صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲ - 19 January 2024
موج انفجار به گوشم صدمه زد و الان با مشكلات زيادي مواجه هستم. شايد اگر تركش مي‌خوردم كارم راحت‌تر بود و بهتر مي‌پذيرفتند. گوشم دائم سوت مي‌زند. دارم شنوايي‌ام را از دست مي‌دهم.
کد خبر: ۸۶۴۴۷۲۶
|
۱۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۱

به گزارش خبرگزاری بسیج، سيدعلي احمدي از رزمندگان ارتشي دفاع‌مقدس در خصوص مشکلاتش در روزنامه جوان طرح مسئله كرده و از دغدغه‌هايش مي‌گويد.

من سال 1342 در تهران متولد شدم. 20 ساله بودم كه به عنوان سرباز ارتش از ( لشكر 21 حمزه) و در ابتداي سال 62 در خط مرزي شرهاني حضور داشتم. در اسفند62 به عمليات خيبر رفتم و در اين عمليات حضور داشتم. من توپچي تانك بودم و در عمليات خيبر داخل تانك بودم. زماني كه دچار موج انفجار شدم شايد دو روز غذا نمي‌خوردم و به حال خودم رها شده بودم. كسي نبود مرا به بيمارستان ببرد. چون آن زمان بيمارستان نرفتم و پرونده ندارم مي‌گويند جزو جانبازان به حساب نمي‌آييد. به من درصد ندادند. تا حالا هر پيگيري كه داشتم ارتش جوابگو نيست. هيچ پرونده جانبازي ندارم. فقط يك كارت به من دادند كه نشان مي‌دهد 22 ماه جبهه بودم.

موج انفجار به گوشم صدمه زد و الان با مشكلات زيادي مواجه هستم. شايد اگر تركش مي‌خوردم كارم راحت‌تر بود و بهتر مي‌پذيرفتند. گوشم دائم سوت مي‌زند. دارم شنوايي‌ام را از دست مي‌دهم. با اين حالم وقتي جانبازان 70 درصد را مي‌بينم شرمنده هستم. توقع آنچناني ندارم. اگر الان هم بگويند به عراق و سوريه برو و از اسلام دفاع كن حاضرم جانم را در راه دينم فدا كنم. فقط به قول حضرت امام، لااقل مسئولان نگذارند جانبازان در پيچ وخم زندگي گم شوند. لااقل نگذارند روحيه آدم از دست برود.

تنها راه براي حل مشكلاتم اين است كه ايثارگران ارتش مرا به كميسيون بفرستند. موج انفجار، گوشم را دچار صدمه كرد. شنوايي‌ام را دارم از دست مي‌دهم. بايد سمعك بادي بخرم كه 2 ميليون هزينه‌اش است، اما با اين هزينه‌هاي زندگي نمي‌توانم سمعك بخرم. ايثارگران ارتش بايد پاسخگو باشند اما در پيگيري‌هايي كه تاكنون داشتم پاسكاري مي‌كنند و مي‌گويند بايد آثار مجروحيت داشته باشي و پاسخگو نيستند. از طريق رسانه شما خواستم تا حرفم را به گوش مسئولان برسانم.

نویسنده : زينب محمودي عالمي

ارسال نظرات