صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

دوشنبه ۲۷ شهريور ۱۴۰۲ - 18 September 2023
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: کتاب اخلاق، زیاد نوشته‌اند. اما تا بروی و آنها را بخوانی و عمل کنی، فایده ندارد.
کد خبر: ۸۸۰۸۷۳۹
|
۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۹
به گزارش خبرگزاری بسیج، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: پس معلوم شد که صدق و پاکی از اساس راه این امّت است، لذا اخلاقیات و صفات، خیلی اهمیّت دارد. عملش هم خیلی خوب است. اگر علم به لفظ آن هم نداری مهم نیست. کتاب اخلاق، زیاد نوشته‌اند. اما تا بروی و آنها را بخوانی و عمل کنی، فایده ندارد. از خانه‌ات و از پدر و مادرت مشغول شو، تا به رفقایت. از جوانی شروع کن. پس از آن، برکتش با خداست. بی‌خود نیست که می گوید بهشت، زیر پای مادران است، زیرا فرمان بردن از مادر سخت است، مدام می‌گوید اینجایم را بگیر، آنجایم را بگیر. کجا رفتی؟ کجا می‌روی؟ بسم‌الله بگو، چرا راه نمی‌روی، چرا ... و همین طور مرتباً مادر به بچه‌اش وَر می‌رود. خدا هم فرموده است بهشت، زیر پای آنهاست. بعد از پدر و مادر که اولیاء انسان هستند، بعد معلّم است تا به حجّت خدا می‌رسد که فرموده است اَنَا وَعَلیٌ اَبَوا هذِهِ الامَّهَ (بحارالانوار جلد 16 صفحه 364). من و علی دو پدر این امت هستیم. همه پدر بزرگ‌ها پیدا شدند. دو پدر، هم شأن نیستند، زیرا انسان نمی‌تواند دو پدر هم سن و هم شأن داشته باشد. پدرمان یکی باید باشد، ولی پدر بزرگ، می‌شود. لذا پیامبر(ص) پدر بزرگ است و امیرالمومنین و ائمه(ع) پدران بعدی.
 
چقدر بوی پدر برای بچه‌ها خوب است. بعضی از شما هنوز جوانید و یادتان است وقتی را که بچه بودید و پدر بغلتان می‌گرفت. می‌گفت بچه جان بیا بغلم. عطر پدر را می‌شناسید. من کسی را بیست سال دوست داشتم. در این اواخر در قم به رحمت خدا رفت. پیاده به کربلا و نجف و مشهد می‌رفت. وقتی او را دیدم با خود مرتّب می‌گفتم چرا من او را این قدر دوست دارم. بعد دیدم گردنش یک چینی دارد عین پدرم بیچاره او شدم و از او مثل پدرم بهره هم بردم. هرچه می‌گفت من از او می‌پذیرفتم. هر چه من می‌گفتم او می‌پذیرفت. خدا او را رحمت کند و رحمت خدا گوارایش باشد.
 
به حرم حضرت معصومه(ع) علاقه داشت و اغلب کسانی که او را می‌شناختند، هر وقت می‌رفتند، می‌دیدند پای ضریح نشسته است. حرم حضرت رضا(ع) نیز همین طور. اگر مشهد بود از پیش از اذان تا بالا آمدن آفتاب، پای ضریح نشسته بود. در نجف و کربلا هم همین طور بود. هر جا که بود باید بین‌الطلوعین، در حرم باشد. با این حال بعضی وقت‌ها که من می‌رسیدم، یا تازه رسیده بودم و یا حال نداشتم، او به حرم نمی‌رفت. می‌گفت تو که اینجایی من نمی‌روم. می گفتم حرمت را برو، به اقتضاء عادت هم که شده باید بروی. ملکات که هیچ، آنجا حرم امام من است، تو برو. می‌گفت: نه، تو اینجا آمده‌ای من نمی‌روم. مرا داغ می‌کرد. می‌دانی با من چه می کرد؟ می گفتم پروردگارا من اینجا آمده‌ام که یک سلامی به او کنم، او حرم را رها می‌کند و برای من چای درست می‌کند تا بخورم.
 
 کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 166
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی
 
ارسال نظرات