صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

جمعه ۳۰ تير ۱۴۰۲ - 21 July 2023
در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی که می توان آنرا «اربعین انقلاب» نامید باید در نسبت دهه چهارم انقلاب اسلامی که رهبر حکیم ما آنرا دهه پیشرفت و عدالت نامید با معجزه اربعین حسینی هم اندیشید.
کد خبر: ۸۹۴۶۲۵۸
|
۲۰ آبان ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۶

به گزارش خبرگزاری بسیج، دکتر علیرضا معاف در یادداشت امروز روزنامه عصر ایرانیان نوشت:


1- بُهت، حیرت، شگفتی و شیفتگی اولین و عمومی ترین واکنش همه کسانی است که برای اولین بار در راهپیمایی و پیاده روی اربعین حسینی شرکت می کنند. شگفتی از ابراز گسترده عشق مشترک به معشوقی که اکنون جذب کننده و محبوب همه آزادیخواهان عالم است؛ حیرت از آنهمه کرامت و سخاوت فقرائی که اصرار بر میزبانی از مهمانان حسین ابن علی علیه السلام دارند و بُهت از سلوک عرفانیِ بیابانگردانی که در شلوغی و جَلوت مسیر پیاده روی به تفکر و خلوت عرفانی مشغولند تا بفهمند تعظیم شعائر الهی نشان از تقوای قلوب دارد «و من یعظّم شعائر الله فانها مِن تقوی القلوب». از سوی دیگر ملت شیعه عراق که سالها همچون «مدثر» (گلیم به خود پیچیده) در فشار ظلم و تحقیر بود اکنون به ندای قرآنی «یاایهاالمدّثّر، قم فانذر» عمل کرده و قیام خود را به تاسی از قیام عظیم ملت ایران آغاز کرده است. قیامی که در پیوند با قیام عاشورایی اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، سراسر هویتی حسینی دارد و قله این قیام را راهپیمایی عظیم اربعین حسینی تعریف کرده است. درباره خیزش اربعینی شیعیان و مسلمانان جهان باید بسیار سخن گفت. در گزارش پیش رو تلاش شده نکاتی راهبردی درباره این رزمایش پرشور مردمی و تاثیرات عظیمِ تمدن ساز و تاریخ ساز آن بر پیچ های تاریخی و تمدنی بیان گردد.


خدمات متقابل بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی
2- در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی که می توان آنرا «اربعین انقلاب» نامید باید در نسبت دهه چهارم انقلاب اسلامی که رهبر حکیم ما آنرا دهه پیشرفت و عدالت نامید با معجزه اربعین حسینی هم اندیشید. خیزش اربعینی شیعیان عراق، ایران، لبنان، عربستان، یمن و ... علیرغم ظهور و بروز پربسامد و آشکار آن و ورای طنین رسای نمادهای آن، پیچیدگی ها و رمز و رموزی دارد که تحلیلگران اجتماعی، هر یک به نوبه خود باید برای درک اعماق و فهم ابعاد آن تلاش کنند. شکلگیری انقلاب اسلامی در بهمن 57 و پس لرزه های شگرف جهانی و منطقهای آن سبب شده بود پیش بینی شود به زودی امواج بیداری اسلامی نقشه سیاسی منطقه را تغییر دهد اما این رویداد متوقّع، بیش از سه دهه به تأخیر افتاد. انقلاب اسلامی ایران، از محصولات و میوههای حرکتهای اسلامی مسبوق بهره برده بود و خود قله حرکتهای اسلامی 100 سال اخیر شد. بحث خدمات متقابل انقلاب اسلامی ایران و جریان فراگیر بیداری اسلامی و نیز تاثیرات متقابل انقلاب اسلامی و خیزش اربعینی جهان اسلام سرفصلی است که باید تفصیلا به آن پرداخته شود. در حالیکه تحلیلگران منصف جهانی نسبت خیزشهای اخیر جهان اسلام را به حق با «انقلاب اسلامی» میسنجند انکار عامدانه این تاثیر و تاثرات متقابل نشان از کور رنگی سیاسی کسانی دارد که هر تجمع چند صد نفره در تهران یا هر نقطه ایران را هفته ها به تحلیل و ارزیابی می نشینند اما از این اجتماع میلیونی تغافل می کنند. تجلیل و تحلیل حضور بیست میلیونی دلدادگان حسینی، بازخوانی و یادآوری عظمت ابعاد انقلابی است که «محرم و صفر» را مبدا زمانی انقلاب خود نامید.


