صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

شنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۲ - 25 November 2023
در وصیت‌نامه شهید محمود آذربایجانی آمده است:
می‌دانم که این راه، «شهادت»، «اسارت» و «معلولیت» هم با خود به همراه دارد؛ پس این راه را کورکورانه انتخاب نکرده ام.
کد خبر: ۸۸۰۹۶۰۳
|
۲۹ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۰

به گزارش خبرگزاری بسیج در قزوین شهید محمود آذربایجانی در شانزدهم تیر 1345، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش، عبدالعلی در اداره آب کار می‌کرد و مادرش رقیه نام داشت تا پایان دوره ابتدایی درس ‌خواند.

 آهنگری و جوشکاری می‌کرد و از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم بهمن 1364، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد و برادرش مهدی نیز به شهادت رسیده است.

 

در وصیت مامه اینم شهید می خوانیم: سلام و درود خداوند بر رزمندگان پر توان اسلام؛ رزمندگانی که سفیران جمهوری اسلامی در جنوب و غرب کشورند.

شکر بی حد خدای تعالی را، که ما را نیز توفیق ایستادن در صفوف محکم رزمندگان عنایت فرمود.

حال که در جبهه هستم و سلاح برادر شهیدم را در دست گرفته و دشمنم را برای رضای خدا نشانه می‌روم، اعلام می‌کنم که آمدنم آگاهانه بوده و می‌دانم که این راه، «شهادت»، «اسارت» و «معلولیت» هم با خود به همراه دارد؛ پس این راه را کورکورانه انتخاب نکرده ام. و تا وقتی شهدا شمع محفل بشریتند ، هیچ مسلمانی راه را با چاه اشتباه نمی‌کند و من نیز آرزو داشتم که شمع جمع دوستان شوم و امیدوارم که با شهادتم بتوانم خدمتی کرده باشم؛ البته اگر خداوند بخواهد.

نمی‌گویم آرزویم - فقط و فقط  - شهادت است؛ نه! هدفم آوردن پیروزی برای اسلام و جمهوری اسلامی است؛ اما باز هم از خدا می‌خواهم که مردنم را شهادت در راه خودش قرار دهد.

... و باز به جهت عمل کردن به یکی دیگر از وظایفم نکاتی چند را به عنوان وصیت می‌نویسم:

سعی کنید پیرو ولایت فقیه باشید و از آن حمایت کنید، که امام حق بزرگی بر گردن ما دارد. او ما را از منجلاب فساد – که داشتیم در آن غرق می‌شدیم – نجات داد و صراط مستقیم را به ما نشان داد؛ پس ما هرگز دست از امام برنمی‌داریم و تا آخرین نفس پیرو خط رهبریم، حتی اگر در این راه تکه تکه شویم. پس وصیتم به شما «حمایت و پیروی از ولایت فقیه» است.

ای ملت ایران! به خود اجازه ندهید مه منافقین در داخل شما جایی پیدا کنند و به انقلاب ضربه وارد آورند؛ چون می‌دانم نسل منافقین را ریشه کن کرده و راه شهدا را ادامه خواهید داد، که شهیدان دینی بزرگ بر گردن مسلمان‌های دنیا دارند؛ پس به خون شهیدان سوگند، نشستن خیانت است و ما نمی‌گذاریم خون شهدا پای‌مال شود.

من در «کردستان» مبلغ 60 تومان از یک روستایی در «بانه» قرض کرده بودم، که از شما پدر و مادر عزیزم خواهشمندم این مبلغ را به آدرس: «کردستان – بانه، پایگاه حاج عبدل، روستای «حاج عبدل» ، برسد به دست کاکا محمود بقال» ارسال کنید.

1007/ت30/ب
ارسال نظرات