دکتر محمد علی هژبری تحلیلگر ارشد روابط بین الملل در یادداشی آورده است:
طبق افشاگری وبسایت زیرو هج، مجموعه ای تشکیل شده از عالی ترین نیروهای اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا و اسرائیل در ماه‌های اخیر سلسله جلسات پی در پی و فراوانی با یکدیگر داشته اند که به بررسی چگونگی بهره برداری از شرایط مالی و اقتصادی ایران برای القای نا امیدی، احساس یاس و ناآرامی ها و در آخر سرنگونی حکومت ایران منتج گردد.
این کارگروه به ریاست جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید و همتای اسرائیلی وی، مئیر بن شابات است.
هدف این کارگروه به استخدام درآوردن عناصری در درون ایران برای به اغتشاش کشاندن برخی اعتراضات، مقابله مستقیم با سیستم و تولید موج نارضایتی در شبکه ها و رسانه های اجتماعی می باشد.
پیام فوق برایمان آشناست.موضوعی که از سوی دولت و نظام سیاسی برای ساکت کردن اعتراضات و مقاومت در برابر سختی ها و شاید بی عدالتیها، استفاده میشود.
مگر نادرست است؟ خیر.
امریکا به اختلافات و اعتراضات و تفرقه داخلی چشم دوخته است.
تکرار کلمه " کازرون" از زبان وزیر خارجه امریکا در ماه گذشته و اشکهای تمساح مریم رجوی یا تاسف و افسوس نتانیاهو نسبت به بی آبی در ایران و برخی استانهای کشور، حاکی از حساسیت تحولات داخلی کشور و سواستفاده دشمنان از این فرصت است.
اما بپذیریم که خطرناکتر از دشمن خارجی، اختلافات، تفرقه، فقر، بدبختی و نابسامانیهای داخلی است.
باغبانی که فقط حواسش به ظاهر درختان باشد ممکن است از کرم خوردن داخل درخت غفلت کند.
همچنان که دشمن خارجی، عامل وحدت داخلی است.تفرقه داخلی هم چراغ سبزی برای دشمن خارجی است.
نمیتوان در داخل ضعیف بود، اما انتظار معجزه و قدرت در خارج و سیاست خارجی داشت.
بی شک تحولات داخلی( اعتراضات خوزستان و اهواز و خرمشهر و مسمومیت مردم رامهرمز و نابسامانیها در بازار ارز و سکه و تنگدستی اکثریت مردم ) در سفر اخیر رئیس جمهور همچون کوله پشتی بر گُرده ی ایشان سوار بود.
حتی اگر مسئولین به فکر این کوله پشتی خطرناک نباشند، روسا و دیپلماتهای کشورهای میزبان و سایر کشورهای خارجی، آن را در ارتباط خود با تهران به چُرتکه میاورند.
اشاره رئیس جمهور سوئیس به موضوع حقوق بشر در ایران و اشاره صدر اعظم سوئد به " به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی" حاکی از همین موضوع است.
اروپا نیز بی شک این تحولات را در بسته حمایتی و حتی در مذاکرات آتی لحاظ خواهد کرد.
حتی اروپا برای اینکه، در بسته حمایتی، از موضع بالاتر ظاهر شده و با ایران، همچون مشتری بدون پشتوانه(معامله با چک یا نسیه) رفتار کند، دستگیری دیپلمات ایرانی در اتریش و اتهام بمب گذاری ایرانیان در کنفرانس منافقین در پاریس را هم به داشته های خود اضافه کرد.
و در ان سوی میدان، نتانیاهو با زیر سوال بردن بسته حمایتی اروپا، به بهانه ی اتهامات اخیر( دستگیری دیپلمات ایران) به رویکرد سازشکارانه! و حمایت انها از برجام حمله میکند.
نکته مهم اینکه، رهبران امریکا بارها از شکاف در داخل ایران( بین مردم و مسئولین) ابراز خوشحالی کرده اند.و قابل توجه مسئولین اینکه، بزرگترین تفاوتی که بین ایران و کره شمالی و پرونده های منسوب به انها میکنند این است که نارضایتی و شکاف بین رهبران و مسئولین در کره شمالی به اندازه ایران نیست! و لذا امکان فروپاشی از داخل برای کره شمالی وجود ندارد.
چرا؟ چون شعارها و صداهایی که از داخل ایران شنیده میشود، دیگر یکدست نیست.صداهایی که همگی اگاه هستیم و نیازی به بیان ان نیست.
و نکته اخر اینکه، آبرسانی به بخش اعظم خرمشهر و ابادان در حال اتمام است.آیا میدانستید که کاری که وزارت نیرو در عرض ۱۰ روز انجام داد، در حالت عادی در کشورمان شاید بیش از دو سال طول میکشید؟ و اینکه چطور توانستند؟
و اصلا چرا به خواسته منطقی و فوری مردم مرزنشین و غیور و انقلابی، در این سالها پاسخی داده نشده است که به این حد از فوریت رسیده است!
یادداشتم خطابم به مسئولین است؛
اعتراضات و مطالبات مردم، به حق و منطقی است،آنچه غیر منطقی است، نوع مدیریت مسئولان و بی کفایتی انهاست.
به امید گشایش و فرج در گرفتاری مردم کشورم
محمد علی هژبری
تحلیلگر ارشد روابط بین الملل