معمولاً کمتر حادثهای در روابط بینالملل اتفاق میافتد که مبدأ تحولات و تحلیلها قرار گیرد. در تاریخ صدساله اخیر دنیا حوادثی چون: جنگ جهانی دوم، انقلاب اسلامی ایران، فروپاشی شوروی و حادثه 11 سپتامبر در رده و سطح چنین حوادث موجآفرین و تأثیرگذاری قرار دارند. موج نوین بیداری اسلامی را باید به لیست فوق اضافه نمود و اکنون راهپیمایی اربعین خود را به عنوان نشانه ای جدید به روند تحولات جهانی تحمیل کرده است و این موج نوخاسته ظرفیت تاثیرگذاریهای آینده سازانه فراوانی دارد. اهمیت تحولات امروز منطقه ما آنقدر بالا است که استراتژیستهای غربی از واژه «پادزهر 11 سپتامبر» برای تحولات سالهای اخیر منطقه یاد میکنند. اثرات حادثه 11 سپتامبر تنها به منطقه «غرب آسیا» محدود نشد و کل جهان را تحت تأثیر قرار داد. تحولات امروز نیز چنین جنسی دارد و امواج آن تمام دنیا را متأثر خواهد ساخت. مهمترین نکته آن است که جمهوری اسلامی توانسته است «پرچم فکری» و «نظام اندیشهای» خود را صادر کند. پرچم فکری جمهوری اسلامی همان گزاره «نه سلطه میپذیریم و نه سلطه میکنیم» است، پرچم اندیشه ای جمهوری اسلامی همان حمایت از همه مستضعفین عالم است. روی دیگر این پرچم فکری تأکید بر دو عنصر 1- اسلام و 2- نقش ملتهاست. نقش آفرینی توده های مردمی ایرانی و عراقی و لبنانی در عظیم ترین تجمع جهانی نشان می دهد که منطق فرا مرزی و حتی فرامنطقهای جمهوری اسلامی نفوذ کرده است. منظور این قلم از این تعاملات، هرگز حضور خدماتی و امنیتی برخی مدیران نظام اسلامی در خدمت به زوار حسینی نیست بلکه مسئله بسیار فراتر از اینهاست؛ نسبت میان انقلاب اسلامی ایران و بیداری ملتهای منطقه وحرکتهایی چون راهپیمایی ملیونی اربعین حسینی نسبت خدمات متقابل است. موج اولیه بیداری اسلامی در میان اعراب به پیروزی انقلاب اسلامی 57 کمک رساند و موج بیداری اسلامی 2014-2011 مسلمانان منطقه با الهام و امداد مستقیم از انقلاب اسلامی و به خصوص جمهوری اسلامی به وجود آمد. اکنون و قدم بعدی این فرایند تعالی بخش تأثیری است که جمهوری اسلامی از بیداری نوین اسلامی منطقه خواهد گرفت. ما اکنون بیش از آنکه مدعی تاثیر پیشینی در موج آفرینی اربعین باشیم باید به بهره های پسینی از آن بیاندشیم. خون جدیدی که در رگهای جریان بیداری اسلامی تزریق شده است میتواند تأثیرات انقلابگونهای بر حرکت نظام جمهوری اسلامی بگذارد.

جمهوری اسلامی ذاتاً نیاز دارد تا با رجوع و بازتولید انقلاب اسلامی و تفکر عاشورائی، هر روز نو به نو و سرزنده شود و به نظر می رسد راهپیمایی اربعین حسینی بتواند تأثیرات شگرفی بر جمهوری اسلامی بگذارد. روزگاری در میان سیاستهای دولتهای منطقه «همگرایی» و «اتحاد» بدون محاسبه چراغ سبز آمریکا معنی نداشت اما امروزه میتوان پایههای بلوک قدرتمند اسلامی را پایهگذاری کرد. وقتی ریشههای وابستگی به نظام سلطهگر جهانی زدوده شود میان برادران مسلمان منطقه فرایند «وحدت» هموار خواهد شد. مهمترین مانع عدم توفیق وحدت، قبل از وقوع انقلابهای منطقه، «عامل مداخلهگر خارجی» و «عدم تفاهم بر سر آرمانهای کلی» بود. اما امروز این موانع تا حد بسیار بالایی مرتفع شده است و از این رو تحلیلگران غربی، بیداری اسلامی را «پادزهر 11 سپتامبر» میدانند چون ماهیت طراحی 11 سپتامبر بر تفرقهافکنی و اختلافافکنی میان مسلمانان قرار داشت و امروز چشم انداز وحدت روشن است. ترس جریانات دست ساز آمریکا همچون «داعش» از راهپیمایی اربعین نشان از انزوای تفکرات وحدت شکن در میان امت اسلامی دارد.


