صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

جمعه ۰۶ مرداد ۱۴۰۲ - 28 July 2023
گزارش از دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهیدمدافع‌حرم«احمد اعطایی»
وقت باطلی در زندگی‌اش وجود نداشت و به پدر و مادر بسیار احترام می‌گذاشت و دست پدر و مادر را می‌بوسید و از دعای خیر پدر و مادر به مقام شهادت رسید.
کد خبر: ۸۷۳۴۴۱۷
|
۰۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۶
به گزارش خبرگزاری بسیج، نمایندگان جامعه قرآنی کشور , در راستای تجلیل از خانواده‌های معظم شهدای قرآنی و آشنایی با زندگینامه و سبک زندگی آنها، در هجدهمین دیدار خود طی سال جاری به دیدار خانواده شهید مدافع حرم «احمد اعطایی» رفتند.

پاسدار بسیجی شهید مدافع حرم«احمد اعطایی» متولد 7 شهریور 1364 و ساکن محله فلاح تهران بود و دانشجوی مهندسی برق بود که به‌صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم و مردم مظلوم سوریه، راهی آن دیار می‌شود که در 21 آبان ماه 94 و آخرین روز ماه محرم الحرام، همراه با سه تن دیگر از دوستانش«سید مصطفی موسوی»، «مسعود عسگری» و «محمدرضا دهقان امیری» به شهادت می‌رسد.

در ابتدای این دیدار خواهر شهید گفت: خدا را شاکرم که احمد لایق بود که توانست این درجه را کسب کند و این توفیق نصیب من شد که بتوانم خواهر شهید باشم. احمد در راهی رفت که جزو شهدای مدافع حرم شد و الحمدالله به خاطر خصوصیات ویژه‌ای که داشت خداوند شهادت را به احمد عطا کرد.

احمد اخلاص ویژه ای داشت و خالصانه از نیازمندان دستگیری می‌کرد و بی منت و از صمیم وجود کار می‌کرد و نسبت به مسائل شرعی و اسلامی بسیار پای بند بود. مسئله امر به معروف که در جامعه ما محجور مانده است را به خوبی انجام می‌داد و به آن پای‌بند بود. به پدر و مادر بسیار احترام می‌گذاشت و دست پدر و مادر را می‌بوسید و از دعای خیر پدر و مادر به این مقام رسید.

می‌گفت در جایی که اسلام و انقلاب در خطر باشد من آرام و قرار ندارم

در دوران فتنه با اینکه تازه ازدواج کرده بود اما خالصانه به دفاع از انقلاب می پرداخت و می‌گفت در جایی که اسلام و انقلاب در خطر باشد من آرام و قرار ندارم و آن‌قدر سرشار از محبت بود که نبودش برای ما خیلی سخت است. دختران من که در حال حفظ قرآن بودند را بسیار تشویق می‌کرد و می‌گفت بسیار خواشحالم که بچه ها قرآن می‌خوانند. بسیار ولایی و ولایت پذیر بود و گوش به فرمان حضرت آقا بود و احترام و دستگیری از نیازمندان واقعا در وجودش موج می‌زد و کمک به مستمندان و تهیه جهیزیه برای نوعروسان نیازمند پیشرو بود.

در ادامه همسرشهید اعطایی گفت: احمد در فعالیت های قرآنی مسجد فعالیت داشت و حفظ جزء 30 را شروع کرده بود و به دیگران هم توصیه می‌کرد که قرآن را حفظ کنند و در بیشتر مواقع در کلاس‌های تفسیر موضوعی شرکت می‌کرد و آیات موضوعی را حفظ می‌کرد و خیلی دوست داشت بچه ها طلبه شوند.

به زندگی ساده و ساده زیستی بسیار اهمیت می‌داد

در پنج سال زندگی مشترک به یاد ندارم که با بچه ها رفتار بدی داشته باشد و اگر بچه ها رفتار بدی می‌کردند آن ها را به روشی به کار بدشان آگاه می‌کرد و همیشه با اینکه خسته از سر کار بر می‌گشت اما با بچه ها مهربان بود و با آنها بازی می‌کرد.  از همان روزهای اول خواستگاری عمل به صحبت های‌حضرت آقا را بسیار تاکید می‌کرد و به زندگی ساده و ساده زیستی بسیار اهمیت می‌داد.

در خاتمه همسر خواهر شهید «احمد اعطایی» اظهار داشت: زمانی که احمد در دوران نوجوانی بود من وارد خانواده اعطایی شدم و از ابتدای شکل گیری شخصیت احمد با او بودم  و ارتباط خوب و نزدیکی با احمد داشتم و بسیاری از دغدغه ها و مسائلش را با من مطرح می‌کرد. در بحث تعصبات دینی در بین خانواده و بچه های مسجد سرآمد بود و در بسیاری ها به احمد خرده می‌گرفتند ولی او اصلا از موضع خودش کوتاه نمی‌آمد.

من چیزهایی در اینجا دیده ام که مطمئن هستم برنمی‌گردم

در بسیاری از جلسات روضه با هم شرکت می‌کردیم و جنس گریه کردن و نوع گریه کردنش با بقیه فرق داشت و در همان لحظات اول مراسم گلوله‌های اشک از چشمش جاری می‌شد. وقتی به سوریه رفت ما بصورت اتفاقی متوجه این موضوع شدیم و در تماس تلفنی که با هم داشتیم به احمد گفتم «بیا خانواده تو را یکبار ببینند و از آنها خداحافظی کن» اما احمد به من گفت «از من نخواه که برگردم و دوباره هوایی شوم و نتوانم به سوریه برم. من چیزهایی در اینجا دیده ام که مطمئن هستم برنمی‌گردم».

مهر و محبت در وجود احمد کاملا احساس می‌شد و لبریز از مهر و محبت بود و وقت باطلی در زندگی‌اش وجود نداشت و در صندوق خیریه ای در بازار عضو بود و به خانواده های بی‌بضاعت کمک می‌کرد و به حفظ قرآن اهمیت می‌داد و جلسات تفسیر موضوعی قرآن را پیگیری می‌کرد.

ارسال نظرات