صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ - 03 June 2023
یکی از زائران هم استانی که به همراه خیل عاشقان اباعبدالله الحسین(ع)، با پای پیاده راهی کربلا شده، در وصف شور و حال خود شعری سروده است.
کد خبر: ۸۶۰۱۲۰۸
|
۰۷ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۵
به گزارش خبرگزاری بسیج از بوشهر؛ در بهترین لحظات زندگی، دست تقدیر به همت یکتای ماندگار، مرا به‌جایی کشاند که مأوا و جایگاه عاشقان و دلباختگان و دل‌سوختگان است و میلیون‌ها در حسرتش سوختند و آرمیدند و آرزویش را به کام خاک‌ها سپردند؛ اما این حقیر در زمان حیات، با آن‌همه خطا، افتخار بوسیدن آستان جانان نصیب این بی‌مقدار گردید و مرا در حیرت که خدایا این خطاکار عاصی کجا و حرم یار کجا؟

سال‌ها نالیدم و گفتم خدایا عاشقی سرگشته‌ام / عاشق یاری که از جان بر وصالش تشنه‌ام

ناله‌ی زارم شنید آن باوفای ذوالکرم / دست بر قلبم نهاد و تاج فخری بر سرم

دست تب‌دار دلم بگرفت بردم سوی دیر(مجالس امام حسین) / مرغ قلبم پرکشید و سوی دلدارش به سیر

هرچه این مرغ حزین دل پرید / چشم خون‌بار و دل پردرد من، یارش ندید

ناله‌ای جانانه کردم، کار ولی ذوالمنن / یکدمی فریاد رس، رحمی نما بر جان من

گرچه می‌دانم که این مأوا از آن خامس است / بهر قلب زار من، این نوشدارو ناقص است

مرهم و آرامش درد دلم دیدار اوست / اندر این مأوا همه درد و غم و پندار اوست

من مجسم یار خواهم نی نوای بانگ نی ش / گرچه وصف عیش باشد نصف عیش

حی داور چون نوای من شنید / گفت ای خیل ملک، یکدم به فریادش رسید

درد او زخم عزای بیدلی است / پرچم دردش حسین بن علیست

و به حرم و پابوس امامم مشرف شدم

کربلایی عبدالحمید خوش طینت - کربلای معلا

ارسال نظرات