3-اگر حضور عزتمندانه سپاه قدس در کمک به امنیت عراق در سالهای اخیر، سویه نظامی داشت اکنون حضور پرشور ایرانیان در اربعین حسینی، نشانه ها و سویه های اجتماعی و فرهنگی به خود گرفته است و بسیار فراتر از علقه های قومی و همسایگی به همنشینی فکری و فرهنگی تبدیل شده است. بی شک این طراحی مشترک اجتماعی، عملیات پر حجم اعتقادی و رزمایش معنوی پرتاثیر اربعین حسینی و نیز همگرایی و تاثیر متقابل فرهنگی و معرفتی میان مسلمانان و بخصوص شیعیان ایران، عراق، کویت، عربستان، یمن، لبنان و ... در یک بازه زمانی ده روزه، خود نشان از توانایی های جریان ساز تمدن ساز و توفنده تفکر انقلابی فقهای شیعه و در راس آنان امام خمینی و امام خامنه ای در طراحی پیچ های تاریخی آینده جهان دارد. بدلیل فراز و فرودهای اجرایی و مدیریتی دولتهای پس از انقلاب سالها در محافل خارجی و داخلی با این سوال جهت دار مواجهیم که «آیا نظام سیاسی شیعه و تفکر حکومتی جمهوری اسلامی، نظام و حکومتی کارآمد است؟» این سؤال مبنایی و البته ضروری در آستانه چهلمین سال حکومت جمهوری اسلامی، جوابی صریح و بیپرده میطلبد. به جای آنکه در موضع توجیهتراشی برخی کمکاریهای طبیعی هر نظام حکومتی قرار بگیریم و یا آنکه نابخردانه و غرضورزانه دستاوردهای کم نظیر جمهوری اسلامی را نادیده بگیریم، لازم است به دور از فضاسازیها به قضاوتی منصفانه بنشینیم.


برد راهبردی فرهنگی ایران در جاده نجف - کربلا
4- بهره دیگر این راهپیمایی عظیم، حوزه فرهنگ عمومی است، که در حوزه «فرهنگ» نیز کاملاً مشخص است که با اتکاء به حرکت هایی نظیر پیوستن به موج عظیم اربعین میتوان در مقابل «تهاجم فرهنگی» غرب مصون ماند. پروژه ناتوی فرهنگی غرب وقتی ناکام میماند که برد استراتژیک فرهنگی ایران در جاده نجف به کربلا نمایش درآید و سپس این تاثیرات در خیابانهای تهران خود را نشان دهد. اگر مبادلات موثر فرهنگی و مباحثات نخبگان فکری- فرهنگی مردم مسلمان منطقه در اثر سیاستهای نظام سلطه تاکنون شکل نگرفته بود؛ از امروز دیالوگ فرهنگی میان نخبگان و مردم عراق، مصر، لبنان، بحرین و یمن با نخبگان انقلابی ایران باید به طور جدی پیگیری شود.


وقتی صحبت از «موج» به میان میآید، بلافاصله به یاد امواج خروشان دریا میافتیم که به طرف ساحل میآیند و خود را به صخرهها میکوبند. امواج حاوی مقادیر بسیار بالایی از انرژی هستند که از دور دستها خود را به ساحل میآورند اما تنها اثر خفیفی از آنها به ساحل میرسد. اگر فردی که در ساحل نشسته است چند متر جلوی پای خود را در نظر بگیرد، از انرژی عظیم امواج در اعماق دریا غافل خواهد ماند. حکایت برخی سادهاندیشیها و دستکمگیریها نسبت به «موج» جدید بیداری اسلامی در یمن، عربستان و ... و موج حرکت عاشقانه مردم در کربلای حسینی هم شبیه همین قاعده است. موج بیداری رفت و برگشتی است، اگر هماهنگی میان فرکانس (بسامد) امواج به وجود آید، در تشابه با قانون «تشدید» فیزیک، اثر یکدیگر را تقویت میکند و میتواند نیروی خارقالعاده و ویران کننده تولید کند. ویران کننده برای تمدن به بن بست رسیده غرب و خارق العاده برای تمدن عظیم اسلامی که نشانه های شکوفایی آن اکنون آشکار شده است.


