صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - 10 May 2023
به نظر من يك مسئول بايد در برابر رخدادها مسئولانه برخورد كند، نه اينكه بدون تحقيق و تنها از روي گزارش يكي از كارمندانش وارد عمل شود، من مجرم نبودم كه بخواهند بازداشتم كنند، حالا اسمم مدافع حرم باشد يا يك فرد عادي، نماينده قانون بايد قانوني و مسئولانه برخورد كند.
کد خبر: ۸۸۷۲۲۷۴
|
۲۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۳
به گزارش خبرگزاری بسیج مازندران، در چند روز گذشته تصاوير يكي از رزمندگان مدافع حرم كه در خان طومان سوريه به درجه 80 درصد جانبازي (طبق تأييد سپاه) نائل آمده است در فضاي مجازي منتشر شد كه حاكي از هتك حرمت به وي در دادگستري شهرستان محمودآباد استان مازندران بود.
تصاويري كه با چند خط توضيح اذعان مي‌كرد چطور اين جانباز مدافع حرم توسط مسئولان دادگستري بازداشت شده است. براي اطلاع از چند و چون ماوقع، با هماهنگي سپاه ناحيه مازندران با اين جانباز مدافع حرم گفت‌وگويي ترتيب داديم. فرشيد عزيزي در گفت‌وگو با ما عنوان كرد: «به اين دليل با روزنامه «جوان» به عنوان اولين رسانه گفت‌وگو كردم تا نظير چنين اتفاقاتي براي ساير همرزمانم رخ ندهد.»

من 14 فروردين سال 95 براي آخرين بار به سوريه اعزام شدم. 21 فروردين قبل از عمليات در خان طومان مجروح شدم و شهيد محمدتقي سالخورده و شهيد حسين بواس هم در اين عمليات همراهم بودند كه شهيد حسين بواس به فاصله نيم متري از من تركش به سرش اصابت كرد و به شهادت رسيد. آن روز موشك دست ساز جهنمي جبهه النصره نزديك ما اصابت كرد كه من از ناحيه پاي راست از روي زانو مجروح شدم و پاي راستم را قطع كردند. انگشت‌هاي دستم نيز قطع شد و آرنج دست راستم كارايي ندارد. عدم شنوايي گوش‌ها و سوختگي بدن هم به مجروحيتم اضافه شد. دو نفر از همدوره‌اي هايم و دو نفر از بچه‌هاي فاطميون همزمان كنارم با همان موشك به شهادت رسيدند. من هشت روز در بيمارستان حلب بستري بودم و دو ماه در بيمارستان بقيه الله بستري شدم كه 18 بار عمل جراحي شدم. جانباز 80 درصد سپاه هستم اما بنياد شهيد هنوز درصد نداده و درگير كارهاي اداري هستند.
 
چون بعد از جانبازي‌ام بيكار هستم تصميم گرفتم مشغول به كاري شوم و از بيكاري درآيم. دنبال عدم سوء پيشينه رفتم تا مغازه كوچكي داير كنم. وقتي به كلانتري رفتم بعد از انگشت نگاري گفتند به دادگستري بروم. براي گرفتن تمبر نزد خانمي كه كارمند دادگستري بود رفتم. آن خانم به من گفت بايد مبلغ 20هزارتومان را به حساب دادگستري واريز كنم. چون پايين آمدن از پله‌ها و رفت و برگشت به بانك برايم دشوار بود، گفتم اگر دستگاه كارت‌خوان داريد همين جا كارت بكشم. گفت دستگاه‌مان قابل استفاده نيست. وضعيت جسمي ام را توضيح‌ دادم كه پايم مصنوعي است، گفت مشكل خودتان است. من هم با ناراحتي فيش خام را از روي ميز برداشتم و با هر زحمتي بود رفتم و پول تهيه كردم. وقتي برگشتم به من گفتند كه بايد پيش رئيس دادگستري بروم. رفتم اتاقشان و ايشان با ناراحتي گفت شما به اين خانم توهين كرديد. گفتم من توهين نكردم و داشتم توضيح مي‌دادم كه در كمال تعجب ايشان يكهو با عصبانيت دستور بازداشتم را صادر كرد. يك مأمور بيرون اتاق بود كه وارد شد و با شدت و خشونت، كشان كشان مرا به سمت بازداشتگاه برد. هرچه گفتم پايم مصنوعي است قبول نكرد. طوري مرا كشيد كه بين راه نقش بر زمين شدم.

 آنجا افرادي كه مرا مي‌شناختند جمع شدند گفتند ايشان مجروح مدافع حرم است اما مأمور توجهي نكرد و دوباره دست مرا محكم گرفت و كشان كشان برد. در اين لحظه تعدادي از كارمندان و حتي همان خانمي كه از من شكايت كرده بود به اتاق رئيس دادگستري رفتند و وضعيتم را توضيح دادند اما آقاي رئيس سفت و سخت پاي دستورش ماند! نهايتاً به بازداشتگاه منتقلم كردند. چند دقيقه بعد آمدند از من تعهد گرفتند و با اصرار مردم مرا بيرون آوردند. چون در شرايط بد روحي و جسمي بودم تعهدنامه را امضا كردم اما دوستان ديدند كه چطور بر زمين افتادم و لباس هايم خاكي شد. بعد از اين اتفاق خيلي‌ها با من ابراز همدردي كردند. مردم براي خودشان و اعتقاداتشان حق قائلند. مردم مي‌گفتند با اين مسئول بايد برخورد شود.

من نمي‌دانم آن روز خانمي كه از من پيش آقاي رئيس! شكايت كرد چه به ايشان گفت كه چنين رفتاري نشان دادند. اما به نظر من يك مسئول بايد در برابر چنين حوادثي مسئولانه برخورد كند. نه اينكه بدون تحقيق و تنها از روي گزارش يكي از كارمندانش وارد عمل شود. من مجرم نبودم كه بخواهند بازداشتم كنند. حالا اسمم مدافع حرم باشد يا يك فرد عادي. نماينده قانون بايد قانوني و مسئولانه برخورد كند. من انتظار داشتم مسئولان روز و ساعت اول رسيدگي كنند اما كاري نكردند. تا اينكه دوستان در فضاي مجازي فعاليت كردند و خبرگزاري‌هاي معاند كه آتش بيار معركه هستند بر مدافعان حرم تاختند و تنور را گرم كردند! من خودم نمي‌خواستم حرفي در اين خصوص به بيرون درج كند اما براي اولين بار با روزنامه «جوان» مصاحبه كردم تا ديگر چنين برخوردي با ساير همرزمانم صورت نگيرد. وگرنه نمي‌خواهم آبروي كسي ريخته شود اما در مقابل نبايد توهين به مدافعان حرم عادي گردد.
زینب محمودی عالمی/
ارسال نظرات