صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

چهارشنبه ۰۳ خرداد ۱۴۰۲ - 24 May 2023
رزمنده عملیات کربلای 5 از شهرستان لردگان گفت: جز خدا و توکل و ایثار چیزی نداشتیم؛ اما دشمن هر آنچه که نیاز این نبرد بود در اختیار داشت.
کد خبر: ۹۰۹۸۶۲۱
|
۲۰ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۴

به گزارش خبرگزاری بسیج از استان چهار محال و بختیاری؛ به مناسبت سالروز عملیات کربلای 5 با یکی از بسیجیان و رزمندگان دفاع مقدس که در این عملیات حضور داشته گفتگویی انجام شد که تقدیم حضور شما مخاطبان عزیز می شود.

محمد روز دار در گفتگو با خبرنگار ما گفت: در جریان عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه در سخت ترین محور این عملیات در مقابل مقر فرماندهی لشکر ۱۱ عراق قرار داشتیم.

وی افزود: یگان هایی که در برابر ما حضور داشتند نیروهای مجرب سپاه سوم عراق بودند، که سرسختانه و جسورانه مقاومت می‌کردند. در محدوده نهر جاسم تیپ قمر بنی هاشم علیه السلام مأموریت داشت تا ضمن تصرف نونی شکل ها و هلالی های حد فاصل نهر دوعیجی تا نهر جاسم، جاده مهم و استراتژیک بصره، شلمچه را به کنترل خود درآورد و مقر لشکر ۱۱ عراق را تصرف نماید. این ماموریت با همکاری لشکر ۸ نجف اشرف به فرماندهی شهید احمد کاظمی بود.

روزدار افزود: پشت مقر فرماندهی لشکر ۱۱ درگیری بسیار شدیدی در جریان بود، اما مشکلات ما بیش از حد تصور بود. یعنی در مقابل امکانات  عراقی‌ها، نیرو و تجهیزات ما یک به صد بود. جز خدا و توکل و ایثار چیزی نداشتیم؛ اما دشمن هر آنچه که نیاز این نبرد بود در اختیار داشت. نیروی انبوه و آموزش دیده و مجهز به انواع سلاح، ادوات و تجهیزات، آتش پرحجم توپخانه ای، پشتیبانی هوایی توسط هلیکوپترها و هواپیماها.

این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: چنان عراقی‌ها می‌جنگیدند و مقاومت می‌کردند و آتش بر سر ما می ریختند که نتوانستیم وارد مقر لشکر ۱۱ شویم.  پشت یک خاکریز کوتاه و معمولی مستقر بودیم و حجم سنگین آتش عراقی ها اجازه و فرصت به دستگاه‌های مهندسی نمی داد که خاکریز بزرگتری احداث نمایند. در طول روز به کرات عراقی‌ها روی این محور عملیاتی از زمین و هوا پاتک می‌کردند و تا چشم کار می کرد تانک های مجهز و انبوه عراقی از جمله تانک های پیشرفته و مدرن تی ۷۲ به صورت ستونی و دشتبانی با پشتیبانی نیروهای پیاده کماندویی و ویژه، جهنمی از آتش بر روی ما می ریختند.

وی گفت: آن زمان سلاحی که مقابل هجوم تانکهای دشمن کارساز و مؤثر باشد نداشتیم. تعدادی انگشت‌شمار آرپی جی ۷ و یک دستگاه تانک که با توجه به کوتاه بودن خاکریز کاری از تانک ساخته نبود.

این رزمنده عملیات کربلای 5 افزود: تنها سلاح ما ایمان و اراده آهنین رزمنده‌ها بود، که به دشمن فرصت و اجازه می‌دادیم تا نزدیک خاکریز و ۱۰۰ متری که می رسیدند، یک دفعه تمام آرپی جی زن ها با ندای دشمن شکن الله اکبر شلیک می ‌کردند و کافی بود یکی یا دوتا از تانک‌های جلودار را بزنیم، تا بقیه آن ها فرار کنند.

روزدار گفت: در فاصله بین دو پاتک با جوانی که صندوق های مهمات را می آورد پشت خاکریز آشنا شدم و در همین فرصت کم پرسیدم تو از گردان ما نیستی عضو کدام گردانی؟ با خنده جواب داد: اینجا لشکر ها و گردان ها همه متعلق به خدا هستند و آن طرف آن خیل عظیم سپاه هم دشمنان خدایند. گفت اهل اصفهانم و تازه داماد هستم شب اول دامادی ام بود که دوستان اطلاع دادند عملیات کربلای ۵ شروع شد، از منزل فرار کردم و شب سوم خودم را به عملیات رساندم و الان سه روز است این حلقه دامادی و عروسی خانومم به دستم است. دست هایش با حنا رنگ شده بود و گفت ادامه دامادی ان شاء الله در کنار حوریان بهشتی.

روزدار ادامه داد: این رزمنده گفت: آرزو دارم "حنظله غسیل الملائکه" نهر جاسم باشم. این را گفت که پاتک عراقی ها شروع شد. باران آتش زمین و آسمان را به هم پیوند زد. داشتم شلیک می کردم، که چند گلوله تانک جلوی خاکریز منفجر شد و  ترکش‌هایی به من اصابت کرد و یک دفعه متوجه شدم همان جوان تازه داماد نیست. بعد از چند ثانیه دیدم دستش که حلقه دامادی بر انگشتانش بود کنارم به زمین افتاد. او مورد هدف گلوله تانک قرار گرفت. از جسم رعنا و برومندش تنها همان دستی را دیدم که عروس خانم با امید و  آرزو حلقه بر آن کرده بود.

ارسال نظرات