«و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین»
5- یکی از اصلی ترین محورها و مهم ترین سوال ها درباره برآورد شاخص های امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران آن است که در انبوه درگیری ها، چالش ها، کشمکش ها و تنازعات سیاسی، نظامی و امنیتیِ نظام اسلامی با نظام استکبارِ بین الملل؛ وضعیت به شدت بی ثبات و متلاطم منطقه، کدام طرف را قوی تر کرده است؛ ایران را، یا امریکا و متحدانش را؟ اهمیت این سوال از آن روست که توجه کنیم در منطق امنیت ملی امریکا تحولات منطقه و وضعیت ژئوپلتیکی و سوق الجیشی سیاسی ایران همواره مهم ترین عامل در محاسبه میزان تهدید ایران برای منافع آمریکا بوده است. طوری که می توان گفت برای امریکایی ها، موقعیت ژئوپلتیکی ایران به مراتب از سایر مسائل منطقه ای آمریکا مهمتر است. آنچه آمریکا را نگران می کند – و البته عموما به زبان آورده نمی شود- این است که با قرار گرفتن ایران در شرایط وحدت اجتماعی با شیعیان عراق، مسلمانان غزه، شیعیان لبنان و سایر ملل منطقه، اعتماد به نفس آن به شدت افزایش پیدا می کند و تهران عملاً قادر خواهد بود متحدان منطقه ای خود یعنی سوریه، لبنان و یمن را در خاک خودشان حمایت کند و آزادی عمل و اعتماد به نفس آنها را به شکل بی سابقه ای افزایش بدهد. البته اشتباه نشود، ایران به دنبال ایرانیزه کردن راهپیمایی اربعین نیست و هرگز راهپیمایی اربعین را عامل مداخله در نظامات جامعه شناختی ملت عراق نمی داند، بلکه تجربیات وحدت راهبردی ایران و شیعیان لبنان نشان می دهد نظام سیاسی ایران، روش های نرم و توانمندی در تاثیرگذاری فرهنگی بر کشورهای منطقه پیدا کرده است به شکلی که ملتهای منطقه نه تنها معترض به حضور غیرمستقیم و نرم (و گاهی فیزیکال، سخت و مستقیم) ایران نیستند بلکه این حضور و پیوند فرهنگی را عامل امنیت پایدار خود می داند؛ درست مانند لبنان که تجربه شیرین اقتدار حزب الله لبنان در پرتو وحدت راهبردی با ایران اکنون نقطه کانونی آرامش مسیحیان، اهل سنت و شیعیان و توده های مردم لبنان است، در عراق نیز حضور استراتژیک ایران، اکنون، کارکردهای امنیت ساز و آرامش بخش ایجاد کرده است، استقبال ویژه و با شکوه دولت وملت عراق از تک تک ایرانی های حاضر در پیاده روی اربعین نشان از این فهم همزمان پیوند هویتی ایدئولوژیک و تاثیرات پراگماتیک دارد. از آن طرف از دید غرب و امریکا، افزایش نفوذ و آزادی عمل و تحرک منطقه ای، مهم ترین تهدیدی است که حضور نظامی ایران در عراق ایجاد خواهد کرد و به همین دلیل هم هست که محدود کردن این برنامه و شکستن هیمنه ایران در منطقه به عنوان کشوری که می تواند الگویی از ایستادگی کارآمد و موفق در مقابل امریکا باشد، اولویت شماره یک آمریکاست.

