صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

پنجشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۲ - 27 July 2023
کد خبر: ۸۹۹۷۷۵۲
|
۱۷ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۲
بسیج اشکذر:تحقیقات درمورد دهه شصتی ها:دهه شصتی‌ها به دنیا آمدند تا جمعیت ایران در بحبوحه جنگ ۸ ساله زیاد شوند. کلی محمد، کلی علی، کلی حسین و فاطمه، زهرا و زینب به جامعه اضافه شد. این نسل زیاد باهم رفت مهدکودک، با هم رفت مدرسه، باهم رفت دانشگاه، باهم رفت سربازی، باهم رفت سرکار.
تنها گناه این نسل این بود که باهم به دنیا آمدند بدون اینکه نقشی در این کار داشته باشند. از ما دعوت کرده بودند به دنیا بیاییم. آن‌هایی که برای ما دعوتنامه فرستادند باید فکری به حال زندگی ما می‌کردند.
وقتی در یک مهمانی شام کم می‌آید تقصیر مهمان نیست تقصیر میزبان است.
ما مقصر نیستیم. وقتی ما آمدیم مدرسه کم بود. اینقدر کم بود که گاهی مجبور بودیم صبح به مدرسه برویم گاهی عصر. سه نفره پشت یک میز می‌نشستیم. این قدر با کمبود جا روبرو بودیم که در موقع امتحان نفر وسط نیمکت به پایین می‌رفت تا خدای ناکرده تقلب نشود.
در هنگام زنگ ورزش یک توپ بود و ما. همان توپ تفریح کودکی، نوجوانی و جوانی ما بود. ما با گاز گرفتن دست برای خود ساعت می‌ساختیم و ذوق می‌کردیم.
ما برای ثبت نام در کنکور هم صف ایستادیم. شاید الان خنده‌دار به نظر می‌رسد، اما برای پست کردن پاکت قهوه‌ای کنکور حدود سه ساعت در صف بودیم. خنده دار‌تر از آن این است که ما برای به دست آوردن یک صندلی در دانشگاه آزاد هم با هم رقابت سختی داشتیم.
بازهم ما مقصر نبودیم. ما بودیم، اما امکانات نبود.
زمانی در ایران لیسانس داشتن یک مزیت بزرگ بود. نسل ما آمد و لیسانس گرفت. بعد فوق لیسانس گرفت و الان هم دارد دکتری می‌گیرد. دیگر هیچ تحصیلاتی مزیت نیست.
کار هم همین است. ما هستیم، ولی او نیست. هرچقدر هم به دنبال او می‌گردیم دور‌تر می‌شود. ما نسل تحصیل کرده بیکاریم.
واقعا ما مشکل نیستیم. مشکل تصمیمات مسؤولان کشور است.
بگذارید تنها نسل سوخته ایران همان نسل شصت باقی بماند. ما دهه شصتی‌ها در همان جوانی دچار شعر معروف مولانا شدیم. ما «خام بُدیم، پخته شدیم، سوختیم»
rasekhoon.net
ارسال نظرات