صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ - 16 June 2023
شاه امیریان
بیاد شهیـــد بی سر 14 فروردین:
او ذوب در شهادت بود، قبرش را با دست خود در کتابخانه مسجد المهدی (ع) قبل از انقلاب کنده بود، قبری که درست به اندازه تن بی سرش بود. می گفت: «من شرم دارم که در محضر آقایم اباعبدالله (ع) سر داشته باشم».
کد خبر: ۸۵۰۷۸۷۶
|
۱۴ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۶
به گزارش خبرگزاری بسیج از فارس، «شهید حاج شیر علی سلطانی» در سال ۱۳۲۷هجری شمسی در محله کوشک قوامی شیراز به دنیا آمد. تحصیلات خود را از مکتب خانه شروع کرد و به دلیل علاقه بسیاری که به معارف اسلامی داشت در یکی از مدارس حوزه علمیه به تحصیل علوم دینی پرداخت. بعد از پیروزی انقلاب به سپاه پاسداران پیوست.



جنگ تحمیلی که شروع شد، همراه لشکر 19 فجر برای مبارزه با صدامیان به جبهه های حق علیه باطل شتافت. خیلی زود مسئول تبلیغات لشکر شد. آن قدر خاضع و افتاده بود که شیرعلی را یک معلم اخلاق می دانستند.

او ذاکر اهل بیت بود. از ایام جوانی دل سروده های خود را که از زلال روحی آرام و ملکوتی سرچشمه می گرفت با صدای دلنشین و خوش آوای خویش در هم آمیخته و مجالس و محافل مختلف مذهبی و شامگاهان مغموم جبهه را با طنین کلام آسمانی خود شور و حالی خاص می بخشید. هنوز آوازهای زخمی او از گوشه گوشۀ جبهه های جنوب به گوش می رسد.


شهید حاج شیرعلی سلطانی عاشق سالار شهیدان امام حسین (ع) بود. او در مناجات صبحگاهی خویش شهادتی حسین گونه را از خدا طلب می کرد. سرانجام در عملیات فتح المبین با لبی تشنه و جسدی بی سر بر خاک افتاد، سری که در آن به جز عشق و شور حسینی چیزی نبود.



سرانجام در فروردین سال 61 در عملیات فتح المبین منطقه شوش تپه 122، صدامی‌ها یک آرپی‌جی زدند و سر حاج‌ شیرعلی سلطانی از بدنش جدا شد و با لبی تشنه به شهادت رسید.


او ذوب در شهادت بود، قبرش را با دست خود در کتابخانه مسجد المهدی (ع) قبل از انقلاب کنده بود، قبری که درست به اندازه تن بی سرش بود. می گفت: «من شرم دارم که در محضر آقایم اباعبدالله (ع) سر داشته باشم».

سردار اسدی یکی از سرداران بزرگ سپاه درباره شیرعلی سلطانی می گوید: او سر نداشت و ممکن بود در بین شهدا گم شود، لذا یکی از رزمنده‌ها با ماژیک روی سینه او اسمش را نوشت تا بعداً به راحتی پیدایش کنند.

دوستان نقل می‌کردند بعد از چند روز، این شهید و تعدادی دیگر از شهدا را به شیراز بردیم؛ نماز به امامت آیت‌الله حائری شیرازی بر پیکر مطهر این شهدا خوانده شد و بنا بود این شهدا در قطعه شهدا دارالرحمه دفن شوند.

ارسال نظرات