صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

يکشنبه ۱۱ تير ۱۴۰۲ - 02 July 2023
ای کاش همیشه برای شما دست به قلم بودم و از روانِ و من درمانده همیشه عشقتان می‌تراوید!
کد خبر: ۸۹۴۵۷۲۶
|
۱۸ آبان ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۱

به گزارش خبرگزاری بسیج استان چهارمحال و بختیاری؛

سلام بر تو ای رسول مهربانی

شاید سلام بهترین آغاز باشد... .

سلام بر تو ای فرستاده خوبی ها؛ ای مهربانترین فرشته خاکی ؛ تو از ملکوت آسمان به زمین فراخوانده شده ای تا انسان را با معانی هستی و زندگی واقعی اش آشنا کنی... .

تو آفتاب روشن حقیقت بودی در شام تیره زندگی... .

از مشرق دلها برآمدی و اکنون آسمان تب دارِ غروب جانگداز توست....

هستی آهنگ های بسیار دارد، پرده های بی شمار، آواهایی که باید شنید و نواهایی که باید شناخت؛ باید به ضرب آهنگ آن پی برد و به رمزهای جاودانه اش دل سپرد؛ نشانه ها، چشم به راهند تا انسان فراخوانده شود تا به دور دست نظر دوزد و خود را آماده کند... .

برای گام نهادن در راه و بیراه ، برای گریختن از بیم ها، دلشوره ها و ترس ها... !

برای فرورفتن و فرارفتن و عبور از مرزها و گذر از بی نهایت به اقلیم پر رنگ رویاها... !

به سرزمین مکاشفات... به دیار دریاها و به سوی فهمی عمیق تر و هدایت جهان... .

به سوی هر آنچه می خواهیم... و تصدق علینا مولا جان ، ان الله یجز المتصدقین... .

آری... اكنون برايتان مي نويسم از رنج ها و غم ها...

ای خاتم مهربانی و عشق...

اين را بدانيد كه دلمان بس تنگ است... .

تنگ تر از دلِ پرنده ای در قفس كه قلب كوچكش پر می زند برای رسيدن به آسمانی چون شما... !

ای دست مهربان... مزرعه ی انسان خشكيده است، ای باغبان تمام فصل ها... .

جانِ غنچه های نو شكفته همرنگ مرگ است، سبزه ها طراوت را گم كرده اند؛

درختانِ ايستاده ي جنگل، به تمام جاده هاي دور چشم دوخته اند و بذر هاي بي تاب، در ژرفاي خاك، آخرین سلاله ی پاک تو را صدا مي زنند و دل شكفتگانت كه هر صبح و شام مهدیِ تو را                 مي خوانند و ظهور غنچة باغ تو را از خود و خدايت تمنا مي كنند... !

آری تو روح بارانی... !

تا نام تو برده می شود فضا عطر آگین می شود و گل واژه های سلام و صلوات فضا را معطر می کنند .

تا فضیلتی از تو گفته می‏شود، دل‏ها از بوی گل محمدی سَرزِنده و پُرنشاط می‏شوند... .

یاد نوید بخش تو، درب‏های صبح را به رویِ ما می‏گشاید. قرآنِ تو، نزدیک‏ترین راه رهایی است و نهج‏الفصاحه‏ات، پاک‏ترین و زلال ترین مخزن و منبع بندگی است... .

قرآن، معجزه‏ای است که از دست‏های مبارک و پاکت به ما رسید و مرهمی شد بر داغ‏های بشریت ! نهج‏الفصاحه، اقیانوسی سراسر مهر و دوستی است؛ زمزمه‏های شکوفاییِ بهارِ پرندگان بر درخت است که روبه‏روی لحظات خستگی انسان، قد می‏کشد... .

دنیا، شاداب و جوان می‏ماند؛ اگر سطری از اندرزهای تو را به کار بندد؛ همچنان‏که مِنبر و مَسجد و مأذنه از ذکر و نام تو این چنین سرافراز و پویا و شاداب فعال مانده‏اند....

اما افسوس که تو را نشناختیم... !

آری؛ افسوس و هزاران هزار افسوس... !

ای ختم المرسلین ، تو را نشناخته‏ایم و فقط می‏دانیم که نامت بر همه کائنات ترجیح دارد... .

چگونه می‏توان شعاع دایره خوبی‏هایت را ترسیم کرد؟

«مدینه» با آن همه جلال و عظمتش، هرگز نتوانست ادعا کند که تو را شناخته است... !

مى خواهم صدایت کنم و درمانده ام که کدام نام را برانگیزم؟

یا رسول الله «صلی الله علیه و آله وسلم» ، از اعماق وجودم ، کشاکش درد های گمشده ام ، یاد تو را زمزمه می کنم تا دستم را بگیری و به ساحل نجاتم برسانی... .

ای مهربان پدر...

حال ، بعد از چهارده قرن و گذشت سال های دور و دراز، ما در جاهلیتی به سر می بریم كه همه چیز و همه كس بازیچة دست تمسخر و الحاد است؛

سردمداران شرك و نفاق، امروز چون ابوسفیان های دیروز كمر به هجو و حذف اسلام بسته اند... .

 

سران كفر در جاهلیتِ امروز ، بر ساحت قدسی پیامبرِ هدایت و رحمت اهانت و استهزا روا می دارند غافل از اینكه هتاكیشان را عذاب سخت الهی در كمین است؛

آنجا که در معجزه آسمانی ات آورده ای:

"ولقد استهزیء برسل من قبلک فحاق بالذین سخروا منهم ما کانوا به یستهزون"

« سوره مبارکه انعام آیه شریفه 10 »

چه باطل اندیشند اینان كه گمان برده اند خاك بر چهره خورشید می توانند افشاند و با سلاح جهالت به مصاف روشنایی می توانند رفت... .

لیكن شب به اراده شب پرستان نمی ماند و آفتاب روشنی بخش اسلام از پس ابرهای تیره و        ظلمت زای جهالتشان خواهد تابید... .

ای مهربان...

آیا شود که روح پر کشیده ی تو از دیار دوست، یک دم به سوی روح سر گشته و زارم نظر کند ؟

و تو ای رسول رحمت...

می خواهم در پایان نامه چیزی بنویسم که مطمئن باشم جواب نامه ام را می دهید،

شما را به پهلوی شکسته دردانة عزیز شما فاطمه زهرا سلام الله علیها همان بانوی آب و آئینه و آفتاب قسم می دهم؛ چون می دانم که دخترتان را بسیار دوست دارید...

کمکمان کنید... همه و همه نیازمندان را کمک کنید... .

دعا كنید شما را با وجود تمام بد عهدی هايم صدا بزنم و خانه نشین انتظار شوم چرا كه حقیقتاً با ظهور سلالة پاک شما جهان از این تیرگی ها رهایی می یابد و پرچم عدالت مطلق بر سراسر عالم گسترانیده می شود... .

به امید آن روز …

احمدرضا محمدی سامانی

ارسال نظرات