صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

يکشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۲ - 17 March 2024
عبدالمجید فرائی تقدیم می کند
استاد عبدالمجید فرائی، شاعر پیشکسوت و آئینی شعری با مضمون مهدویت و عنوان "آشتی" سروده است.
کد خبر: ۸۷۷۲۸۶۳
|
۱۵ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۱

به گزارش خبرگزاری بسیج، استاد عبدالمجید فرائی، شاعر پیشکسوت و آئینی شعری با مضمون مهدویت و عنوان " آشتی" سروده است که در ادامه با هم می خوانیم: 


ادعا داریم، از عشقت، همه دیوانه ایم
این چه عشق بی سرانجام است مابیگانه ایم


از تو می گوئیم: اما، با تو همره نیستیم
در مصالح، غرق و در افکار نقش خانه ایم


سود با سرمایه، مرا از تو، غافل می کند
در حساب و در کتاب خود، همه فرزانه ایم


گاه‎گاهی نیز با تو، نرد عشقی باخته
در حقیقت ما همه، در فکر آب و دانه ایم


وای بر ما، مدعی هستیم، اما بی عمل
همچنان، سرگرم عادات بد روزانه ایم


اژدهای نفس، ما را کرده از کویت جدا
بار سنگین گنه، اکنون به روی شانه ایم


غفلت ما را ببخشا، ای عزیز فاطمه "س"
لحظه ای ما را پذیرا باش، ما دیوانه‎ایم


گوشه‎ی چشمی به ما افکن ،که زیر و رو کند
شمع جان آرا توئی، ما گرد تو، پروانه ایم


ما زعطر چارده گل، از ازل مستیم و مست
نازنین، دلداده و مشتاق آن گلخانه ایم


آن قدر کوبیم در، تا وا کنی بر روی مان
باز کن در، انتظار لطف صاحب خانه ایم


ما خطا کاریم، کار تو، عطا و بخشش است
ما اسیر نفس سرکش، اندر این ویرانه ایم


آشتی کن، با سیه رویان هستی باخته
چشم بر دستان آن، بخششگر جانانه ایم


مفتخر هستیم، مهرتو، رفیق راه ماست
با "فرائی" روز و شب، مشغول برشکرانه ایم

ارسال نظرات