اقداماتی نظیر تشکیل ائتلاف ضد داعش در همین راستا قابل ارزیابی است. ولی اکنون که حضور ایران در عراق علاوه بر سویه های نظامی، سویه های اجتماعی یافته است، ائتلاف نمایش ضد داعش نیز خاصیت خود را از دست داده است و ایران برگ دیگری در تفوّق منطقه ای خود، رو کرده است. بنابراین، می توان اینطور نتیجه گرفت که اکنون، غرب حتی تهدید ناشی از نقش آفرینی سابقِ نظامی و اکنونِ اجتماعی ایران در عراق را بیشتر با معیارهای ژئوپلتیکی اندازه می گیرد و واضح است که قدرت نرم ایران ارتقا یافته است. حال، اگر از این منظر به وضعیت منطقه نگاه کنیم، یک بار دیگر می توان این سوال را مطرح کد که تحولات ژئوپلتیکی در راستای افزایش قدرت ایران حرکت می کند یا خلاف جهت آن؟ برای پاسخ دقیق به این موضوع می توان از ارزیابی های میدانی عراق سخن گفت؛ در یک تحلیل میدانی دقیق از وضعیت منطقه، ناآرامی های چند ساله اخیر در عراق نه یک فرآیند طبیعی و درون زا، بلکه پروژه هایی است که از بیرون به آن تحمیل شده و البته برخی بازیگران منطقه ای هم به آن کمک کرده اند. بنابراین، فی المثل فتنه داعش در عراق، به هیچ وجه محصول فعل و انفعلات طبیعی اجتماعی یا نحوه تعامل ایران با پدیده هایی مانند جنگ سوریه نیست، بلکه ناشی از یک طراحی فرامنطقه ای برای گریز از تبعات شکست در سوریه و همچنین تبدیل کردن پدیده تکفیری گری به ابزاری برای زمین گیر کردن محور مقاومت است. آنچه که طبیعت اجتماعی عراق است حرت موج گونه میلیون ها عراقی به سمت کربلاست نه دروغ همراهی مردم عراق با داعش.

وقتی طبیعت، جوهره و واقعیت نظام اجتماعی حرکت عراق را بفهمیم متوجه می شویم که باید تحولات نظامی را به عنوان پروژه های تحمیلی امریکا و اسراییل تحلیل کنیم و آن وقت این نتیجه گیری که ملتهای منطقه به سمت معارضه جویی بیشتر با ایران گام بر می دارند، کاملاً نادرست خواهد بود. در واقع منطقه به سمت معارضه جویی با ایران سوق داده می شود اما به محض اینکه فرصتی می یابد با تمام توان در مقابل این فشار بیرونی مقاومت می کند و حرکت اجتماعی به نفع اهداف ایران رخ می دهد اکنون نیز نتیجه این شده است که اراده مردمی که مستقیما با بلای تکفیری گری رویارو شده بودند بر همه این طراحی های خارجی غلبه کرده و وزن حرکت همسوی اجتماعی مردم عراق در راهپیمایی اربعین آنقدر سنگین است که کفه معادلات استراتژیکِ همگرا با ایران را بشدت تقویت کرده است. توازن استراتژیک در منطقه جابجا شده و تعادل راهبردی جدیدی جایگزین نظامات سابق شده است.

مسئله قابل تامل از یک نقطه دید استراتژیک این است که طرف های معارض ایران همه توان خود را برای مانع تراشی و حتی بحران آفرینی بر سر راه نفوذ منطقه ای ایران به کار گرفته اند اما در مقابلْ ایران، بی آنکه از همه توان خود استفاده کرده باشد، این طراحی ها را با درجه موفقیت بالاتر از متوسط خنثی کرده است. اکنون روشن است که ابعاد تاثیرات ایران در عراق هرگز به وضعیت ماقبل آغاز فتنه داعش در عراق بر نخواهد گشت. اکنون عراق از سه جهت در همگرایی راهبردی با جمهوری اسلامی عمل می کند، اولا و از حیث سیاسی در عراق، فرآیند سیاسی در همان جهتی قرار دارد که مدنظر ایران است و امریکایی ها هیچ گزینه ای برای روی کارآوردن ساختار سیاسی مطلوب خود در بغداد ندارند. ثانیا از جهت نظامی و امنیتی نیز داعش و جریان تکفیری زمین گیر شده، دچار اختلاف های شدید داخلی است، با سرعت بالا در حال از دست دادن بدنه اجتماعی خود است و از همه مهم تر، به عنوان یک تهدید جهانی شناسایی شده است. این نشان دهنده آن است که قدرت منطقه ای ایران، هم دارای قابلیت دولت سازی است و هم به خوبی از عهده مهار بحران و مدیریت منازعات پر شدت برمی آید. و ثالثا و از همه مهمتر و از جهت اجتماعی، رزمایش معنوی و مانور پرعظمت اربعین حسینی نشان می دهد که پیوند استراتژیک اجتماعی میان مردم ایران و مردم عراق در حال شکل گیری است که از همگرایی های سیاسی و نظامی فوق العاده مهمتر است. در واقع کربلای حسینی و مسیر پیاده روی از نجف به کربلا به مثابه ستاره قطبی عمل می کند که همه بُردارهای واگرا را همگرا کرده است. این همگرایی اجتماعی در درجه اول نشان می دهد که قدرت نرم ایران در منطقه به شدت رو به رشد است.

این قدرت نرم نخست ناشی از رفتار اصولی ایران در قبال تحولات منطقه و دوری از نان به نرخ روز خوردن است. در سوریه و عراق ایران ماهیت مسئله را از ابتدا امنیتی و تروریستی تحلیل کرد نه مردمی و اکنون این تحلیل درست از آب درآمده است. روزی که همه تصور می کردند دولت شیعی در عراق رفتنی است، ایران پای کار دولت مردمی عراق ایستاد و حالا که همه به این نتیجه رسیده اند که دولت شیعی می ماند، واضح است که این دولت پای کار ایران خواهد ایستاد، همزمان با آنکه در پیش بُرد پروژه همکاری با عراق، ایران همبستگی شیعی را حفظ کرد بی آنکه در دام دعوای جعلی شیعه و سنی بیفتد و هنوز هم موثرترین نیروی کنشگر و جمع کننده در بغداد، جمهوری اسلامی ایران است. جدا کردن حساب اکثریت اهل سنت منطقه از تکفیری ها، اکنون نوعی تنفر منطقه ای از سعودی ایجاد کرده است. رفتار چندسال قبل ایران در نبرد غزه نشان داد که ایران در منطقه، «شیعی گری» نمی کند بلکه سیاست خود را بر حفاظت از مسلمین در مقابل صهیونیست ها استوار کرده است. همه این ادله و توضیحات نشان دهنده آن است که ایران در حال بردن جنگ همه جانبه در منطقه است چراکه در کمال امنیت، در عتبات که قلب تپنده جهان اسلام است راهپیمایی میلیونی برگزار می کند و نمادهای انقلابی خود را صادر می کند. مجموعه این عوامل در کنار هم نشان می دهد منطقه خاورمیانه به رغم متلاطم بودن آن، در حال بازسازی خویش بر اساس نظمی است که مسلّماً امریکایی یا سعودی یا ترکی نخواهد بود.

آنتروپی (بی نظمی) منطقه خاورمیانه، با آنتالپی (انرژی) عظیم ارتش بیست میلیونی اربعین حسینی به سمت نظم جدیدی می رود. این نوشته ادعا نمی کند نظم آینده در منطقه، ایرانی است، ولی مدعی است نظم طبیعی منطقه بیش از هر نظم دیگری با منافع انقلاب اسلامی سازگار خواهد بود و توان ایران هم بیش از آنکه صرف شکل دهی به یک نظم تحمیلی به منطقه شود، در راه محافظت از نظم طبیعی منطقه در مقابل عوامل بر هم زننده بیرونی مصرف شده است. نظم مردمی و خود جوش حماسه میلیونی پیاده روی اربعین در مسیر های منتهی به کربلا، حکایت از یک ظرفیت عظیم مدیریت منطقه ای دارد.


راز تاکید امام حسن عسگری بر زیارت اربعین
6- اربعین نقطه پرش دنیای امروز به دنیای دیگری است. در این نکته ظریف و معنادار باید بسیار دقت نمود که تاکید بر زیارت اربعین از توصیه های امام حسن عسگری(علیه السلام) است که در آخرین روزهای قبل از غیبت امام شیعیان این وصیت و توصیه صادر شده است، گویی این توصیه، راهگشای شیعیان از تاریکی غیبت به صبح ظهور است. امام حسن عسگری (علیه السلام) به عنوان آخرین امام حاضر، یک قرارگاه و میعادگاه برای مومنین تعیین می کنند و دوران غیبت آغار می شود. اکنون این میعادگاه دارد خودش را نشان می دهند. اینکه چرا امام حسن عسگری (علیه السلام) باید این کار را انجام دهند و چرا سایر ائمه بر این میعادگاه تاکید نمی کنند خیلی معنادار است، گویی این میعادگاه را اختصاص می دهند به دوران غیبت و قرار است از این میعادگاه کاری ویژه برآید و گویا زیارت این مکان و در این زمان هدفی را دنبال می کند. هدفگذاری دقیق امام عسگری (علیه السلام)، اکنون در حال شکوفایی است.

ارسال نظرات