در شب آغاز امامت حضرت ولیعصر(عج) صورت گرفت
همزمان با سالروز آغاز امامت حضرت ولیعصر(عج) و در نخستین سالگرد شهادت خادم امام زمان(عج)، شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی، تولیت مسجد مقدس جمکران از خانواده این شهید مسیر دفاع از حریم ولایت تجلیل کرد.
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، سال 1394، اذان ظهر روز شهادت امام حسن عسکری(ع) در منطقه خانطومان در حلب سوریه یکی از مدافعان سرافراز حرم حضرت زینب(س) پس از اقامه نماز به دست تکفیریهای داعش دعوت مولایش را لبیک گفت و مقام والای شهادت که عمری در آرزویش بود نائل شد.
شهید حمید رضا اسداللهی از خادمان پژوهشی مسجد مقدس جمکران و از نخبگان روابط بینالملل و جبهه مقاومت بود که عمر گرانقدرش را در مسیر دفاع از ولایت سپری و در اوج جوانی با خونش درخت اسلام ناب را آبیاری کرد.
امشب در سالگرد عروج این مدافع حریم ولایت و خادم امام زمان(عج) در مسجد مقدس جمکران از خانواده وی تجلیل شد.
در این مراسم باشکوه که در شب آغاز ولایت حضرت ولیعصر(عج) برگزار شد، حجتالاسلام محمد حسن رحیمیان تولیت مسجد مقدس جمکران و جمعی از معاونین و مسؤولان این مکان مقدس از پدر این شهید مدافع حرم تجلیل کردند.
گفتنی است وصیتنامه این منتظر راستین حضرت ولیعصر(عج) نیز در این مراسم بین نمازگزاران مسجد مقدس جمکران توزیع شد.
به مناسبت سالروز شهادت این شهید سرافراز بخشهایی از وصیت نامه وی را مرور میکنیم.
خدا را بابت همه نعمتهایش شکر میکنم. خدا را بابت نعمت وجود اهلبیت(ع) شکر میکنم. خدا را بابت انقلاب اسلامی شکر میکنم. خدا را بابت نعمت ولایت فقیه شکر میکنم. خدا را بابت اینکه ما را در این برهه از زمان به دنیا آورد، در زمانی که خوبانی چون امام خمینی(ره) و امام خامنهای(حفظهالله) عهدهدار و پرچمدار این انقلاب بزرگ شدند شکر میکنم...
انقلاب اسلامی ثمره مجاهدت سرور زنان دو عالم است. انقلابی که ثمره خون امام حسین(ع) و یاورانش در کربلاست. انقلاب اسلامی ثمره زحمات همه خوبان، صالحین و شهدا در دورانهای گذشته و این دوران است. پس این موضوع مسؤولیت ما را بسیار سنگینتر میکند.
ای کسی که در مجلس اهلبیت(ع) خدمت میکنی! اگر این خدمت، به خدمت به انقلاب اسلامی منتهی نشود، مسیر را اشتباه رفتهای! چه زیبا گفت آن امام حکیم ما: «اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی»، پس بدانیم که هیأت ناب محمدی و هیأت آمریکایی هم داریم!
خدایا! ما را به خاطر همهی قصورات و کوتاهیهایی که در قبال انقلاب اسلامی داشتهایم ببخش و باقی عمرمان را هم خود و هم اهل و عیال و هم مال و آبرویمان را در خدمت این نعمت بزرگ قرار بده!
صحبتی دارم با سید و مولایم امام زمان(عج)
ای سید و مولای من!
آقاجان! از تو ممنونم به خاطر همه محبتهایی که در دورانی که در دنیا بودهام بر من ارزانی داشتهای و شرمندهام که شاکر این همه نعمت نبودهام؛ اما امید به رحمت و کرم این خانواده دارم و با این امید زندهام و جان میدهم.
گر چه برای تربیت شدن و سرباز شدن تو تلاشی نکردهام اما به آن امید جان میدهم که در آن روز موعود که ندا میدهند: «از قبرهایتان بیرون بیایید و به یاری مولایتان بشتابید» من هم به اذن مولایم در حالی که شمشیر به کمر بستهام از قبر بیرون آمده و پای رکاب تو آقاجان سربازی کنم. آرزوی بزرگی است و از دهان من بزرگتر، اما آقاجان! آرزو بر جوانان عیب نیست!
وقتی به غفلتها و بیخیالیهای خودم در زمانی که باید به یاری دین تو و انقلاب تو میپرداختم فکر میکنم، این آرزو برایم بزرگ میآید. اما لطف و کرم تو بزرگتر است.
در دوران زندگیام سعی کردم هیچ موضوع شخصی را از شما نخواهم و برای هیچ موضوع دنیایی شما را قسم ندهم، اما الآن در حرم جدت امام رضا(ع) شما را به مادرتان قسم میدهم که همهی جوانان این انقلاب اسلامی را و در آخر این حقیر عاصی را برای نصرت خودتان تربیت کنید و برای سربازی خودتان به کار بگیرید.
آقاجان! به من میگویند که تو زن و بچه داری، چرا به جهاد میروی؟ آقاجان! مگر من برای همسر و فرزندانم چه کردهام؟ هرچه بوده از لطف و عنایت توست. آقاجان! بعضیها نمیدانند که وقتی من از تو جدا شوم، آن روز باید نگران من و خانوادهام باشند و انشاءالله که آن روز را نبینند. من، همسر و دو فرزندم خودمان را سربازانی در پادگان تو میدانیم.
حال یکی از این سربازان عزم مأموریت دارد، مشکلی پیش نمیآید، چون فرمانده هست! فقط باید مواظب باشیم که از این پادگان خارج نشویم. آقاجان! تو کمکمان کن.
و زندگی چه شیرین میشود وقتیکه پادگان تو شود. این زندگی همان بهشت است.
روحش شاد
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: