ماجراي برخورد با يك جانباز مدافع حرم در دادگستري محمودآباد چه بود؟
نماینده قانون باید مسئولانه برخورد کند/ قانونمداران نباید بدون تحقیق درست با آبروی افراد بازی کنند
به نظر من يك مسئول بايد در برابر رخدادها مسئولانه برخورد كند، نه اينكه بدون تحقيق و تنها از روي گزارش يكي از كارمندانش وارد عمل شود، من مجرم نبودم كه بخواهند بازداشتم كنند، حالا اسمم مدافع حرم باشد يا يك فرد عادي، نماينده قانون بايد قانوني و مسئولانه برخورد كند.
به گزارش خبرگزاری بسیج مازندران، در
چند روز گذشته تصاوير يكي از رزمندگان مدافع حرم كه در خان طومان سوريه به
درجه 80 درصد جانبازي (طبق تأييد سپاه) نائل آمده است در فضاي مجازي منتشر
شد كه حاكي از هتك حرمت به وي در دادگستري شهرستان محمودآباد استان
مازندران بود.
تصاويري كه با چند خط توضيح اذعان ميكرد چطور اين جانباز
مدافع حرم توسط مسئولان دادگستري بازداشت شده است. براي اطلاع از چند و چون
ماوقع، با هماهنگي سپاه ناحيه مازندران با اين جانباز مدافع حرم گفتوگويي
ترتيب داديم. فرشيد عزيزي در گفتوگو با ما عنوان كرد: «به اين دليل با
روزنامه «جوان» به عنوان اولين رسانه گفتوگو كردم تا نظير چنين اتفاقاتي
براي ساير همرزمانم رخ ندهد.»
من
14 فروردين سال 95 براي آخرين بار به سوريه اعزام شدم. 21 فروردين قبل از
عمليات در خان طومان مجروح شدم و شهيد محمدتقي سالخورده و شهيد حسين بواس
هم در اين عمليات همراهم بودند كه شهيد حسين بواس به فاصله نيم متري از من
تركش به سرش اصابت كرد و به شهادت رسيد. آن روز موشك دست ساز جهنمي جبهه
النصره نزديك ما اصابت كرد كه من از ناحيه پاي راست از روي زانو مجروح شدم و
پاي راستم را قطع كردند. انگشتهاي دستم نيز قطع شد و آرنج دست راستم
كارايي ندارد. عدم شنوايي گوشها و سوختگي بدن هم به مجروحيتم اضافه شد. دو
نفر از همدورهاي هايم و دو نفر از بچههاي فاطميون همزمان كنارم با همان
موشك به شهادت رسيدند. من هشت روز در بيمارستان حلب بستري بودم و دو ماه در
بيمارستان بقيه الله بستري شدم كه 18 بار عمل جراحي شدم. جانباز 80 درصد
سپاه هستم اما بنياد شهيد هنوز درصد نداده و درگير كارهاي اداري هستند.
آنجا افرادي كه مرا ميشناختند جمع شدند گفتند ايشان مجروح مدافع حرم است اما مأمور توجهي نكرد و دوباره دست مرا محكم گرفت و كشان كشان برد. در اين لحظه تعدادي از كارمندان و حتي همان خانمي كه از من شكايت كرده بود به اتاق رئيس دادگستري رفتند و وضعيتم را توضيح دادند اما آقاي رئيس سفت و سخت پاي دستورش ماند! نهايتاً به بازداشتگاه منتقلم كردند. چند دقيقه بعد آمدند از من تعهد گرفتند و با اصرار مردم مرا بيرون آوردند. چون در شرايط بد روحي و جسمي بودم تعهدنامه را امضا كردم اما دوستان ديدند كه چطور بر زمين افتادم و لباس هايم خاكي شد. بعد از اين اتفاق خيليها با من ابراز همدردي كردند. مردم براي خودشان و اعتقاداتشان حق قائلند. مردم ميگفتند با اين مسئول بايد برخورد شود.
من
نميدانم آن روز خانمي كه از من پيش آقاي رئيس! شكايت كرد چه به ايشان گفت
كه چنين رفتاري نشان دادند. اما به نظر من يك مسئول بايد در برابر چنين
حوادثي مسئولانه برخورد كند. نه اينكه بدون تحقيق و تنها از روي گزارش يكي
از كارمندانش وارد عمل شود. من مجرم نبودم كه بخواهند بازداشتم كنند. حالا
اسمم مدافع حرم باشد يا يك فرد عادي. نماينده قانون بايد قانوني و مسئولانه
برخورد كند. من انتظار داشتم مسئولان روز و ساعت اول رسيدگي كنند اما كاري
نكردند. تا اينكه دوستان در فضاي مجازي فعاليت كردند و خبرگزاريهاي معاند
كه آتش بيار معركه هستند بر مدافعان حرم تاختند و تنور را گرم كردند! من
خودم نميخواستم حرفي در اين خصوص به بيرون درج كند اما براي اولين بار با
روزنامه «جوان» مصاحبه كردم تا ديگر چنين برخوردي با ساير همرزمانم صورت
نگيرد. وگرنه نميخواهم آبروي كسي ريخته شود اما در مقابل نبايد توهين به
مدافعان حرم عادي گردد.
زینب محمودی عالمی/
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار