صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

دوشنبه ۰۱ خرداد ۱۴۰۲ - 22 May 2023
عبدالمجید فرائی:
خبرگزاری بسیج: استاد عبدالمجید فرائی، شاعر پیشکسوت و آئینی کشورمان شعری با عنوان " شط خون "سروده است.
کد خبر: ۸۷۶۰۴۰۸
|
۲۲ مهر ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۷
خبرگزاری بسیج: استاد عبدالمجید فرائی، شاعر پیشکسوت و آئینی کشورمان شعری  با عنوان " شط خون "  را سروده  است که در ادامه با هم می خوانیم :
 
روزعاشورا،چنان دل های ماآتش گرفت
 غم سراپا شعله ور، جان عزاآتش گرفت
 
هیچ درمانی ندارد ، این غم جان سوزما
چون که زین ماتم،دل آل عباآتش گرفت
 
هرکه وجدان داشت،اندوه گران،جانش فتاد
فطرت بیدار ، از این ماجرا ،آتش گرفت
 
می شود آرام شد امروز، ای آزاد مرد؟
جان هر بیگانه ی درد آشنا ،آتش گرفت
 
حرمله ،تیری رها کرد ازکمان کینه اش
شدسه شعبه تیر،باخون خدا آتش گرفت
 
دست عباس از بدن افتاد ، در شط فرات
شط خون،درسوگ آن،کان وفاآتش گرفت
 
 ازعلی اکبر چه گویم،شبه پیغمبر،چه کرد
هرکه دیدآن سرو خوبان،بی صداآتش گرفت
 
قاسم آن دردانه ی حق باورسودای عشق
شیر مردی بود ، در دام بلا ، آتش گرفت
 
جمله ی احباب،جان کردند،قربان حسین"ع"
جان به قربان حسینی که جدا آتش گرفت
 
آسمان  نالید ، باید گفت : می نالد هنوز
آن زمان که ، خیمه گاه کربلا آتش گرفت
 
نظم وشعر و قافیه، آمدبه تنگ ازفرط غم
در عزا ، گلواژه های شعرها آتش گرفت
 
خلوتی دور ازنظر، نالید شاعرغصه خورد
با خلوص و بی ریا ،بی مدعا آتش گرفت
ارسال نظرات