسیس بسیج وارد مدرسه عشق میگردد.
وی پایگاه بسیج شهید مفتح محل را تشکیل می دهد و به تربیت و آموزش نیروهای مردمی مشغول می شود. او در سال۱۳۵۹ به جمع سبزپوشان سپاه پاسداران می پیوند و حفظ وحراست از آرمان های انقلاب اسلامی و سرکوبی بدخواهان نبرد حق علیه باطل را از کوهستان های صعب العبور و سر به فلک کشیده غرب آغاز نمود و با عزمی آهنین و رشادتی بی نظیر به مقابله با غائله کردستان می پردازد.
پس از بازگشت ازکردستان و آمادگی های نظامی، مسئولیت واحد آموزش و اعزام نیرو سپاه پاسداران شهرستان فلاورجان را به او سپردند. طولی نکشید تصمیم گرفت تا عازم جبهه گردد اما به علت نیاز داشتن به او در سپاه، از رفتن او به جبهه جلوگیری می شود اوکه با استفاده از نیروی اندیشه و فرهنگ عاشورایی در شور و اشتیاق جهاد فی سبیل الله می سوخت، در سال۱۳۶۰ با ایمان واتکال به نیروی لایزال خداوند برای حراست از استقلال، آزادی، عزت و سربلندی کشور و آرمان های والای مکتبش به جبهه فیاضیه آبادان اعزام می گردد و در دسته آرپیجیزنها در برابر تجاوز کفر جهانی که برای به شکست کشاندن انقلاب اسلامی و خاموش کردن نور پرفروغ الهی می کوشیدند، ایستاده و در جبهه حق می درخشد.
او درعملیات ثامن الائمه و شکست محاصره آبادان شرکت می کند،عملیاتی که با همکاری سپاه پاسداران وارتش انجام گرفت و به عنوان حماسه ای جاودان درتاریخ مبارزات قهرمانانه ملت ایران در دفاع ازانقلاب و میهن اسلامی به یادگار ماندو بارشادت و فداکاری بی حدو حصر به دشمن حمله می برد. سپس به سبب ذکاوت و شجاعت هایی که وی در عملیات محرم داشته است ایشان را به مسئولیت فرماندهی گروهان انتخاب و پس از آن به دلیل تدابیر و بینش نظامی بالا به سمت فرماندهی گردان نهم از تیپ هشت نجف اشرف برگزیده می شود.
او همرزمانش را در میدان نبرد در برابر سختی ها وناملا یمات به پایداری واستقامت وا میداشت و به آنان روح شجاعت، شوق نبرد وامید به پیروزی ارزانی می داشت و به ایثار و فداکاری و از جان گذشتگی شان معنا و مفهوم می داد و شهادت رادرکامشان گوارا می ساخت و در نیمه شب های سنگر، مناجات با خدا و راز و نیاز با معشوق را هرگز فراموش نمی کرد.
او در سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی با سمت فرماندهی محور تیپ ۲ لشگر۸ نجف اشراف جاوید الاثر میگردد و دیده به جمال جمیل ذوالجلال می گشاید و همراه با دیگر چهره های محبوب شهیدان، جمال آن یگانه را به تماشا می نشیند و تنها خاطرات، دلاوری ها و حماسه سازی ها چیزی از او به دست خانواده اش رسیده است.
از شهید جاوید الاثر مصطفی قدیری وصیت نامه ای بر جای نمانده است و عشق او به شهادت از یادداشت ها و دست نوشته های او هویدا است:
((دوست دارم در معرکه جنگ، علی وار بمیرم نستوه و دلیر و بیدار در کربلای عشق و خون و ایثار، یک بار که سهل است دو صد بار بمیرم.))