صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ - 20 June 2023
بخشی نیا یکی از رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس است که خاطره‌ای را از شهید علی خوش‌لهجه جوان 19ساله بی‌سیم‌چی که لقب مستجاب‌الدعوه را گرفت، برایمان تعریف می‌کند.
کد خبر: ۸۷۵۴۴۲۶
|
۰۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۹:۲۰
محسن بخشی نیا از رزمندگان دوران دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری بسیج در قم، با اشاره به خاطره‌ای از شهید 19 ساله بی‌سیم‌چی که لقب شهید مستجاب‌الدعوه را گرفت، اظهار داشت: شهید علی خوش‌لهجه پیک فرماندهی بود و قبل از عملیات از ما بی‌سیم تحویل گرفت با یه برگه کد و رمز و با آموزش مختصر وارد عملیات والفجر 8 شدیم.

وی ادامه داد: عملیات والفجر 8 در زمستان سال 64 انجام شد که این شهید بی‌سیم‌چی سردار فتوحی، جانشين فرمانده لشکر بود(فرمانده لشکر هم بعد از شهید زین‌الدین سردار جعفری بود).

این رزمنده دوران جنگ افزود: عملیات در کارخانه نمک که20 کیلومتر در عمق خاک عراق بود را شروع کردیم که در روز 4 یا 5 عملیات هوا هنوز تاریک بود و کاملاً روشن نشده بود که حاج احمد فتوحی با شهید دل آذر قرار گذاشتند که  براي هماهنگی بیشتر همدیگر را ببینند

وی اضافه کرد: شهید دل آذر جناح سمت راست را با دو گردان و سردار فتوحی هم با دوگردان سمت چپ را فرماندهی می‌کردند و یک دژی هم به طول 4 کیلومتر در بین این دو بود؛ حال قرار بود سردار فتوحی به‌صورت حضوری با شهید دل آذر جلسه بگذارد که سردار فتوحی سوار بر موتور و شهید خوش‌لهجه هم ترک موتور سردار فتوحی و بی‌سیم هم‌روی کول شهید خوش‌لهجه به سمت شهید دل آذر حرکت کردند.

بخشی نیا در ادامه بیان داشت: مدت کوتاهی از رفتن آن‌ها گذشته بود که شهید علی خوش‌لهجه بلند پشت بی‌سیم داد زد که "جواد جواد این پشت بزن" که صدا قطع شد که بنده و بی‌سیم‌چی فرمانده لشکر و شهید دل آذر شهید خوش‌لهجه را پشت بی‌سیم صدا زدیم ولی جواب ندادد.

وی تأکید کرد: این شهید و سردار فتوحی به مدت 4ساعت در شبکه نبودند و هیچ‌کدام جواب نمی‌دادند که درخواست گشت هلی کوپتر کردیم و شهید دل آذر هم با بیست نفر از رزمندگان برای بازرسی منطقه رفتند اما اثری از آن‌ها نبود و معلوم شد که عراقی‌های بجای مانده از عملیات قبل در سنگرها وقتی شهید خوش‌لهجه و سردار فتوحی از آن منطقه در حال عبور بودند آن‌ها را به رگبار می‌بندند که سردار فتوحی مجروحیت مختصری پیدا می‌کند اما شهید خوش‌لهجه مورد اصابت چند گلوله از پشت قرار می‌گیرد و از سمت چپ بر روی زمین می‌خورد و غلط خوران در آب‌گرفتگی‌های کنار جاده می‌افتد.

 این رزمنده دوران هشت سال دفاع مقدس خاطره اش را ادامه می‌دهد و می‌گوید: سردار فتوحی با مجروحیت مختصر خود از دست عراقی‌ها فرار می‌کند تا به رزمندگان عاشورا می‌رسد و بعد از 4 ساعت خود حاج احمد فتوحی روی خط آمد و گفت "محمد محمد احمد" و سردار جعفری جوابش را داد و شرح وقایع را می‌دهد و سپس ماشینی سردار فتوحی را به اورژانس برای مداوا می‌برد و تأکید می‌کنند که جنازه علی روی زمین نماند.

وی در ادامه افزود: رزمندگان در آن روز نتوانستند پیکر را به عقب برگردانند و فردای آن روز سردار فتوحی شخصاً برای برگرداندن پیکر شهید خوش‌لهجه  به منطقه می‌رود که به‌شدت مجروح می‌شود و به بیمارستان برای معالجه و جراحی منتقل می‌شود.

بخشی نیا خاطرنشان کرد: سردار فتوحی در دوره نقاهت 3 ماه خود در بیمارستان بوده که پدر شهید خوش‌لهجه به عیادت او می‌رود و می‌گوید "موتور شما و خود شمارا آوردند ولی علی من را نیاوردند".

وی اضافه کرد: در این سه ماه چندین اکیپ از رزمندگان برای برگرداندن پیکر علی به منطقه می‌روند ولی موفق نمی‌شوند علیرغم اینکه پیکر علی دست دشمن هم نبود و منطقه هم آن‌چنان نا امن نبود و این برای همه یکی از معماهای این عملیات بود تا وقتی این معما فاش شد که پیکر علی به دست آمد.

بخشی نیا ادامه داد: همه بی‌سیم‌چی‌ها بادگیری به تن داشتند که در جیب جلو آن‌ها وسایل ضروری خود را می‌گذارند، وقتی پیکر علی پیدا شد در دفترچه‌ای که با خود داشت در ابتدای آن با دست خط خود نوشته بود"خدایا دوست دارم این‌قدر پیکرم بر روی زمین بماند که مرا پاک بپذیری" که این اجابت شد.

وی در خاتمه عنوان داشت: بزرگان گفته اند که پیکر شهید قبل از اینکه بر روی زمین بیفتد تمام گناهانش بخشیده  می شود ولی این چه درخواستی بود که علی از خدا داشت، نمی دانیم؛ به همین دلیل سردار فتوحی این شهید را مستجاب‌الدعوه نامیده اند و نسل جوان را به او ارجاع می دهند.

ایشان ادامه داد  که تنها راه اصلاح سبک زندگی و نجات  از انحراف رجوع به سبک  زندگی ایرانی اسلامی است که نمود اصلی آن سبک زندگی رزمندگان و شهدا و خانواده های آنان در دوران 8 سال دفاع مقدس است.
ارسال نظرات