صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

جمعه ۰۵ خرداد ۱۴۰۲ - 26 May 2023
همسر شهید مدافع حرم سید اسماعیل سیرت نیا ماجرای پیامی که همسرش به امام خامنه ای فرستاد را روایت می‌کند.
کد خبر: ۹۱۸۷۱۱۲
|
۱۱ آبان ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۸

به گزارش خبرگزاری بسیج از رشت, شهید مدافع حرم "سید اسماعیل سیرت‌نیا" آبان 94 در جریان عملیات محرم در نزدیکی شهر حلب به شهادت رسید. سید اسماعیل متولد 1357، در شهر رشت و بزرگ شده شهرری بود. سید از جمله شهدایی بود که در زمان حیات کوشش برای آگاهی‌بخشی به جامعه را سرخط فعالیت‌های خود قرار داده بود به گونه ای که با فهم و بینشی مثال‌زدنی، اوقات خود را وقف بصیرت‌افزایی در میان اهالی گیلان کرده بود. پدرش می‌گفت سید اسماعیل نه پول داشت، نه پارتی و نه تحصیلات دانشگاهی، اما دل باصفایی داشت که از همه همشهریانش دل برده بود؛ آنچنان که اهالی گیلان خود لقب «علمدار جبهه فرهنگی گیلان» را به او داده بودند.

شهید سیرت‌نیاز اهل کار سیاسی « فراجناحی» و «انقلابی» بود. او با آگاهی از نفوذ جبهه ملی و نهضت آزادی در میان برخی از همشهریان گیلانی‌اش، با جدیت به دنبال خنثی‌سازی نفوذ مانور ضد انقلاب در میدان عمل فرهنگی بود. حاج احمد متوسلیان را اگرچه هرگز ندیده بود، اما به عنوان الگو برای خود برگزیده و در فعالیت‌های سیاسی، فرهنگی و نظامی از او تاسی می‌جست.

پدرش همواره از «رافت» شهید برایمان می‌گوید و این که تقریبا تمام حقوق ماهانه خود را صرف دستگیری از فقرا و محرومان می‌کرد. محل امرار معاش شهید سیرت‌نیا،‌ شالی‌کاری سالانه‌اش بود اما از همین محل بسیاری از کسانی که به بیماری صعب‌العلاج مبتلا بودند و برای درمان ناگزیر به فروش زمین می‌شدند را دستگیری می‌کرد تا تنها منبع گذران زندگی‌شان را از دست ندهند. بعضا حتی به نام خود وام می‌گرفت، قرض می‌کرد و خرج درمان در بهترین بیمارستان تهران را برایش فراهم می‌کرد، در خانه استیجاری خود میزبان فرد در دوره نقاهت بود و در نهایت او را راهی گیلان می‌کرد.

مردم گیلان هم این خلوص و روحیه انقلابی او را در زمان تشییع پیکرش به نیکی جواب دادند. خیلی‌ها می‌گفتند جمعیتی که در مراسم تشییع شهید سیرت‌نیا در گیلان گرد آمده بودند، چیزی از انبوه مشتاقانی که به مراسم تشییع سردار شهید حسین همدانی در شهر همدان رفته بودند، کم نداشت.

اوقات شهادت سید هم ممتاز بود. زمانی که بچه‌های لشگر حیدریون عراق در محاصره دشمن بودند، سید وارد منطقه شد و با شعار و رجزخوانی به زبان عربی و دم گرفتن ذکر «حیدر»، تعدادی از مجروحان را نجات داد. این روند روحیه بقیه همرزمان عربش را هم تقویت کرد و سرانجام محاصره شکست. اما زمانی که قصد داشت پشت رل خودرو بنشیند، تیری از پشت کمر بین دو جناق او را شکافت و از پهلوی چپش خارج شد. سید میان معرکه‌ای که جان داد که خود قهرمان یکه‌تازش بود.

همسرش می‌گوید جز شهادت، حقش نبود. حتی حالا و در خواب هم، هر کسی شهید سیرت‌نیا را ملاقات می‌کند، او را در حال تلاش و فعالیت می‌بیند. او را در زمره آدم‌هایی دسته‌ّبندی کرد که خستگی را خسته می‌کنند. می‌گفت خواب پنج دقیقه‌ای آقا سید در حالت نشسته، برایش به مثابه خواب یک ساعته افراد عادی را داشت.

همسرش شهید را در سه واژه «ولایت‌پذیری»، «مهربانی» و «بصیرت» خلاصه کرد و گفت عاقبت تلاش‌هایش برای تاسی از شهدا، به نتیجه‌ای که می‌خواست رسید؛ دست آخر شهدا خودشان سید را خریدند و با خود به عرش اعلا بردند.

یکی از خاطرات شیرین این بانو از شهید آقا سید اسماعیل سیرت‌نیا، امید و روحیه انقلابی او در تلاطم‌های فتنه 88 بود. روزی سید با وجود خستگی زیاد، سرخوش به خانه آمد و گفت که برای امام خامنه‌ای (مدظله) پیغام فرستاده است. به واسطه دوستی پیغام داده بود: آقا خیالتان از رشت راحت باشد؛ اینجا یک سرباز دارید!»

انتهای پیام/

ارسال نظرات