صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

جمعه ۰۲ تير ۱۴۰۲ - 23 June 2023
دسته دسته شهید می‌آید، دست بسته شهید می‌آید
تعدادی از شاعران در روزهای اخیر پس از شنیدن خبر تفحص شهدای غواص، سروده‌های خود را تقدیم به آنان کردند.
کد خبر: ۸۵۲۱۹۴۷
|
۰۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۲

به گزارش خبرگزاری بسیج، تعدادی از شاعران جوان کشور همزمان با خبر کشف پیکرهای 175 شهید غواص، با سروده‌های خود به استقبال از این عزیزان رفته‌اند. تعدادی از سروده‌های این شاعران به شرح ذیل است:

وحیده افضلی

بوی دریا گرفته‌اند امروز، کوچه‌ها، خانه‌ها، خیابان‌ها
لشکر آب‌ها سرازیرند، بی‌توقف به سوی میدان‌ها

دسته دسته شهید می‌آید، دست بسته شهید می‌آید
جان تازه گرفته‌ایم انگار از حضور غریب بی‌جان‌ها

صد و هفتاد و پنج زنده به گور! صد و هفتاد و پنج مرد صبور
صد و هفتاد و پنج سَر که زدند، دل به دریای موج و طوفان‌ها

صد و هفتاد و پنج دریا، نه، صد و هفتاد و پنج اقیانوس
که وجود زلالشان دارد نسبتی با تمام باران‌ها

مرد رفتند و مرد برگشتند، سرفراز از نبرد برگشتند
از زمستان سرد برگشتند، آن بهارآوران دوران‌ها

خبر زلف کیست می‌آید؟ چه نسیم خوشی‌ست می‌آید
بوی پیراهنِ که در باد است؟ که پریشان شدند کنعان‌ها

صد و هفتاد و پنج دریایی، خاک خورده به خانه می‌آیند
خبر آورده‌‌اند نزدیک است، روز پیروزی مسلمان‌ها

***

حمیدرضا اقبال‌دوست
غواص‌های پرنده

سال‌ها پیش
با دست‌های بسته و
سرهای زیر آب
پرواز کرده‌اند و
به اوج رسیده‌اند
یکصد و هفتاد و پنج پرنده عاشق
این اندام‌های پوسیده و
استخوان‌های در هم تنیده
آمده‌اند تکان‌مان دهند
شاید چشم‌هایی گشوده شوند
شاید شرم
دست‌های باز بعضی‌ها را
از دست‌درازی
بر سفره‌های کوچک
باز دارد

***

غلامعباس سعیدی

بگو بگو بگو از گل، گلی که پرپر شد
بگو بگو بگو از نخل‌تر که بی سر شد

ز غنچه‌های بهاری که پایمال شدند
به زیر پای خزان زنده زنده چال شدند

کبوتران سپیدی که بال وا کردند
در این کرانه وحشی مرا رها کردند

بگو ز مهر و ز سجاده و ز انگشتر
وضوی خون و نماز و گلوله و سنگر

ز درد و داغ تو امشب سراغ می‌گیرم
از این تنور عطش نان داغ می‌گیرم

بیا و سایه بر این دل دل کباب‌انداز
" که گفته اند نکویی کن و در آب انداز"

به باغ‌ها سهی و ناز می‌شناسندت
در آسمان پر و پرواز می‌شناسندت

تو نعش سرخ ستاره بدون سر دیدی
به خون تپیدن خورشید شعله‌ور دیدی

تو یادگار تب و تاب و التهاب منی
تو شهد و شاهد و شمع و شب و شراب منی

ارسال نظرات