صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

چهارشنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۲ - 20 September 2023
کسی که به بافت سخنان امام مراجعه کند، در می یابد که سخنان ایشان در مقابل کسانی است که ناآگاهانه و بدون پشتوانه علمی، به فلسفه می تاختند.
کد خبر: ۹۰۵۲۵۷۶
|
۱۸ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۷

به گزارش خبرگزاری بسیج، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام محمدتقی سبحانی است که در ادامه می خوانید؛

متاسفانه برخی به جای ورود در موضوعات فلسفی، با طعنه پردازی سعی می کنند که باب بحث و گفت و گوی جدی را ببندند و از نقد جدی نظریات جلوگیری کنند. این نکته گاه با استناد به سخن بزرگان صورت می گیرد و با گزارش ناقص از مطالب آنان، گویا در تلاش برای سرکوب هر گونه انتقاد از فلسفه هستند.

در یکی از گروه ها، در هنگامه بحث علمی از فلسفه و عرفان رایج، یکی از اعضا، با ارسال پیام زیر به مقابله با منتقدان فلسفه پرداخت. در نوشته زیر، به این رفتار غیر علمی اعتراض شده و نشان داده است که سوء استفاده از این عبارات، چه مناقشاتی را برمی انگیزد:

«امام خمینی: تردیدی ندارم اگر روند مخالفت با فلسفه و عرفان ادامه می‌یافت وضع روحانیت و حوزه ها وضع کلیساهای قرون وسطی می شد.»

هر از چندی که گفت و گو در باب فلسفه بالا می‌گیرد، برخی دوستان با نقل عبارات امام خمینی(ره) و امثال آن، گویا هشدار می دهند که باب نقد فلسفه را باید تخته کرد. به گمانم، این گونه سوء استفاده از نام بزرگان، نه تنها اهانت به اندیشه ورزی و شعور نخبگان علمی است، بلکه توهین به جایگاه والای آن بزرگان نیز هست، چرا که آنان را در صحنه خردورزی، همچون شخصیتی که دگم وار به طرد رقیب می‌پردازد، به نمایش می گذارد.  

کسی که به بافت سخنان امام مراجعه کند، در می یابد که سخنان ایشان در مقابل کسانی است که ناآگاهانه و بدون پشتوانه علمی، به فلسفه می تاختند و نه همچون اصحاب معارف که خود استاد فلسفه و عرفان بودند و پیش از ارائه انتقادات خود، نظریه فلسفی را با دقت تقریر می کردند. 

بی گمان اگر قائد فقید ما امروز در این صحنه بحث و گفت و گوهای علمی حضور می داشت، نه تنها به تشویق این فضای فکری می پرداخت، بلکه به جای این تعابیر، خود به صحنه می آمد و رأی خویش را با دلیل و برهان باز می‌گفت. شاهدم برای این سخن، فرمایشات خلف بزرگوار ایشان است که بارها، بحث و گفت و گو میان فیلسوفان و مخالفان را یک امر طبیعی بلکه ضروری خوانده و خود به ستایش بزرگان مکتب خراسان پرداخته است.

اما برای این که نشان دهم که وقتی دوستان سخنان بزرگان را در بستری متفاوت از شأن صدور آن، عرضه می کنند، تا چه اندازه به ناروا، آنان را در معرض اعتراض قرار می دهند، در این خصوص عرض می کنم:

اولا، جرم کشیشان قرون وسطی این بود که به دلیل حاکمیت بر مقدرات نهاد دین، اجازه نقد نظام دانشی کلیسا را نمی دادند و با متعالی خواندن تعالیم کلیسائی، هر گونه اندیشه دیگری را با نام بزرگان کلیسا به زاویه می راندند. و این دقیقا همین کاری است که متولیان امور فلسفه و عرفان در حوزه با مخالفان خود می کنند.

ثانیا، از قضا، دگم های کلیسا، همان اندیشه های فلسفی یونانی و آمیزه های ارسطوئی- فلوطینی- بطلمیوسی بود که دقیقا در فلسفه اسلامی هم به حیات خود تا به امروز ادامه داده است. 

ثالثا، کلیسائیان با مطلق انگاری های برخاسته از منطق دگم فلسفی یونان‌مآبی، اجازه نوآوری و برون رفت از دیواره های سخت متافیزیک را نمی دادند. ‌و این همان کاری است که حوزه فلسفی وعرفانی ما با مرده ریگ فیلسوفان گذشته می‌کند.

رابعا، مشکل اصلی قرون وسطای مسیحی، ماندن در رویکرد انتزاعی و روش های کلی نگرانه و انکار سایر روش های معرفت بود و گمان می کرد که دستیابی به یقین تنها در گرو توسل به قیاس های ذهنی و نصوص کهن کلیسائی است. و این همان مصیبتی است که حوزه فلسفی ما بدان دچار است.

پس برای این که وضعیت کلیسای قرون‌ وسطی امروز گریبان گیر روحانیت و حوزه ما نگردد، بگذارید فضای نقد و نظر در حوزه زنده بماند و با حضور همه رویکردهای معرفتی، میدان برای رقابت گرم باشد و تعیین راستی و درستی یک نظریه را به دست جامعه عالمان بدهیم و از بالا آوردن چماق سیاست و شخصیت بر سر متفکران و دانشمندان بپرهیزیم.

ارسال نظرات