صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

جمعه ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ - 02 June 2023
علی اشرف خانلری
خبرگزاری بسیج: صدای جیغ و تیزی دارد؛ خودش می گوید: یک شب بعد از اینکه در مسجد محل اذان گفتم، یکی از پیرمردها که از صدای من اعصابش به هم ریخته بود جلویم را گرفت و به من اعتراض کرد. من هم ناراحت شدم و چند وقتی قهر کردم و دیگر به مسجد نرفتم.
کد خبر: ۸۵۱۹۵۵۷
|
۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۲

اینها را رضا جعفری در سی و سومین دوره مسابقات استانی قرآن، عترت و نماز (یادواره شهید غیوری) ویژه دانش آموزان شهرستان های استان تهران  می گوید و ادامه می دهد: چند مدتی بود که چند نفر از پیرمردهای مسجد به من خشن نگاه می کردند، یکی از آنها به من گفت دیگر اذان نگویم چون همه را از مسجد فراری می دهم، من هم از این حرف او خوشم نیامد و دیگر به مسجد نرفتم اما بعد از چند روز آن مرد که متوجه شده بود غیبت من به خاطر حرف های اوست، نزد من آمد و از من دلجویی کرد و گفت منظوری نداشته ام من هم دست او را بوسیدم و گفتم اشکال از من بوده است چون میکروفون را بیش از حد به دهانم می چسباندم و صدایم آزار دهده بوده است. الان هر وقت اذان می گویم سعی می کنم صدایم را بالا ببرم و میکروفن را از دهانم دور نگه دارم که کسی اذیت نشود.

جعفری در مدرسه علوی پیشوا درس می خواند. او می گوید: امام جماعت مسجد وقتی متوجه توانایی هایم در اقامه اذان شد به من اجازه داد که در مسجد اذان بگویم. بعد از اینکه

در مسجد اذان می گفتم دیدم توانایی دارم در مسابقات قرآن عترت و نماز شرکت کنم سال 90 رتبه اول مسابقات را به دست آوردم و تلاش کردم در مسابقات استانی هم شرکت کنم در این مسیر آقای کریمی قاری و داور مسابقات کمک و مشوق من بود.

 رشته من قرائت است اما سی دی های قرآن استادان قاری را با دقت گوش کردم و    پیشرفت های قابل ملاحظه ای پیدا کردم. در خانه، مسجد و حسینیه محله مان تمرین می کردم. علاوه بر این، دوستانم را نیز تشویق کردم به این مسیر وارد شوند. حتی یکی از آنها که همسطح خودم بود از من هم پیشی گرفته. هم او مشوق من است و هم من مشوق او هستم حاج آقا معصومی مسئول فرهنگی مسجد 14 معصوم و حاج آقا اسفندیاری امام جماعت مسجد خیلی به ما در این راه کمک کرد. از پدر و مادرم هم تشکر می کنم در این راه برای من سنگ تمام گذاشتند با حاج آقا اسفندیاری برای اجرای سرود به شبکه 7 آموزش هم رفته ایم. 

 

 

ارسال نظرات